مطالبات ناشي از تملک املاک موضوع قانون نحوه تقويم ابنيه، املاک و اراضي مورد نياز مصوب 1370
1- ماده 9 لايحهقانون نحوه خريد و تملک اراضي و املاک براي اجراي برنامههاي عمراني و نظامي دولت مصوب 17بهمن 1358 اشعار داشته است: "دستگاههاي اجرايي مکلفند ظرف مدت 3 ماه از تاريخ تصرف، نسبت به ايداع قيمت اقدام نمايند."
اين امر بدان معناست که تصرفات بيش از 3 ماه بدون پرداخت ثمن فاقد مشروعيت قانوني است و از مدار مجوز خارج ميگردد و اگر اعتبار لازم براي اجراي طرح تأمين نشده باشد، قيد مدت 3 ماه امري لغو و غير قابل توجيه ميباشد.
2- ماده واحده قانون وضعيت املاک واقع در طــرحهــاي دولـتـي و غـيـره مـصـوب 28 آبـان 1367 شهرداريها را ملزم به خريد املاک اشخاص حقيقي و حقوقي داخل در محدوده طرح حداکثر به مدت 18 ماه پس از اعلام رسمي آنها نموده است.
برايناساس، پس از اعلام رسمي مبني بر اجراي طرح، مجري طرح مکلف است حداکثر در مدت 18 ماه املاک موجود در داخل طرح را -اعم از اينکه متعلق به اشخاص حقيقي يا حقوقي باشد- خريداري نمايد. زمان تعيين شده تنها به منظور پرداخت ثمن املاک اشخاصي است که در مسير طرح قرار دارند و ممکن است تعداد آنها بسيار باشد. در اين صورت، کثرت افراد مشمول طرح و پرداخت ثمن املاک آنها مستلزم زمان متعارف است؛ والا اگر اعتبار مناسبي تأمين نشده باشد، چگونه ممکن است ظرف مدت 18 ماه ثمن املاک پرداخت شود؟
فرض کنيد اجراي طرح بزرگراه شهيد همت بـرعـهـده شـهـرداري است و خريد املاک متعلق به اشخاص حقيقي يا حقوقي واقع شده در مسير اجراي طرح، مستلزم شناسايي مالکان و توافق با آنهاست. از طرفي، تعيين کارشناس براي مشخص کردن قيمت املاک امري ضروري در اجراي طرح ميباشد و اين اقدام، مهلتي فراتر از 18 ماه را ميطلبد؛ اما قانونگذار براي جلوگيري از تضييع حقوق مالکان قيد 18 ماه را تکليف نموده است تا آنان بيش از اين مدت بلاتکليف نباشند.
3- تبصره 5 ماده 5 لايحه قانوني مصوب 1358 توديع دستمزد کارشناسان را موکول به استفاده از محل اعتبار مربوط به طرح نموده است. اين امر دلالت بر آن دارد که اعتبار طرح قبلاً تأمين شده است و چنانچه اين اعتبار تأمين نشده بود، وضع اين تبصره بيمعنا مينمود. چگونه ممکن است اعتبار طـرحـي تـأمـيـن نـشـود؛ اما قانونگذار پرداخت دستمزد کارشناساني که قــيــمــــت امــــلاک را تــعــيــيــــن مينمايند، منوط به استفاده از محل اعتبار طرح نمايد؟!
نـکـتـه جالبتر آن که وقتي قانونگذار تکليف هزينه کارشناسان تعيينکننده قيمت را مشخص کرده است، چگونه ممکن است تکليف مالکان املاک را مشخص نکرده باشد؟
اگر اين مورد را از حيث ميزان خسارت و ضرر وارد شده به افراد مورد نقد قرار دهيم، با توجه به اينکه نقش کارشناسان در تعيين قيمت املاک فرع بر شمول املاک اشخاص واقع در محدوده طرح ميباشد، بايد ديد ضرري که متوجه کارشناسان تعيينکننده قيمت ميشود زيادتر است يا خسارتي که به مالکان املاک وارد ميآيد؟ با قياس اين دو ضرر و مشخص کردن تکليف ضرر کارشناسان بعيد به نظر ميرسد که تکليف مالکان املاک به بوته نسيان سپرده شود يا معطل بماند و يا منوط به اجراي طرح و هدايت مردم به طرح دعاوي و قطعيت دادنامه و تأمين اعتبار بعد از قطعيت شود.
4- تبصرههاي 6 و 7 ماده 9 قانون زمـيـن شـهـري، تملک از سوي شـهــرداريهــا را مـنــوط بـه پـرداخـت بـهـاي زمـيـن به صـنـدوق ثـبـت مـحل وقوع زمين در صورت عدم دسترسي به مـالـک يـا بـروز اشـکالات ناشي از شناسايي مالک دانسته است. از مسلمات خمس است که اگر اعتبار تأمين نشده باشد پرداخت بهاي زمين موضوع طرح به صندوق ثبت محل وقوع آن به فرض عدم شناسايي مالک امري محال است و اگر قرار باشد مالکان پس از تصويب طرح و اجراي آن و گذشت چندين سال، اقدام به مطالبه قيمت زمين خود نمايند و بعد از صدور رأي، مجدداً شهرداري براي پرداخت ثمن ملک محتاج تأمين اعتبار باشد، اين امر با تبصرههاي 6 و 7 ماده 9 قانون زمين شهري تعارض از نوع تباين دارد؛ زيرا وقتي قانونگذار تکليف مالکان مجهولالمکان را به کيفيت ياد شده تبيين نموده است، اعطاي مهلت 18 ماه به مالکان حاضر و داراي رأي قطعي به حدي از تصور خارج است که محتاج توضيح نيست.
5 -بند (الف) ماده 11 قانون زمين شهري امکان تملک زمينهاي مشمول طرح را مستلزم اجتماع 2 شرط دانسته است: نخستاين که دستگاه تملککننده داراي طرح بوده و دوم آن که اعتبار خريد زمين نيز تأمين شده باشد. اين شرط تأمين اعتبار طرح را قبل از اجراي آن کفتوالقمر ميداند.
6- مدت زمان تعيين شده براي اعتبار نظريه کارشناس رسمي درخصوص قيمت عادله روز زمين که برابر تبصره ماده 19 قانون کارشناسان 6 ماه است، در فرضي صادق ميباشد که تورم جامعه حالت عادي و متعارفي دارد. در جامعهاي که تورم از سير متعارفي برخوردار نيست و سير صعودي و غير قابل پيشبيني دارد، نميتوان به اين تبصره استناد نمود؛ چه رسد به اينکه متعاقب نظريه کارشناس و ابلاغ آن و صدور رأي و قطعيتش که زماني بالغ بر 6 ماه را ميطلبد، مهلتي معادل 12 يا 18 ماه با تأمين اعتبار سال آينده ضميمه مهلت 6 ماه شود. در اين صورت مبرهن است که چه اجحافي به مالک زمين وارد ميشود. از طرفي، اعطاي مهلت تا تأمين اعتبار سال آينده مستلزم اين است که پس از انقضاي مدت 18 يا 12 ماه، بابت مابهالتفاوت قيمت کارشناس دادخواست تقديم و پس از تحصيل رأي مجدداً 18 ماه يا يک سال تحميل و دوباره همين روند استمرار يابد. استمرار اين روند منجر به حدوث دور خواهد بود و اين دور برگرفته از انديشه قانونگذار نيست؛ زيرا رسالت قانونگذار تأمين نظم و ساماندهي روابط مالي و اقتصادي و فرهنگي عموم ملت است و ارمغان قانون براي مردم چـيـزي جـز سـردرگـمـي، سـرگـردانـي و نـابـساماني نميباشد
.
7- زماني شهرداري حق تملک را دارد که ثمن زمين را ظرف 3 ماه از تاريخ تصرف ايداع نمايد و در صورت عدم ايداع، اين اقدام شهرداري مصداق غصب است و اعطاي مهلت به غاصب با وصف قاعده "الغاصب يؤخذ به اشد الاحوال" منافات دارد. بهعلاوه اينکه شهرداري اقدام به تملک بر مبناي قانون ننموده است تا از مزاياي قانون ديگر بهرهمند شود. به عبارت ديگر، درخصوص حـق تـملکي که قانونگذار براي آن چارچوب خاصي را تعيين نموده است، چگونه ميتوان بدون رعايت ضوابط حاکم بر آن چارچوب اقـدام بـه تـصرف غاصبانه نمود؛ اما آنجايي که تکليف به پرداخت ثمن دارد و ايـن تکليف ضمانت اجراي حق تملک است، از آن تکليف تخطي کرده و بـراي فرار از مسئوليت خود به قانوني متمسک شد که مشمول اين طرح نيست. اجراي حق ملازمه با تکليفي دارد که با اجتماع آنها حقوق هر دو طرف لحاظ ميشود و در صورت عدم اجتماع آنها، حقوق مالکان تضييع ميگردد. چنانچه چارچوبي را که قانونگذار در راستاي اعمال تملک مقرر نموده است، مراعات ميشد، نوبت به تمسک جستن به قانون منع توقيف نميرسيد؛ مگر با زير پا گذاشتن چارچوب قانون اعمال تملک که بهانه تمسک به اين قانون ميشود. اگر شهرداري بدون رعايت تکليفي که در اجراي حق تملک بر ذمه او استقرار دارد، اقدام به تملک و تصرف نمايد؛ يعني با وصف تصرفات و اجراي طرح، اقدام به ايداع ثمن ظرف 3 ماه ننمايد، تملک او قانوني محسوب نميشود و وقتي تملک صدق قانوني نداشته باشد، امکان ابطال طرح براي مالک وجود دارد. چنانچه مالکان براي تحصيل حق خود اقدام به چنين شيوهاي نمايند، اهداف شهرداري و نهادهاي دولتي در تأمين آبادي و شهرسازي عقيم ميماند و موجبات هرجو مرج فراهم ميگردد که چنين نتيجهاي را نميتوان از قانون نحوه تملک اراضي مورد نياز شهرداري گرفت. 8- آراي صادر شده از سوي شعب هيئت عمومي ديوان عدالت اداري به شمارههاي 446 مورخ 4 تيرماه1380، 93 مورخ 27 خردادماه 1380، 251 مورخ 17 بهمنماه 1377، 224 مورخ 27 آذرماه 1369 و 204 مورخ 13 آذرماه 1369 حکايت از الزام شهرداريها به پرداخت نقدي ثمن ملک دارنـد و حتي آرايي که پـــرداخـــت ثـمــن بــه صـورت اقـساطي را تجويز نمودهاند، نقض کردهاند. اين آرا دلالت بر جـلـوگـيـري از اجـحـاف حقوق شـهـرونـدي تـوسـط نهادهاي دولتي دارنـد؛ يـعني وقتي ايداع اقساط منتفي است، ايداع تعليقي نيز يقيناً منتفي ميباشد. نظريه اداره حقوقي به شماره 7650/7 مورخ 16 بهمنماه 1386 نيز حکايت از عدم شمول قانون منع توقيف اموال شهرداريها نسبت به مطالبات مالکان در راستاي اجراي طرح دارد. 9- براساس قاعده "الناس مسلطون علي اموالهم" مالکيت امري معتبر است و بر انسان سلطنت مالکانه ميکند و سلب اين سلطنت امکانپذير نيست؛ مگر به تجويز قانون. حال که شهرداري يا دولت در راستاي اعمال تصدي يا حاکميت خود اين سلطنت مالکانه را سلب ميکند، لازمهاش جبران خسارت مالک است. بنابراين سلب سلطنت مالکانه اگر همراه با ايداع ثمن، متعاقب چندين سال باشد، اجحافي است که حجيت آن قاعده و حق ناشي از ثمن را تحتالشعاع قرار ميدهد. 10- تصويب طرحهايي همچون بزرگراه رسالت و سپس اجراي آنها بدون در نظر گرفتن مقدمات امر از جمله تحصيل رضايت صاحبان مسکن و زمين، نه تنها با اقتضاي اعمال تصدي همسويي ندارد؛ بلکه منتهي به آبادي و اصلاحات نيز نميشود و نتيجه آن بيخانمان شدن مردم و نارضايتي مالکان و شهروندان است. اگر قرار باشد شهرداري در راستاي تأمين حقوق و رفـاه و آسـايـش شـهـرونـدان، حـقـوق مـسـلـم ديـگـر شـهـرونـدان را وسيله قرار دهد و با تعليق نمودن پرداخت ثمن املاک آنها براي مدتي -که نتيجهاش ابطال يا تضييع حقوق مالکان است- درصدد رفاه شهروندان ديگر گام بردارد، عمل شهرسازي را ميتوان عملي ناعادلانه، غير اصولي و غير اخلاقي تلقي نمود که هيچگونه حمايتي را نميطلبد؛ زيرا عدهاي را قرباني عدهاي ديگر نموده و رفاه ديگران را بر پايه ظلم بنا نهاده است. با امعان نظر در اين مراتب و همچنين با عنايت به عبارات " ظرف 3 ماه از تاريخ تصرف، مکلف به پرداخت ثمن است" موضوع ماده 9 لايحه قانوني نحوه خريد و تملک املاک در راستاي اجراي طرح، "مدت اجراي طرح حداکثر 18 ماه ميباشد" موضوع ماده واحده قانون تعيين وضعيت املاک، "ايداع دستمزد کارشناسان از محل اعتبار طرح" موضوع تبصره 5 ماده 5 و "ايداع ثمن املاک مالکان حتي در صورت عدم شناسايي آنها به حساب صندوق ثبت محل وقوع زمين" موضوع تبصرههاي 6 و 7 ماده 9 قانون زمين شهري و ساير موارد بهخوبي ميتوان فهميد اعتبار طرحهايي که شهرداريها در زمان اعمال تصدي اجرا مينمايند، پيش از اجراي طرح تأمين شده است و وقتي اعتبار تأمين شده باشد، اعطاي مهلت به منظور تأمين اعتبار امري لغو و اجحافي به مالک تلقي ميگردد. اين تجويز از سوي مقام قضاوت -که رسالت او اجراي عدالت است- امري غيرعادلانه به طور مطلق است. | |