به سايت وكالت خوش آمديد :: قتل و خودكشي پايان تلخ عضويت در گلدگوئيست
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
 

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي
قتل و خودكشي پايان تلخ عضويت در گلدگوئيست
 
مشغول كند اما متاسفانه نتيجه‌اي نداشت
‏"كامران" در گير و دار پيدا كردن شغل مناسب بود كه ناگهان متوجه فعاليت شركتهاي هرمي گلدگويست شد، اين در حالي بود كه پس از آن كه نظرش نسبت به فعاليت اعضاي اين شركتها جلب شد، تحقيقات لازم را در اين باره آغاز كرد و سرانجام متوجه شد، مي‌توان درآمد خوبي از فعاليت در اين شركت‌ها بدست آورد، از اين رو عضو اين شبكه‌ هرمي شد. ‏
هنوز سه ماه نگذشته بود كه براي تكميل زيرگروهش براي عضوگيري به سراغ خاله‌اش "پروين" رفت. در اين حال "پروين" بدون اطلاع همسرش تحت تأثير اصرارهاي خواهرزاده‌اش، عضو گلدكوئيست شد و اين در حالي بود كه وي به "كامران" اعلام كرد: "بهتر است فعاليت در اين شركت بدون اطلاع "رضا" باشد، چرا كه او با عضويت در اين شركتها مخالف است". ‏
پس از گذشت مدت زماني، "كامران" براي تكميل زير گروه خود، اين بار به سراغ دوست قديمي‌اش "جلال" رفت و سرانجام پس از وسوسه كردن وي، "جلال" را نيز متقاعد كرد به عنوان زير شاخه چپ او عضو شركت شود. ‏
جلسات گروهي، شك شوهرخاله را برانگيخت ‏
با تكميل مجموعه سه نفره "كامران"، "پروين" و "جلال"، اين سه تن با يكديگر جلسات متعددي جهت گسترش كار و بهره‌مندي از مزاياي شركت گلدگويست مي‌گذاشتند و اين جلسات ادامه داشت تا اين كه همسر "پروين" به تدريج به رفت و آمدهاي همسرش مشكوك شد، اين در حالي بود كه در ادامه شك ديگر اعضاي خانواده "پروين" نيز برانگيخته شد. ‏
در اين شرايط "محمود" برادر پروين و "رضا" همسرش، گفت‌وگوهاي فراواني را در خصوص اين سوءظن در ميان اعضاي خانواده آغاز كردند تا آنجا كه كار به مشاجره، فحاشي و حتي تهديد كشيده شد. ‏
‏"امروز بايد تكليف مشخص شود" ‏
‏"محمود" و "رضا" پس از انجام تحقيقات متوجه شدند كه "كامران" و دوستش "جلال" در رأس سوءظن‌ها قرار دارند و اين در حالي بود كه هنوز چيزي از محتواي جلسات گلدگوئيست نمي‌دانستند، از اين رو با هدف به ظاهر رفع سوءظن، قرار ملاقاتي با اين دو تن گذاشتند، اما با آلات قتاله در محل قرار حاضر شدند. ‏
غروب گرم يك روز تابستاني در بلوار كشاورز شهرستان اصفهان، مقابل باسكول همه براي حسابرسي حاضر بودند. ‏
جمعيت زيادي در سطح خيابان جمع شده و با هراس نظاره‌گر واقعه بودند، اما با آغاز معركه، افراد به سرعت متفرق شدند. ‏
جوان بيگناه به جرم هواخواهي كشته شد! ‏
‏"رضا" و "محمود"، "كامران" و "جلال" با يكديگر درگير شدند؛ بدون اين كه عبارتي در خصوص سوء ظن پيش آمده مطرح شود. ‏
در اين زمان "حامد" كه 19 سال بيشتر نداشت، به طرفداري از "كامران" وارد معركه شد اما پس از گذشت دقايقي غرق در خون گوشه خيابان افتاد و جسد بي‌جانش تحويل سردخانه بيمارستان الزهرا (س) شد. ‏
اين در حالي بود كه يك روز از حادثه نيز جسد "محمود ـ ‌الف" برادر "پروين" در فلاورجان پيدا شد. ‏
‏"سنگيني حادثه مرا مجبور به خودكشي كرد" ‏
‏"پس از اين كه فهميدم آن پسر را در درگيري به قتل رسانم، نتوانستم سنگيني حادثه را تحمل كنم، پس تنها راه پيش‌رويم خودكشي بود". ‏
اين جملات را "محمود" در نامه‌اي كه در كنار جسدش پيدا شد، نوشته بود. ‏
با وقوع اين حادثه، ماموران معاونت آگاهي شهرستان اصفهان با اطلاع از حادثه رخ داده و در محل حادثه حضور يافته و نسبت به بازجويي از طرفين درگيري اقدام كردند. ‏