|
|
|
error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.
|
|
|
|
راي شمارههاي ۲۸۰ـ ۲۸۱ هيات عمومي ديوان عدالت اداري با موضوع ابطال بندهايي از بخشنامه شماره ۱۵۰۸۸/۴۴۲۵۳ مورخ ۲۵/۱/۱۳۸۹ معاون اول رياست جمهوري منضم به شيوهنامه خدمات حقوقي در دستگاههاي اجرايي |
|
تاريخ: ۳/۸/۱۳۸۹
شماره دادنامه: ۲۸۰ـ ۲۸۱
كلاسه پرونده: ۸۹/۲۲۲ـ۱۲۱
مرجع رسيدگي: هيات عمومي ديوان عدالت اداري.
شكات: آقايان ۱ـ كيومرث عزتيپور ۲ـ سيدمحمد جندقيكرمانيپور و بهمن كشاورز (عضو انجمن كانون وكلاء دادگستري).
موضوع شكايت و خواسته: ابطال بخشنامه شماره ۱۵۰۸۸/۴۴۲۵۳ مورخ ۲۵/۱/۱۳۸۹ معاون اول رياست جمهوري اسلامي ايران.
گردشكار: شكات به شرح دادخواستهاي تقديمي اعلام داشتهاند، معاون اول رياست جمهوري اسلامي ايران طي بخشنامه شماره ۱۵۰۸۸/۴۴۲۵۳ مورخ ۲۵/۱/۱۳۸۹، منضم به شيوهنامه خدمات حقوقي در دستگاههاي اجرايي مقرر نمودهاند كه وكلاي مورد نياز دستگاههاي اجرايي كشور از سوي معاونت حقوقي رياست جمهوري گزينش و براي آنان پروانه وكالت صادر گردد. لذا بخشنامه صدرالاشاره و شيوهنامه منضم به آن با اصل تفكيك قوا، مصرح در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و قوانين مصوبه جاريه مغايرت دارد زيرا:
الف ـ اصل ۱۳۸ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران حق وضع آييننامه و صدور بخشنامه را صراحتاً و منحصراً به هر يك از وزيران و يا كميسيوني متشكل از چند وزير اعطاء نموده و اين مصوبات در محدوده قوانين پس از تاييد رئيس جمهور ضمن ابلاغ براي اجراء ميبايست به اطلاع رئيس مجلس شوراي اسلامي برسد تا در صورتي كه آنها را بر خلاف قوانين بيابد، با ذكر دليلي براي تجديدنظر به هيات وزيران بفرستد و در هيچ يك از اصول ۱۲۲ الي ۱۳۹ قانون اساسي چنين اختياري به معاون اول رئيس جمهور داده نشده است.
ب ـ بر طبق اصول كلي حقوقي، كليه مصوبات قانوني قوه مجريه بايد در چهارچوب قوانين مصوب مجلس شوراي اسلامي باشد و از آنجا كه برابر لايحه قانوني استقلال كانون وكلاي دادگستري و اصلاحات بعدي آن و ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه، كانونهاي وكلا و مركز امور مشاوران حقوقي، وكلا و كارشناسان قوه قضائيه تحت نظارت عاليه قوه قضائيه عهدهدار اين مسئوليت گرديدهاند، لذا اقدام قوه مجريه در گزينش وكيل به شرح شيوهنامه موصوف كه مسئوليت اين امر را به عهده دبيرخانه رياست جمهوري گذارده، خلاف قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و ساير قوانين مصوب ميباشد.
ج ـ برابر قوانين مصوب، مستخدمين دولتي و دستگاههايي كه تمام يا قسمتي از سرمايه آن متعلق به دولت است، در حين اشتغال به خدمت از تصدي به امر وكالت در دادگستري ممنوع ميباشند، در حالي كه اعطاي پروانه وكالت موضوع اين بخشنامه به شرح تبصره ذيل بند (۳ـ۱ـ ۵) از ماده پنجم شيوهنامه به كارمندان دولت اختصاص داده شده است.
د ـ از اصول اوليه و اساسي براي خدمات عمومي در قواي سه گانه نظام جمهوري اسلامي ايران، دارا بودن تابعيت ايراني است. در حالي كه بند (۱ـ۳ـ ۵) شيوهنامه مزبور، اجازه وكالت به اشخاص حقيقي غير ايراني را نيز اعطاء نموده است.
هـ ـ وكالت در محاكم قضايي از سوي اشخاص حقيقي كه برابر قوانين مصوب موفق به اخذ پروانه وكالت گرديده باشند اعطاء گرديده و ميگردد، وليكن در شيوهنامه موصوف وكالت در دعاوي دولتي به اشخاص حقوقي و آن هم از نوع غير ايراني داده شده است.
و ـ برابر قوانين مصوب، لغو پروانه وكلاي دادگستري خاطي به موجب تشريفات قانوني و از سوي محاكم انتظامي وكلا معمول ميگردد. در حالي كه در شيوهنامه صدرالاشاره مسئوليت تنبيه و برخورد با وكلاي متخلف را به دستگاههاي اجرايي سپرده است.
زـ تبصره ۱۸ از قانون الحاق دو تبصره به قانون متمم بودجه سال ۱۳۴۷ كل كشور مقرر داشته: « وزارتخانهها و موسسات دولتي و وابسته به دولت ميتوانند از وكلاي دادگستري براي دفاع و تعقيب دعاوي مربوطه بدون هيچگونه حصري استفاده كنند، وليكن شيوهنامه فوق مغاير اين بخش از قانون مصوب ميباشد كه وكالت در دعـاوي دولتي و موسسات وابسته را منحصر بـه دارندگان پروانه وكالت صادره از سوي قوه مجريه نموده است.
ح ـ اجرايي ساختن شيوهنامه خدمات حقوقي در دستگاههاي اجرايي به شرح مواد فصل دوم آن، موجب ايجاد تشكيلات و ساختار مفصل اداري در تهران و مركز استانها خواهدشد كه اين امر ضمن مغايرت با اصل كوچكسازي تشكيلات دولتي، موجب تداخل قوا و ايجاد سازمانهاي موازي ميگردد. عليهذا، بخشنامه و شيوهنامه فوقالاشاره خارج از اختيارات مصرحه قوه مجريه و خلاف ماده ۳۲ قانون آيين دادرسي مدني و بر خلاف ساير قوانين مدونه ميباشد.
در خصوص شكايت شكات مبني بر ابطال بخشنامه فوقالذكر، دفتر امور حقوقي دولت طي نامه شماره ۷۶۹۹۰/۱۰۹۴۸ مورخ ۷/۴/۱۳۸۹ و قائم مقام معاون حقوقي رئيس جمهور طي نامههاي شماره ۸۷۳۴۷/۱۰۹۴۸ مورخ ۳۰/۴/۱۳۸۹ و شماره ۱۳۴۲۵۷/۱۰۹۴۸ مورخ ۱۷/۶/۱۳۸۹، اعلام داشتهاند:
الف ـ در خصوص مرجع صدور بخشنامه و اختيار رئيسجمهور براي صدور بخشنامه: يكي از مسئوليتهاي رئيس جمهور اصل ۱۳۴ قانون اساسي « اتخاذ تدابير لازم براي هماهنگ ساختن تصميم وزيران» ميباشد كه يكي از روشهاي روشن هماهنگي وزراء صدور بخشنامه است. مطابق اصل ۱۳۸ قانون اساسي نيز هر يك از وزراء حق صدور بخشنامه را دارند كه به طريق اولي، رئيس جمهور ميتواند براي هماهنگي دستگاههاي اجرايي بخشنامه صادر نمايد و با توجه به اصل ۱۲۴ برخي وظايف خود را از طريق معاونان به انجام رساند. امضاي بخشنامهها نيز توسط رئيس جمهور به استناد اصل ۱۲۴ قانون اساسي به معاون اول محول شده است. كما اينكه در قوانين نيز صدور دستورالعمل توسط معاونين رئيس جمهور نيز پيشبيني شده است كه از جمله بندهاي (وـ۴) بند ۲ قانون بودجه سال ۱۳۸۹ قابل ذكر است و طبعاً اگر مطابق اصل ۱۳۸ قانون اساسي صدور بخشنامه به وزراء اختصاص داشت، موارد ياد شده مورد تاييد شوراي محترم نگهبان قرار نميگرفت.
ب ـ گزينش وكيل توسط دستگاههاي اجرايي: عقد وكالت از عقود جايز است و در انعقاد آن، صرف داشتن پروانه وكالت دادگستري كافي نيست در نتيجه موكل ميتواند از ميان كساني كه داراي پروانه هستند وكيل موردنظر را انتخاب نمايد. مضافاً اينكه جايز بودن اين عقد اقتضاء ميكند هرگاه موكل نظر داشت عقد وكالت را فسخ نمايد و ديگري را به وكالت انتخاب نمايد. از طرفي وكلاء از جهت اطلاعات تخصصي مورد نياز دستگاهها در يك سطح نيستند. ممكن است وكيلي در قراردادهاي نفتي و ديگران حسب مورد در قراردادهاي كار و يا قراردادهاي حمل و نقل هوايي و امثال آن، از تجربه و اطلاع بيشتر برخوردار باشند. در نتيجه انتخاب وكيل متبحر، هم به دليل قانوني در حفظ مصلحت عمومي و هم به جهت شرعي و نيز به دليل عقلي لازم و عدم رعايت جهات يادشده در انتخاب وكيل، موجب اضرار به بيتالمال ميباشد، با توجه به مراتب فوق شيوهنامه ابلاغي از اين جهت كه دستگاههاي اجرايي را مكلف نموده تا در انتخاب وكيل، فرد آگاهتر و مجربتر را ملاك قرار دهند، كاملاً منطبق با قانون بوده و قوانين راجع به استقلال وكلاء و يا ماده ۱۸۷ برنامه توسعه سوم هم هيچ گاه در مقام حذف وكيل (در انتخاب وكلاي داراي پروانه) نبوده و نيست.
در نتيجه بر خلاف استنباط شكات و مطالب مندرج در دادخواستهاي تقديمي، در بخشنامه مورد شكايت صدور پروانه وكالت مقرر نشده است بلكه اين بخشنامه صرفاً ناظر بر تاييد صلاحيت اشخاص براي استفاده از خدمات حقوقي آن ها در دستگاههاي اجرايي ميباشد.
ج ـ ممنوعيت وكالت توسط كارمندان: ماده ۵ شيوهنامه از جمله بند (۳ـ۱ـ ۵) آن اصولاً ناظر بر همكاران قراردادي موضوع ماده ۳۲ قانون مديريت خدمات كشوري است. اين افراد اصولاً كارمند رسمي نبوده و بلكه قرارداد كار معين با آنها تنظيم ميشود و از اين جهت هيچ گونه ممنوعيتي در قوانين براي انعقاد قرارداد با آنان منظور نشده است. ثانياً بند (۳ـ۱ـ ۵) شيوهنامه اصولاً ناظر به انعقاد قرارداد كار است نه عقد وكالت. دستگاههاي اجرايي در موارد مشابه نيازمند استفاده از خدمات حقوقي اشخاص حقيقي شدهاند و اين امر مختص وكالت در دادگستري نميباشد.
د ـ در مورد استفاده از وكلاء و موسسات حقوقي خارجي: خدمات حقوقي موضوع اين نامه خدمات حقوقي در دستگاههاي اجرايي است كه اكثر آنها ارتباطي به وكالت در دادگاهها ندارد. ثانياً، قانون وكالت و نيز لايحه قانوني استقلال وكلاي دادگستري ناظر به وكالت در محاكم ايراني است و در محاكم خارجي يا مراجع رسيدگي در ديگر كشورها و سازمانهاي بينالمللي، استفاده از وكيل تابع قوانين و مقررات كشور يا سازمان بينالمللي مربوط است و در هيـچ كدام از مواد شيوهنامه نيز اجازه وكالت در محاكم ايراني بـه افراد يادشده داده نشده است بلكه مطابق ماده۲۰ استفاده از وكلاء و موسسات حقوقي خارجي مقيد به « دعاوي بينالمللي» شده است. به علاوه در قوانين متعدد به دولت اجازه استفاده از وكلاي خارجي براي اين موارد داده شده كه از جمله « قانون استفاده از خدمات اشخاص حقيقي و حقوقي ايراني و خارجي... مصوب ۱۳۶۰» ذكر است. هـ ـ انحصار وكالت در دعاوي دولتي به دارندگان پروانه وكالت صادره از سوي قوه مجريه: در بخشنامه و شيوهنامه مورد بحث اساساً موضوع صدور پروانه وكالت از سوي قوه مجريه مطرح نميباشد. از سوي ديگر مفاد تبصره مورد استناد و نيز ماده ۳۲ قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني با درج واژه « ميتوانند» دلالت بر « اختيار» دستگاههاي اجرايي به استفاده از وكلاي دادگستري دارند.
وـ لغو پروانه وكالت و برخورد با وكلاي متخلف: اكثر خدمات حقوقي موضوع اين شيوهنامه ارتباطي به وكالت دادگستري ندارد. به علاوه ماده ۲۵ شيوهنامه نيز مقيد شده است به تخلفات كارشناسان وكلاء و موسسات حقوقي موضوع اين شيوهنامه كه ناظر به خدمات حقوقي در دستگاههاي اجرايي است نه در محاكم، ثانياً، حق انتخاب وكيل با موكل است و عقد وكالت عقدي جايز است و موكل در هر زمان ميتواند حتي بدون ذكر دليل، وكيل را عزل نمايد و دستگاههاي اجرايي نيز تكليفي ندارند كه براي انجام خدمات حقوقي موضوع شيوهنامه صرفاً از وكيل استفاده نمايند و در مواردي كه موضوع خدمت وكالت در دادگاه باشد نيز ميتوانند قرارداد وكيل را تمديد ننموده و وكالت را به وكيل ديگر كه آگاهتر و با تجربه بيشتر است محول نموده يا از بين كارمندان « نماينده قضايي» انتخاب نمايند.
زـ در مورد اختيار وزارتخانهها و موسسات دولتي در انتخاب وكيل: متن تبصره ۱۸ الحاقي به قانون بودجه سال ۱۳۴۷ ذيلاً نقل ميگردد: « وزارتخانهها و موسسات دولتي و وابسته به دولت ميتوانند علاوه بر استفاده از وكلاي دادگستري براي دفاع و تعقيب دعاوي مربوط از كارمندان رسمي خود با داشتن يكي از شرايط ذيل به عنوان نماينده قضايي استفاده نمايند.» چنانكه ملاحظه ميشود تبصره ۱۸ الحاقي يادشده، نه تنها وزارتخانهها و موسسات دولتي را مقيد به استفاده از وكلاي دادگستري ننموده بلكه اصولاً در مقام آن است كه به دستگاههاي يادشده اجازه بدهد با شرايطي از كارمندان رسمي خود به عنوان نمايندهقضايي براي دفاع و تعقيب دعاوي استفاده كنند. لـذا خدمات حقوقي موضوع شيوهنامه عموماً مربوط به وكالت در محاكم نيست و از اين جهت ايجاد هماهنگي در تصميمات وزراء و براي استفاده از افراد ذيصلاح، جزء اختيارات رئيس جمهور مندرج در اصل ۱۳۴ قانون اساسي است.
ح ـ اجرايي ساختن شيوهنامه خدمات حقوقي در دستگاههاي اجرايي: اصولاً در هيچ يك از قوانين، اصلاح تشكيلات اداري نه تنها ممنوع نشده بلكه در مواد قانون مديريت خدمات كشوري نيز به اين اصل تصريح شده است. مضافاً اينكه اجراي شيوهنامه مستلزم استخدام افراد يا ايجاد اداره و ساختار سازماني نيست بلكه تشكيل كميسيوني مركب از افراد صاحب نظر از دستگاه يا اعضاي هيات علمي دانشگاهها و ديگر ارگانها پيشبينيشده كه اين امر جزء ابتداييترين اختيارات دستگاههاي اجرايي براي انجام بررسي موضوعات و تنظيم فرآيند تصميمگيريها ميباشد.
ط ـ تعرفه حقالوكاله و هزينه سفر وكلا: صرف نظر از اينكه مستندات ذكرشده در اين بند از شكوائيه، قانوني نيست. اصولا، ماده ۲۶ آييننامه ناظر به تهيه دستورالعمل ديگري براي خدمات حقوقي در دستگاههاي اجرايي موضوع شيوهنامه است و اختصاص به وكلاء (آن هم وكالت در دادگاهها) ندارد. در آن قسمت كه ماده ۲۶ ناظر به وكيل دادگستري نيز ميشود ماده ۲۶ براي تهيه دستورالعمل، اجازه عدم رعايت مقررات مربوط را نداده است. بديهي است نميتوان قبل از تهيه دستورالعمل نسبت به مغايرت يا عدم مغايرت دستورالعمل با قانون نظر داد. لذا چنانچه دستورالعمل ديگري صادر شد و احياناً در دستورالعمل ضابطهاي مغاير مصوبات فوق منظور شد، آن گاه ميتوان ادعاي مغايرت آن را با قوانين مطرح نمود. بنابراين در حال حاضر كه دستورالعملي تنظيم نشده موضوعي براي طرح مغايرت آن با قانون وجود ندارد.
هيات عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق با حضور روسا، مستشاران و دادرسان عليالبدل شعب ديوان تشكيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اكثريت آراء بـه شرح آتي مبادرت بـه صدور راي مينمايد.
راي هيات عمومي
الف ـ نظر به اينكه معاونت حقوقي و امور مجلس رياست جمهوري به موجب نامه شماره ۲۴۲۹۲۶ مورخ ۸/۱۲/۱۳۸۸، شيوهنامه مورد شكايت را تنظيم و براي اخذ موافقت رئيسجمهوري به حضورشان ارسال و ايشان نيز ضمن موافقت با مفاد بخشنامه و شيوهنامه پيوست آن مرقوم فرمودهاند: « جناب آقاي رحيمي ابلاغ نمايند.» و با توجه به حكم انتصاب معاون اول رياست جمهوري به شماره ۱۲۵۰۷۰ مورخ ۲۲/۱/۱۳۸۸ كه در آن اجازه امضاء تصويبنامهها، بخشنامهها، مقررات و تصميمات هيات وزيران بـه ايشان محول گرديده است، لذا ابلاغ بخشنامه شماره ۵۵۰۸۸/۴۴۲۵۳ مورخ ۲۵/۱/۱۳۸۹ در ۵ بند و شيوهنامه مورداعتراض از طرف معاون اول رئيسجمهوري به كليه وزارتخانهها و سازمانها و موسسات دولتي و نهادهاي عمومي انقلاب اسلامي، با توجه به اصل ۱۲۶ قانون اساسي و مراتب فوقالذكر در حدود اختيارات قانوني مقامات مذكور تشخيص ميگردد.
ب ـ با توجه به اينكه در ماده ۲ قانون كيفيت اخذ پروانه وكالت دادگستري، شرايط عمومي و اختصاصي لازم براي دريافت پروانه وكالت و انجام كارآموزي مقرر شده است، همچنين مواد ۸، ۹، ۱۰ و ۱۱ لايحه قانوني استقلال كانون وكلاي دادگستري، شرايط اعطاي پروانه وكالت، چگونگي ترفيع و طبقهبندي صلاحيت آنان را مشخص نموده است و در ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران اجازه تاييد صلاحيت فارغالتحصيلان رشته حقوق براي تاسيس موسسات حقوقي و مشاوره به قوه قضائيه تجويز شده است بندهاي ۹ـ۱، ۱۰ـ۱ و ۱۲ـ۱ ماده يك و بند ۵ ـ۱ ماده ۵ و ماده ۱۴ و تبصرههاي ذيل بند ۳ شق (الف) و (ب) ماده ۱۵ و بندهاي ۴، ۵ و ۸ ماده ۱۶ و بند يك شق (ب) ماده ۱۶ و مواد ۱۸ـ ۲۰ـ ۲۵ـ ۲۶ شيوهنامه مورد شكايت كه به تعيين صلاحيت و چگونگي رتبهبندي و تعقيب انتظامي وكلاي دادگستري و نيز به دريافتكنندگان مجوز تاسيس موسسه حقوقي از قوه قضائيه ناظر است، مغاير قانون تشخيص و به استناد بند يك ماده ۱۹ و ماده ۴۲ قانون ديوان عدالت اداري ابطال ميگردند.
ج ـ مطابق ماده واحده قانون استفاده از خدمات اشخاص حقيقي و حقوقي ايراني و يا خارجي به منظور استيفاي حقوق ملت ايران در دعاوي ايران عليه خارجيان و بالعكس مصوب ۱۳۶۰، استفاده از اشخاص حقيقي و حقوقي كه براي دعاوي موضوع قانون مذكور استفاده ميشوند، محدود به شرايط و سقف معيني گرديده است. نظر به اينكه نوع سوم از ماده ۴ شيوهنامه كه بدون لحاظ شرايط مذكور، اشخاص حقيقي و حقوقي غير ايراني را مجاز به همكاري با دستگاههاي اجرايي اعلام نموده در حدي كه رعايت سقف افراد مورد نظر قانونگذار را بلااثر مينمايد، مغاير قانون و به استناد بند يك ماده ۱۹ و ماده ۴۲ قانون ديوان عدالت اداري ابطال ميگردد.
د ـ نظر به اينكه در اصل ۱۳۸ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، دولت براي اجراي قوانين و مقررات مربوط داراي اختيار تنظيم و تصويب آييننامهها و تصويبنامهها ميباشد و اينكه به موجب اصل ۱۲۶ قانون اساسي مسئوليت امور برنامه و بودجه و امور اداري و استخدامي كشور مستقيماً به عهده رئيس جمهور قرار گرفته است. لذا تعيين تكليف براي نهادها و موسسات عمومي غيردولتي خارج از حدود اختيارات دولت و رئيسجمهور ميباشد، از اين جهت الزام نهادها و موسسات عمومي غير دولتي به رعايت شيوهنامه فوقالاشاره خارج از حدود اختيارات تصويبكننده تشخيص و بند ۲ـ۱ ماده يك شيوهنامه مورد شكايت به استناد بند يك ماده ۱۹ و ماده ۴۲ قانون ديوان عدالت اداري ابطال ميگردد.
رئيس هيات عمومي ديوان عدالت اداري ـ محمدجعفر منتظري |
|
|
|