«دستها بالا، اگر زندگيتان را دوست داريد، هر چه پول داريد ، رد كنيد بياد».
ساعت 17 و 30 دقيقه بعد از ظهر، وقتي صداي خشن مردي جوان در مطب پزشك پيچيد، همه بيماران ناگهان به سمت ورودي اتاق خيره شدند.
در چارچوب در، مردي بسيار لاغر و قدكوتاه در حالي كه اسلحهاي در دست داشت، ايستاده بود. حضور او از سرقت مسلحانه خبر ميداد.
چند بيمار و همراهشان كه فقط در فيلمها ماجراي سرقت مسلحانه را ديده بودند، با ديدن اين صحنه به شدت شوكه شدند اما چند لحظه بعد با دقت درهيكل نحيف و لاغر سارق جوان به خودشان آمده و ناگهان به سوي او حمله ور شدند.
در حالي كه مرد مسلح دائم تهديد به شليك ميكرد، در كشمكشي كوتاه يكي از بيماران، اسلحه را از دست سارق بيرون كشيد و او را خلع سلاح كرد.
ولي اين پايان ماجرا نبود، سارق جوان كه خود را در محاصره ميديد، انگار توان دوبارهاي يافته باشد ناگهان چاقويي را از زير لباسش بيرون كشيد و در حالي كه آن را دور سرش ميچرخاند، ضربهاي به يكي از حاضران در مطب وارد كرد و سعي كرد از محاصره بيماران و همراهان آنها بگريزد اما اين بار نيز ناكام ماند.
من كه هيچ كارهام!
با اعلام موضوع به پليس، لحظاتي بعد خودروهاي پليس آژيركشان در جلوي مطب توقف كردند و پس از انتقال مجروح حادثه، با بازرسي جوان سارق، يك چاقوي ديگر و 5 تكه طناب كه وي در لباسش مخفي كرده بود كشف شد.
مرد جوان روز گذشته وقتي در مقابل قاضي رضا جعفري معاون دادستان دردادسراي جنايي قرار گرفت، با وجود آنكه تمام حاضران در مطب جزئيات حمله مسلحانه وي را تشريح كرده بودند، مدعي شد تنها به اجبار يك ناشناس قدم به مطب دكتر گذاشته است.
وقتي بررسيها نشان داد اين ادعاي وي دروغ است، پرونده براي بررسيهاي دقيقتر در اختيار كارآگاهان اداره يكم آگاهي پايتخت– مبارزه با سرقت مسلحانه–
قرار گرفت .