به سايت وكالت خوش آمديد :: هولناك ترين جانى بالاى چوبه دار رفت
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
 

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي
هولناك ترين جانى بالاى چوبه دار رفت
 
گروه حوادث: جهرم - خبرنگار «ايران»: عامل هولناك ترين جنايت خانوادگى صبح ديروز در زير بارش برف درحالى كه هنوز به بخشش اولياى دم اميدوار بود، در ملأعام بالاى چوبه دار رفت.
مرد با آرامش گام برمى داشت. هر لحظه ماجراى آن روز باغ افسانه از جلوى چشمانش مى گذشت. ساعت ۶ صبح است. در ميان سوز و سرماى هوا عده زيادى از اهالى جمع شده اند، تا شاهد قصاص مردى باشند كه هولناك ترين جنايت خانوادگى را در جهرم رقم زده بود. محمدعلى افسانه پس از آنكه تمام مراحل قانونى انجام مى گيرد در ساعت ۷ و ۲۰ دقيقه صبح به سوى دار مجازات قدم برمى دارد. او دقايقى قبل به روحانى زندان مى گويد: انگار بايد بروم. او پاى چوبه دار مى ايستد. طناب به گردن او انداخته مى شود و او در آخرين لحظات زندگى اش مى گويد: از فرزندانم مى خواهم كه به كارها سركشى كنند و قصد انتقامجويى نداشته باشند. از همه مى خواهم مرا ببخشند. حرف ديگرى هم ندارم. ساعت ۷ و ۳۰ دقيقه است جسد مرد با تمام خوف و وحشتى كه ايجاد كرده، بر بالاى چوبه دار درس عبرت شده است.

آخرين گفت وگو قبل از اعدام

آخرين شب زندگى محمدعلى افسانه است. به ديوارهاى بلند زندان كه نگاه مى كنى بى اختيار دچار وهم و اضطراب مى شوى. در سوز و سرماى هوا در انتظار ورود به زندان هستيم.بالاخره اجازه صادر مى شود. محمدعلى افسانه در اتاقى نشسته است. آرامش خاصى بر او حكمفرماست. درحال صحبت با رئيس دادگسترى و دادستان است. دقايقى قبل قرآن خواسته بود و حساب و كتاب زندگى اش را كرده بود. وقتى مى فهمد خبرنگار هستيم لب باز مى كند و مى گويد: با اين جنايتى كه مرتكب شدم قصاص حق من است به خانواده ها حق مى دهم كه خواستار قصاص من باشند چون بهترين بستگان من و عزيزان خود را ازدست داده اند.
وى مى گويد: از جوانان مى خواهم هرنوع خشمى را سركوب كنند و هركارى در مرحله اول با كسى شريك نشوند و اگر شراكت كردند با چند معتمد و وكيل هماهنگى كنند تا اگر مشكل و اختلاف نظر دارند از طريق قانون يا كدخدامنشى حل شود.
چندلحظه اى سكوت مى كند و بعد ادامه مى دهد: سلاح غيرمجاز دشمن سرسخت مردم است از آن دورى كنند، سلاح براى جنگ و ايجاد امنيت است نه براى استفاده شخصى و هركسى سلاح غيرمجاز دارد بايد آن را تحويل دهد و از دولت و قوه قضاييه مى خواهم براى جمع آورى سلاح غيرمجاز بيشتر اقدام كنند.
او درادامه مى گويد: اگر من جاى هر شهروند جهرمى بودم مى گفتم افسانه كار خوبى نكرده است راههاى بهترى وجودداشت كه مشكل را حل كند هرچند كه من به تمام اين راهها رفتم ولى مقتولان راضى نشده بودند.
او درمورد روز جنايت مى گويد: من آن روز ۲۰ قرص اعصاب و موادمخدر مصرف كرده بودم و نمى فهميدم كه دارم چه كار مى كنم.
خودش مى گويد: مى دانم كه فردا به من رضايت خواهندداد. خدا اين رضايت را براى من فراهم مى كند.
محمدعلى افسانه اواخر سال گذشته در باغ افسانه در يك اقدام جنايتكارانه ۱۲ تن از اعضاى خانواده خود را به رگبار بسته بود.