روزنامه اعتماد: دختر جواني كه مدعي است پدر شوهرش به شيوه سريال نرگس او را اغفال كرده و زندگياش را به هم زده است عليه اين مرد شكايت كرد.
به گزارش خبرنگار ما، يك هفته پيش دختر جواني به نام كاترين به شعبه اول بازپرسي دادسراي شميرانات مراجعه كرد و گفت: پدر شوهرش به شيوه شوكت يكي از شخصيتهاي سريال نرگس زندگي او را به هم زده است.
كاترين به بازپرس رييسي گفت: من در امريكا به دنيا آمدم و بزرگ شدم تا اينكه 6 سال پيش پدر ومادرم تصميم گرفتند براي هميشه در ايران زندگي كنند. من هم به اتفاق آنها به ايران آمدم بعد از گذشت مدتي با كيان آشنا شدم، او پسر جوان و جذابي بود، 2 سال رابطه ما طول كشيد تا اينكه كيان از من خواستگاري كرد، زماني كه من و كيان با هم آشنا شديم او دانشجوي مقطع ليسانس بود، قرار ما اين بود كه كيان بعد از ازدواج هم درسش را ادامه دهد اما از آنجايي كه بشدت از خانوادهاش ميترسيد راضي نشد موضوع علاقهاش به مرا به خانوادهاش بگويد، چندين بار به كيان گفتم ازدواج مخفيانه ما درست نيست ولي او قبول نكرد، پدر كيان مردي بسيار ؤروتمند است كه هزينه زندگي و تمام ولخرجيهاي پسرش را ميپردازد فقط بخاطر اينكه كيان به حرف او گوش دهد و خواستههايش را برآورده كند. زن جوان افزود: پدر كيان شناسنامه او را در صندوق خودش نگهداري ميكرد و ما براي اينكه بتوانيم عقد كنيم احتياج به شناسنامه كيان داشتيم.
البته پدر ومادر من هم مخالف اين ازدواج بودند چرا كه ميگفتند كيان نبايد مخفيانه دست به چنين كاري بزند. اصرارهاي زياد كيان باعث شد تا پدرم با ازدواج ما موافقت كند. مراسم عقد در خانه ما برگزار شد و كيان 10 هزار سكه طلا مهر من كرد. او ميگفت: با اين كار ديگر پدرش نميتواند ما را از هم جدا كند. عاقد فردي آشنا بود به همين خاطر وقتي كيان گفت، بخاطر پدر ومادرش نميخواهد اسم من در شناسنامهاش باشد، با خواندن صيغه عقد مخالفتي نكرد. قرار بود من و كيان پس از عقد با هم به خانه پدرش برويم و موضوع را بگوييم و بعد زندگي مشتركمان را بطور رسمي آغاز كنيم. كيان هم نام مرا وارد شناسنامهاش كند. اما كيان از انجام حرفي كه زده بود فرار ميكرد، روزها و ماهها مي گذشت اما كيان حاضر نبود مرا به خانوادهاش معرفي كند. در اين شرايط بخاطر امنيت رواني كه برايش به وجود آورده بودم توانست در مقطع فوقليسانس نيز قبول شود و در رشته مديريت به ادامه تحصيل بپردازد. من و كيان خانه مشترك نداشتيم و او هر از گاهي براي ديدن من به خانه مادرم ميآمد. هر بار كه ميگفتم موضوع را به پدرت بگو ميگفت هنوز فرصت مناسبي پيش نيامده است.
تا اينكه تصميم گرفتم خودم موضوع را با پدر كيان در ميان بگذارم براي همين به محل كارش رفتم و خودم را معرفي كردم و گفتم عروسش هستم و سه سال و نيم است كه با پسرش ازدواج كردهام. پدر كيان با شنيدن حرفهاي من بشدت برآشفته شد او آنقدر عصبي بود كه از من خواست اتاقش را ترك كنم. ميدانستم برخورد درستي با كيان نخواهد داشت اما از شرايطي كه داشتم خسته شده بودم و ميخواستم به زندگي مخفيانه پايان دهم.
كاترين در ادامه شكايت خود گفت: به هر حال تمام جنگ و جدالها پايان يافت، يك روز كيان به خانه ما آمد و گفت پدرش گفته اگر من مهريهام را ببخشم و مطمئن شود كه بخاطر ؤروت او با كيان ازدواج نكردهام برايمان مراسم عروسي برگزار ميكند و ميتوانيم با هم زندگي مشتركمان را آغاز كنيم. من هم قبول كردم و 7 هزار و 995 سكه از 10 هزار سكه مهريهام را ببخشم و فقط 2005 سكه ماند، اميدوار بودم پدر شوهرم دست پسرش را ميگيرد و زندگي ما به حالت عادي بر ميگردد.
زن جوان ادامه داد: بعد از مدتي هر بار كه به خانه پدر شوهرم زنگ ميزدم و سراغ كيان را ميگرفتم ميگفتند در خانه نيست ديگر هيچ خبري از او نبود تا اينكه يك ماه بعد فهميدم پدر شوهرم كيان را به كانادا فرستاده است و آنقدر شرايط را براي او سخت كرده كه كيان نميتواند با من تماس بگيرد، هر بار به محل كار پدرشوهرم ميرفتم ميگفت از كيان خبر ندارد. او هر دفعه به من مقداري پول ميداد تا مشكلي نداشته باشم. بارفتارش تحقيرم ميكرد اما شرايط را تحمل مي كردم و اميدوار بودم كه كيان برگردد، بعد از گذشته حدود 10 ماه پدر شوهرم به من وكالتنامهيي از سوي كيان نشان داد كه در آن كيان به پدرش وكالت داده بود تا هر تصميمي ميخواهد در مورد زندگي ما بگيرد. وقتي به پدر شوهرم اعتراض كردم به من گفت كه كيان در كانادا دانشجوي دكتراي رشته مديريت اجرايي شده و ديگر بر نميگردد. از او خواستم شماره تلفني از شوهرم بدهد تا شايد بتوانم با او تماس بگيرم و در مورد زندگيام حرف بزنم اما پدرشوهرم گفت شمارهيي از كيان ندارد. او با اين ترفند موفق شد مانند سريال نرگس من را از شوهرم جدا كند و طوري او را از من دور كرد كه نتوانستم پيدايش كنم.
بازپرس رييسي پس از طرح اين شكايت پدر شوهر كاترين را به دادسرا احضار كرد و از او خواست تا در مورد ادعاي عروسش توضيح دهد. اين مرد گفت: من سه سال و نيم بعد از ازدواج كيان و كاترين از موضوع باخبر شدم و اينكه حالا چرا پسرم چنين كاري كرده و همسرش را ترك كرده اطلاعي ندارم و من هم نگرانش هستم. هر چند رفتارشان اشتباه بود و خيلي عصباني شدم اما بعد اين تصميم كيان بود كه از ايران برود و حالا فقط اوست كه با من تماس ميگيرد و من هيچ اطلاعي از پسرم ندارم.
بنابراين گزارش تحقيقات بازپرس رييسي پيرامون اين پرونده ادامه دارد.