به سايت وكالت خوش آمديد :: برگزاري دادگاه پرونده قتل‌هاي سريالي زنان
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
 

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي
برگزاري دادگاه پرونده قتل‌هاي سريالي زنان
 
جلسه‌ي رسيدگي به پرونده‌ي قتل‌هاي سريالي زنان در تهران صبح امروز در شعبه‌ي 71 دادگاه كيفري استان تهران با حضور قاضي عزيزمحمدي، رحيمي، شهرابي فراهاني، افتخاري و عبدالهي برگزار شد.

به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حيدري، نماينده‌ي دادستان در ابتداي جلسه به قرائت كيفرخواست پرداخت و عنوان كرد: بنابر كيفرخواست صادره از دادسراي عمومي و انقلاب تهران «عليرضا – س» متهم رديف اول پرونده، 29 ساله متهم به مباشرت در قتل عمدي سه زن و «اعظم – الف» متهم رديف دوم، 22 ساله متهم به معاونت در قتل اين سه زن هستند.

وي، در شرح ماجرا گفت: در شهريور 84 يك فقره قتل گزارش مي‌شود. بعد از حضور ماموران در منزل، جسد خانمي به صورت دست و پا بسته كه با ضربات چاقو به قتل رسيده بود و بيشتر ضربات به ناحيه‌ي گردن و قفسه‌ي صدري وارد شده بود، كشف مي‌شود. در تاريخ 6/10/84 قتل ديگري كه شباهت زيادي به قتل اول داشت به ماموران آگاهي گزارش داده مي‌شود و جسد خانمي كه پاها و دستان او با طناب به تخت بسته شده بود، كشف مي‌شود.

حيدري ادامه داد: در تاريخ 11/10/84 قتل سومي كه شباهت زيادي به دو قتل اول داشت واقع مي‌شود و جسد خانمي در منزلي به نحوي پيدا مي‌شود كه دست‌ها و پاهايش با روسري از پشت به هم بسته شده بود و اثرات چاقو بر روي گردن متوفي مشهود بود. اداره‌ي تشخيص هويت طناب‌هاي به دست آمده را از لحاظ قطر، ضخامت و رنگ يكسان اعلام كرد.

نماينده‌ي دادستان در ادامه‌ي قرائت كيفرخواست، گفت: آورندگان تراول چك‌هايي كه از محل جنايت به سرقت رفته بود، شناسايي شدند و بررسي تماس‌هاي تلفني تماس گيرنده‌ها با منزل مقتولان، يك تلفن مشخص را از خيابان آفريقا مشخص مي‌كرد. چون قبلا چهره‌ي متهمان ترسيم شده بود به آدرس تلفن مراجعه كرده و متهم رديف اول دستگير مي‌شود.

وي هم‌چنين گفت: متهم رديف اول اظهار داشته است سه ماه قبل به دليل مشكلات مالي تصميم به سرقت گرفتم. از طريق روزنامه‌ها روشي را پيدا كردم و به همراه اعظم به چند آدرس رفتيم تا اينكه وارد منزلي در ميرداماد شديم كه يك زن تنها بود. پس از بستن دست و پاي خانم صاحب‌خانه، مقداري طلا و پول پيدا كرديم. پس از آن براي شناسايي نشدن، تصميم به قتل او گرفتيم و با ضربات چاقو او را كشتم. چند روز پس از آن به سعادت آباد رفتيم و مانند دفعه‌ي قبل كارمان را انجام داديم و سه – چهار روز بعد به محلي در پاسداران رفتيم و مجددا اين كار را انجام داديم.

حيدري در ادامه‌ي قرائت كيفرخواست، گفت: با هدايت متهم رديف اول «اعظم – الف» دستگير شد و اعظم نيز به اتهام خود اقرار كرد و گفت من از سوپر ماركت طناب قرمز رنگي خريدم و به همراه عليرضا به ميرداماد رفتيم. قصد ما اين بود كه براي بازديد خانه وارد منزل‌ها شويم و از آنجا سرقت كنيم. خانمي در را باز كرد و شروع به بازديد خانه كرديم. عليرضا گفت بايد در اتاق خواب، صاحب‌خانه را بگيريم بنابراين براي بازديد كمد اتاق خواب به آنجا رفتم. عليرضا رو به خانم ايستاده بود و مشغول صحبت بودند كه ناگهان عليرضا چاقو را زير گلوي وي گذاشت و آن شخص از ترس گفت هر چه مي‌خواهيد برداريد. عليرضا او را خواباند و من دست و پاي او را بستم.

متهم رديف دوم طبق متن كيفرخواست قرائت شده گفته‌است: پس از اينكه دست و پاي صاحب‌خانه را بستيم مشغول گشتن در منزل شدم و از او پرسيدم جاي طلاها كجاست. بعد از اينكه طلاها و پول‌ها را برداشتيم عليرضا خواست با سيم برق او را خفه كند اما با چاقو چند ضربه به گردنش زد و سرش را بريد. در سرقت اول سيصد هزار تومان و مقدار كمي طلا دزديديم. چند روز بعد براي سرقت به سعادت آباد رفتيم و زنگ در را زديم اما بدون اينكه چيزي بپرسند در را باز كردند. وارد خانه شديم و اعلام كرديم كه براي خريد منزل آمده‌ايم. خانم صاحب‌خانه همه جا را نشان داد. به اتاق دخترش كه وارد شديم عليرضا چاقو را درآورد و شروع به تهديد خانم صاحب‌خانه كرد. من دستان او را گرفتم و با هم به داخل اتاق خواب كشانديم. بازوان و دستانش را به هم بستيم و شروع به گشتن خانه كرديم. دست‌هاي خانم باز شد و من مجددا مجبور به بستن دستان او شدم. تمام دست‌ها و لباس عليرضا در اين قتل به دليل مقاومت زياد خانم صاحب‌خانه، خوني شده بود.

نماينده‌ي دادستان هم‌چنين اظهار داشت: اين متهم در ادامه مي‌گويد، بعد از به قتل رساندن صاحب‌خانه من تمام اثرات انگشت را پاك كردم و طلاها و تراول چك‌ها را تقسيم كرديم. بعد از دو روز دوباره همديگر را ديديم و براي سرقت به منزلي در پاسداران رفتيم. خانمي در منزل تنها بود و بعد از ديدن خانه، عليرضا در يكي از اتاق خواب‌ها از پشت با چاقو گردن خانم را گرفت و روي تخت انداخت و دست‌ها و پاهايش را بستيم. عليرضا شروع به گشتن در منزل كرد. مقداري پول و طلا پيدا كرديم. بعد پتويي روي خانم انداختيم و عليرضا با چاقو او را به قتل رساند.

حيدري گفت: عليرضا، متهم رديف اول نزد بازپرس صراحتا همان‌طور كه اشاره شد به 3 قتل اعتراف كرده است و متهمان صحنه‌ي جنايت را به تفكيك بازسازي كرده‌اند.طبق نظريه‌ي اداره‌ي 21 تحقيق و چهره‌نگاري اثر انگشت‌هاي ذكر شده از صحنه‌هاي جنايت مهناز با اثر انگشت اعظم مطابقت دارد. علاوه بر اين پزشكي قانوني از متهمان تست رواني به عمل آورده و ايشان را سالم تشخيص داده است و علايمي از جنون در آنها مشاهده نشده است. در انتهاي جلسه‌ي بازپرسي از متهم رديف اول علت و انگيزه‌ي قتل مجددا اخذ شده و وي علت و انگيزه‌ي خود را نياز مالي بيان كرده است.

طبق كيفرخواست صادره «اعظم – الف» در آخرين دفاع، از معاونت در قتل انكار نموده و گفته من بعد از دستگيري كه افسر پرونده عنوان داشته است مرتكب قتل شدي تازه متوجه شدم كه عليرضا قتل انجام داده است. اين سخن با واقعيت فاصله دارد چرا كه متهم بارها اشاره به چاقوي خوني و لباس خوني متهم رديف اول كرده است. عليرضا در آخرين دفاع اتهامات را مجددا قبول كرد لذا با توجه به شكايت اولياي دم مقتولان و تقاضاي قصاص اولياي دم و اقارير صريح و مقرون به واقع از تمام مراحل تحقيق صرف‌نظر از دفاع بلاوجه متهم رديف دوم و نظريه‌ي پزشكي قانوني و كشف آلت قتاله و كشف اموال مسروقه، بزهكاري متهمان براي دادسرا محرز است.

نماينده‌ي دادستان با استناد به مواد 206، 207 و 209 قانون مجازات اسلامي، تقاضاي كيفر قانوني متهمان را از محضر دادگاه خواستار شد.

در ادامه‌ي جلسه‌ي دادگاه يكي از افرادي كه از صحنه‌ي قتل نجات پيدا كرده بود به نام بهارك با حضور در جايگاه، گفت: ما براي فروش منزل در روزنامه آگهي داده بوديم. عليرضا و اعظم براي ديدن منزل وارد خانه شدند. ساعت حدود 9 صبح بود چون آنها با آسانسور بالا نيامدند به آنها شك كردم و شك من هنگامي كه آنها آشپزخانه را نديدند بيشتر شد. من گربه‌ي سفيدي در منزل داشتم كه عليرضا مشغول بازي با آن شد و من به همراه متهم خانم اين پرونده وارد اتاق شدم. هنگامي كه ديدم خانم مدت زيادي را صرف ديدن كمد ديواري مي‌كند شك من بيشتر شد. ناگهان صداي نفس‌هاي شديد عليرضا را پشت سرم شنيدم و از ترس سريعا فرار كردم و به راه‌پله رفتم و گفتم من كار فوري دارم لطفا از منزل بيرون برويد. بعد از اينكه دومين قتل اتفاق افتاد من با كلانتري ولنجك تماس گرفتم و ماجرا را تعريف كردم و بعد از سومين قتل شخصا به كلانتري رفتم و مشخصات كامل اين دو نفر را بيان كردم و حتي چهره‌نگاري نيز صورت گرفت.

در ادامه‌ي جلسه‌ي دادگاه اولياي دم «مهناز»، «شهره» و «فرحناز» با حضور در جايگاه، تقاضاي قصاص متهمان اين پرونده را از محضر دادگاه خواستار شدند و اعلام كردند كه تفاضل ديه را براي انجام قصاص پرداخت مي‌كنند.

به گزارش خبرنگار حقوقي ايسنا، در ادامه‌ي جلسه رسيدگي به اتهامات متهمان پرونده‌ي قتل‌هاي سريالي زنان، «عليرضا – س» متهم رديف اول پرونده كه فاقد سابقه‌ي كيفري، متاهل و داراي فرزند است با حضور در جايگاه دادگاه اتهام قتل را قبول نكرد و گفت: ما فقط براي سرقت وارد منزل مي‌شديم و به اين علت من توانستم در دادسرا صحنه‌هاي قتل را به درستي بازسازي كنم كه شاهد عيني قتل بوده‌ام. قاتل اصلي اين پرونده اعظم است.

وي در شرح ماجرا گفت: ما براي قتل قراري نداشتيم و من تحت اجبار به خاطر اينكه اعظم مداركي از من داشت كه نمي‌خواستم خانواده‌ام از وجود آنها پي ببرد با او به منزلي به ميرداماد رفتم و فقط كمك كردم خانم را گرفتيم و دست و پايش را بستيم. من خانه را گشتم و اعظم مقداري پول و طلا پيدا كرد. در هنگام ورود اعظم بي‌مقدمه چند ضربه با چاقو به پشت مقتول زد.

قاضي از متهم پرسيد: شما چون در قتل دوم لباس‌هايت خوني شده بود، در قتل سوم همه‌ي لباس‌هايت را در آورده بودي. تويي كه منكر قتل هستي پس چرا لباس‌هايت خوني شده بود؟

متهم در پاسخ گفت: مقتول دوم به علت قدرت بدني بالايي كه داشت مقاومت زيادي مي‌كرد و هنگامي كه اعظم ضربات چاقو را به او وارد كرد خون به سمت لباس‌هاي من پاشيده شد.

قاضي در ادامه عنوان كرد: جراحاتي كه بر گردن مقتولان وارد شده كار يك زن نيست و نمي‌تواند كار شما نباشد.

متهم در توجيه اين صحبت‌ها عنوان كرد: طبق صحبت‌هاي شاهد اين ماجرا «بهارك» من زودتر از اعظم از منزل خارج شدم. من اصلا تمايلي براي سرقت حتي نداشتم و اعظم مرا تحت فشار قرار داد. او يكسري عكس و فيلم از من داشت و به خاطر اينكه آنها را منتشر نكند، مجبور بودم هر كاري كه او بخواهد انجام دهد. من در صحنه‌هاي قتل، مقتولان را مي‌گرفتم و اعظم مي‌كشت.

در ادامه‌ي اين جلسه، قاضي، چاقويي را كه آلت قتاله از سوي پزشكي قانوني اعلام شده به متهم نشان داد و عنوان كرد: اين چاقوي ضامن‌دار نمي‌تواند متلق به يك زن باشد اما متهم در توضيح گفت اعظم بارها به من گفته بود براي دفاع از خودم اين چاقو را همراه دارم و بعد از قتل سوم چاقو را در ماشين من جا گذاشت.

قاضي در سوال از متهم رديف اول پرسيد: شما انگيزه‌ي خود را سرقت عنوان كرده‌ايد؛ اعظم با چه انگيزه‌اي مي‌توانسته اين قتل‌ها را انجام دهد؟

متهم در پاسخ به اين سوال قاضي هيچ پاسخي نداد.

هم‌چنين قاضي گفت: اعظم در اظهارات خود از بازپرسي گفته است هنگامي كه عليرضا به من پيشنهاد داد من قبول كردم اما گفتم در قتل‌ها شركت نمي‌كنم. شما در مقابل اين صحبت چه دفاعي از خود مي‌كنيد؟

متهم گفت: من چنين پيشنهادي ندادم و پيشنهاد اوليه از سوي اعظم بود.

قاضي در ادامه گفت: در اظهارات «بهارك» گفته شده است كه شما دست در جيب‌تان كرده‌ايد و صداي نفس‌هايتان طوري بوده كه باعث به وحشت افتادن او شده است.

متهم در توضيح عنوان كرد: به من به طور كلي بد نفس مي‌كشم و فيلم‌هايي كه در عروسي‌ها گرفته‌ام نشان‌دهنده‌ي چگونگي نفس كشيدن من است.

قاضي در ادامه سوال كرد: چند جاي ديگر رفتيد و نتوانستيد سرقت را انجام دهيد؟ متهم در پاسخ گفت: هفت يا هشت مورد ديگر رفتيم اما به دلايل مختلف موفق به سرقت نشديم.

قاضي از متهم پرسيد: چندين بار شما طي اظهارات خود گفته‌ايد كه اعظم شما را مجبور به همكاري مي‌كرده است اين اجبار به چه نحوي انجام شده است؟

متهم عنوان كرد: من و يكي از همكاران خانمم، چهار سال با هم كار مي‌كرديم، وضعيت كاري ما فراتر از دو همكار شده بود. اعظم يكسري عكس از محافل خانوادگي و خصوصي ما به دست آورده بود و با تهديد اينكه آنها را به خانواده‌ام نشان دهد مرا تحت فشار قرار داده بود.

قاضي در ادامه پرسيد: شما در اظهارات خود گفته‌ايد كه ابتدا طناب‌تان قرمز بود و چون مي‌خواستيد مسير پرونده را منحرف كنيد رنگ طناب را عوض كرديد.

متهم گفت: من طناب را عوض نكردم و اعظم مسوول تهيه‌ي آن بود.

در ادامه اعرابي، وكيل مدافع متهم رديف اول در دفاع از وي، گفت: موكل من مشكل مالي چنداني نداشته است تا به واسطه‌ي آن مرتكب قتل شود. با توجه به اينكه چاقو متعلق به اعظم بوده و سپس آن را به عليرضا داده است مي‌توان گفت اظهارات موكلم در اين جلسه مقرون به واقع است. موكلم در واقع قصد سرقت داشته اما روزنامه‌ها به نحوي بيان كرده‌اند كه موكل من قاتل اصلي اين پرونده معرفي شده است.

به گزارش خبرنگار حقوقي ايسنا، در ادامه‌ي اين جلسه متهم رديف دوم «اعظم – الف» 22 ساله با حضور در جايگاه، اتهام معاونت در قتل را قبول نكرد و گفت: من براي كار از طريق يكي از دوستانم به اين آقا معرفي شدم. حدود يك سال پيش از وقوع قتل مشغول به كار شدم. در ابتدا منشي شركت بودم و بعد قرار شد كارهاي فتوشاپ هم انجام دهم. ما فقط رابطه‌ي كاري داشتيم و رابطه‌ي صميمانه‌اي بين ما وجود نداشت كه ايشان مي‌گويد من او را اغفال كردم و تهديد كردم تا مرتكب قتل شود. بعد از 9 ماه به من گفت كه ورشكست شدم و به مدت يك ماه شركت تعطيل بود.

وي در ادامه گفت: در مدت يك ماه در يكي از رستوران‌ها كار مي‌كردم. در طول يك‌سالي كه با هم كار مي‌كرديم هر روز اوضاع مالي عليرضا بدتر مي‌شد. البته فساد اخلاقي و مصرف مشروبات الكلي و مواد دخاني بر اين وضعيت وخيم مالي مي‌افزود تا اينكه يك روز او به من گفت به خاطر اينكه وضعيت مالي‌ام خيلي بد شده مي‌خواهم دست به سرقت بزنم و به من پيشنهاد داد از طريق آگهي‌هاي فروش منزل به قصد خريد به آنجا برويم و سرقت كنيم.

اعظم ادامه داد: او به من گفت چندين بار اين كار را انجام داده اما به تنهايي موفق نبوده است. هم‌چنين او به من گفت احتمال دارد براي اينكه شناسايي نشويم دست به قتل بزنم و من در مقابل گفتم كه اگر قرار باشد قتلي صورت بگيرد، من نيستم.

متهم رديف دوم عنوان كرد: من قرباني اين ماجرا شدم چون آن‌چنان نياز مالي نداشتم كه بخواهم به خاطر آن قتل انجام بدهم. در واقع من مي‌خواستم يك شبه ره صد ساله بروم.

به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متهم رديف دوم در شرح ماجراي سه قتل، گفت: در مورد اول براي بار دوم بود كه به منزل‌شان مي‌رفتيم. وارد اتاق پسرش شديم كه عليرضا چاقو را درآورد و تهديد كرد. من كمك كردم دست و پاهاي صاحب‌خانه را بستم و عليرضا شروع به گشتن منزل كرد و چون چيزي پيدا نكرد از خانم صاحب‌خانه جاي طلاها و پول‌ها را پرسيد كه او گفت من خودم به شما نشان مي‌دهم. عليرضا او را بلند كرد و داخل اتاق بغلي برد و به من گفت، كفشت را بپوش. ماهواره‌اي را كه در پذيرايي است بردار و از چشمي در مراقب باش. بعد از پنج دقيقه عليرضا خيلي خونسرد از اتاق خارج شد و به سمت من آمد و حتي من را كه كمي استرس داشتم دلداري داد.

وي در ادامه گفت: درمورد دوم نيز همانند نوع اول بعد از بستن دست و پاها من از اتاق خارج شدم و مشغول پاك كردن اثرات انگشتي كه در پذيرايي بود شدم. بعد از چند دقيقه عليرضا در حالي از اتاق خارج شد كه دست و لباس و شلوارش خوني بود و چاقوي خوني در دست داشت. من با حالت جيغ و داد از او علتش را پرسيدم كه او گفت مي‌خواست داد و بيداد كند كه او را زخمي كردم.

اعظم ادامه داد: در مورد سوم نيز همين سبك و سياق تكرار شد. در هر سه مورد مدت زمان كوتاهي عليرضا داخل اتاق بود و خونسردي و راحتي عليرضا در اين سه مورد باعث شده بود كه من به وقوع قتل شك نكنم.

قاضي از متهم رديف دوم پرسيد: چگونه ممكن است در يك منزل، 21 ضربه‌ي چاقو به يك زن وارد شود و صدايي از او در نيايد كه شما متوجه آن نشويد.

متهم گفت: من اصلا صدايي نشنيدم.

قاضي از متهم پرسيد: اگر شما در صحنه نبوديد پس چرا اثرات انگشت را پاك مي‌كرديد؟

متهم در پاسخ گفت: من هر لحظه احتمال مي‌دادم كه براي سرقت دستگير شوم. براي همين جاهايي را كه فكر مي‌كردم موقع پيدا كردن پول‌ها و طلاها اثر انگشت باقي مانده با دستمال پاك مي‌كردم.

قاضي در ادامه از متهم پرسيد: شما در اظهارات خود در بازپرسي گفته‌ايد بعد از مشهور شدن اين قتل‌ها به قتل‌هاي طناب قرمزي رنگ طناب را عوض كرده و به رنگ آبي درآورديد.

متهم در توضيح گفت: تغيير رنگ طناب فقط به خاطر اين بود كه طناب ما تمام شده بود و عليرضا موقع رفتن به منزل سوم طناب آبي را خريداري كرد.

قاضي از متهم رديف دوم پرسيد: عليرضا گفته است كه شما در قتل اول و دوم طاقت نياورديد و از اتاق خارج شديد اما در قتل سوم حضور داشتيد.

متهم گفت: من در هيچ يك از صحنه‌ها نبودم.

قاضي گفت: فكر مي‌كنيد چرا عليرضا تو را از اتاق بيرون مي‌كرد؟

متهم گفت: نمي‌دانم

قاضي گفت: ولي من مي‌دانم. براي اينكه تو از اول طي كرده بودي كه در قتل شركت نمي‌كني اما در صحنه‌ي سوم، ديگر قتل برايت راحت شده بود.

متهم گفت: نه اين واقعيت ندارد.

قاضي گفت: چون راستش را نمي‌گويي قبول اين مسائل برايت سخت است.

خرمشاهي، وكيل مدافع متهم رديف دوم در دفاع از موكلش، گفت: متهم رديف اول برخلاف مطالبي كه قبلا در مراحل اوليه‌ي تحقيق و در محضر بازپرس عنوان كرده بود، با طرح مطالبي كه كاملا دور از واقعيت و تصنعي و حالت فانتزي داشت اساسا با 180 درجه چرخش اصل قضيه را منكر شد.

وي گفت: موكل من در اين پرونده قرباني است چرا كه دختر دانشجويي كه بالقوه توانايي ادامه‌ي زندگي با كار كردن خود را داشته، بدون سابقه‌ي كيفري در مدت كوتاهي دچار رفتاري مي‌شود كه شالوده‌ي زندگي خود و خانواده‌اش را متزلزل مي‌كند. اين مساله از نگاه جامعه‌شناسي قابل تامل است.

ادامه جلسه‌ي دادگاه اين پرونده براي رسيدگي به اتهام‌هاي اخلاقي متهمان، به صورت غيرعلني برگزار شد.

حكم اين پرونده پس از شور پنج قاضي شعبه‌ي 71 دادگاه كيفري استان تهران و گذشت مهلت قانوني صادر خواهد شد.