به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، عصر 7 مهر سال گذشته مأموران كلانتري 107 فلسطين از وقوع يك فقره درگيري و نزاع منجر به ضرب و جرح با خبر شدند.
مأموران با حضور در صحنه واقع در خيابان فلسطين داخل يك باشگاه ورزشي، دريافتند مرد 33 سالهاي به نام يوسف بر اثر اصابت ضربات متعدد جسم سخت به شكم و سرش به قتل رسيده است.
با بررسي در صحنه مشخص شد يوسف با شريك 34 ساله خود به نام پژمان به باشگاه ورزشي رفته اما با يكديگر درگير شدهاند.
پژمان متهم به ارتكاب قتل خودش نيز بر اثر اصابت ضربات جسم سخت مجروح شده كه به بيمارستان منتقل شد اما در بازجويي به ارتكاب قتل اعتراف كرد و مدعي شد با انگيزه اختلاف مالي يوسف را به قتل رسانده است.
پژمان مدعي شد با يوسف شريك بوده و به شغل ساخت و ساز مشغول بوده است اما با پيدا شدن برخي اختلافات مالي يوسف حاضر به حل كردن آنها نبوده و به اين ترتيب وي نيز تصميم به قتل وي گرفته است.
جلسه رسيدگي به اين پرونده، امروز در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران و به رياست قاضي نورالله عزيزمحمدي برگزار شد.
اصغري، نماينده دادستان براي قرائت كيفرخواست در جايگاه قرار گرفت و گفت: پژمان.آ، متهم به مباشرت در قتل عمدي يوسف است و با عنايت به دلايل موجود در پرونده مانند، شكايت اولياي دم، گزارش مرجع انتظامي، نظريه پزشكي قانوني، شهادت شهود و اقرار متهم، بزه انتسابي محرز است و درخواست مجازات متهم را دارم.
بعد از قرائت كيفرخواست توسط نماينده دادستان، مادر مقتول به عنوان تنها ولي دم، در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه تقاضاي قصاص متهم را كرد.
بعد از آن وكيل مدافع اولياي دم در جايگاه قرار گرفت و ضمن بازگويي حادثه گفت: وكيل مدافع متهم مدعي شده است كه وجود آثار بريدگي در بدن متهم، بر اثر اصابت جسم نوك تيز بوده است و اين در حالي است كه در نظريه پزشكي قانوني چنين چيزي نيامده و تنها به اصابت جسم سخت اشاره شده است.
وي ادامه داد: همچنين با توجه به اظهارات شهود، متهم ميله را از قبل به باشگاه آورده و مخفي كرده است.
وي درباره خواسته اولياي دم از دادگاه گفت: چنانچه تقاضاي ما مبني بر قصاص قاتل، به خاطر اقليت بودن مقتول (يهودي بودن) اجرا نشود، تقاضاي ما صدور اشد مجازات و حداكثر مدت حبس براي متهم است.
نماينده كليميان در مجلس شوراي اسلامي نيز در اين جلسه حاضر بود و در ميان جلسه، از دادگاه خارج شد.
بعد از اظهارات وكيل مدافع اولياي دم، فرامرز، يكي از شاهدان حادثه در جايگاه قرار گرفت و گفت: روز حادثه براي تمرين به باشگاه آمديم. پژمان نشسته بود و در همين حين يوسف آمد.
پژمان از بالاي جالباسي، ميلهاي كه دور روزنامه پيچيده بود را برداشت و با آن چند بار به يوسف زد. يوسف هم برگشت و با مشت چند ضربه به صورت پژمان زد كه پژمان روي زمين افتاد و يوسف روي سينه او نشست. يوسف را به زحمت عقب كشانده و به بيرون از باشگاه بردم ولي او دوباره برگشت و من ديگر چيزي نديدم. دست يوسف به شدت ضربه خورده بود و او ميگفت دستم شكسته است و برگشت به داخل باشگاه.
احساس كردم نگران حال پژمان شده است و ميخواهد از حال او باخبر شود.
قاضي از او سؤال كرد كه آيا مقتول با خود چاقو داشت كه فرامرز در جواب گفت: نه، او چاقو نداشت.
بعد از اظهارات فرامرز، بهروز ديگر شاهد در جايگاه قرار گرفت و گفت: چيز زيادي به ياد ندارم و تمام اظهارات قبلي خود را تأييد ميكنم. يوسف ميگفت، ببينيد من كاري با او ندارم و او است كه به من حمله ميكند. يوسف چاقويي همراه نداشت.
عليرضا، شاهد بعدي بود كه درباره روز حادثه گفت: من مسئول باشگاه بودم و زمان حادثه بيرون بودم و وقتي رسيدم، يوسف را مقابل در ديدم كه از من خواست او را به بيمارستان برسانم. او را به بيمارستان آراد بردم و وقتي برگشتم باشگاه، ديدم پژمان هم زخمي است و او را هم به بيمارستان رساندم.
مازيار، يكي ديگر از شاهدان حادثه گفت: وقتي وارد باشگاه شدم، پژمان را ديدم كه زخمي است. رفتم از داخل دفتر برايش پنبه بياورم كه صداي درگيري شنيدم، وقتي برگشتم متوجه شدم كه يوسف زخمي شده است.
بعد از اظهارات شاهدان، پژمان در جايگاه قرار گرفت و ضمن قبول اتهام قتل گفت: يوسف دوست صميمي من بود و با پيشنهاد او و به خاطر كسادي بازار تصميم گرفتيم وارد ساخت و ساز مسكن بشويم.
زميني را در خيابان گرگان و كنار كنيسه يهوديان خريديم و جواز ساخت 14 واحد تجاري كسب كرديم. او به آن زمين علاقه زيادي داشت و از من ميخواست همهجا بگويم كه مالك زمين يوسف است.
هر روز درباره زمين فكر جديدي ميداد و نميگذاشت فكري اساسي براي زمين داشته باشيم. بالاخره اختلافات شروع شد و من تصميم گرفتم سهم خود را بفروشم.
به او گفتم ولي قبول نكرد تا اينكه من در دادسرا شكايت كردم و بعد از اينكه حدود 6 ماه كار دادسرا طول كشيد، قرار شد كارشناسان روي زمين قيمت بگذارند.
يوسف روي هر متر 1 ميليون تومان حساب كرده بود و اين در حالي بود كه كارشناسان، هر متر 2 ميليون و 200 هزار تومان قيمت گذاشتند. روز حادثه باز هم به او پيشنهاد دادم ولي او قبول نكرد و با عصبانيت قطع كرد.
رفتم باشگاه و ساعتي بعد از من، او هم به باشگاه آمد و وقتي از جلوي من رد شد به من فحاشي كرد. با ميله چند ضربه به حالت اعتراض به او زدم و او هم كه آمادگي دعوا داشت به سمت من حمله كرد و با مشت به صورت من زد و من را روي زمين انداخت.
ناگهان احساس كردم ضربهاي به سرم زد كه احساس ضعف كردم و روي زمين افتادم. او با جسم نوك تيزي به صورت من زد و خون شديدي از من خارج شد. احساس كردم بايد خود را به بيمارستان برسانم.
بلند شدم كه از باشگاه خارج شوم كه او را مقابل خود ديدم. يوسف به طرف من حمله كرد و من كه خون تمام صورتم را گرفته بود، بيهدف به سمت او حمله كردم و اصلاً نفهميدم چطور و با چه چيزي او را زدم.
قاضي گفت: اما شاهدان مدعي شدند كه اول تو شروع به فحاشي كردي.
متهم در جواب گفت: اول او فحاشي كرد. شايد آنها متوجه فحاشي او نشدند.
قاضي سؤال كرد كه چرا ميله آهني را در روزنامه پنهان كرده بودي كه متهم در جواب گفت: ميله را براي درگيري نياوردم، ميخواستم به خانه ببرم و چون زنگ زده بود، آن را دور روزنامه پيچيدم.
متهم مدعي شد كه با كمك افسر پرونده صحنه قتل را بازسازي كرده است كه قاضي از شاهداني كه در بازسازي صحنه حاضر بودند، نظر خواست كه يكي از شاهدان ادعاي متهم را تكذيب كرد.
يكي از مستشاران گفت: چطور ممكن است، تو مجروح بودي و خود مقتول نيز كه داراي جثه بزرگتري نسبت به تو بوده و خودش هم مجروح بوده است، به تو حمله كند ولي زماني كه روي سينه تو نشسته بود و ميله هم دست او بود، تو را نزده است.
متهم گفت: او به من حمله كرد.
بعد از اظهارات متهم، وكيل مدافع وي در جايگاه قرار گرفت و گفت: موكل من از اينكه يكي از دوستان صميمي خود را كشته است، بارها ابراز پشيماني كرده است.
شكايت رسمي او براي حل اختلاف مالي، نشاندهنده اين است كه او قصد درگيري فيزيكي با مقتول را نداشته است. اگر يوسف هم بعد از درگيري اول به حرف فرامرز، گوش ميداد و به باشگاه برنميگشت، شايد قتلي هم صورت نميگرفت.
همانطور كه كسي نديده است كه در مرحله دوم، يوسف به پژمان حمله كرده است، كسي هم نديده است كه پژمان با چاقو مقتول را زده باشد و فقط متهم است كه به ارتكاب قتل اعتراف كرده است.
پژمان اگر ميخواست يوسف را با چاقو بزند، همان موقع كه يوسف روي سينه او نشسته بود، او را با چاقو مي زد.
بعد از اظهارات وكيل مدافع، قاضي از متهم خواست آخرين دفاع خود را بيان كند كه وي بيان آخرين دفاع را به وكيلش سپرد.
وكيل در بيان آخرين دفاع موكلش گفت: موكل من هيچ قصدي جز دفاع مشروط نداشته و در هنگام درگيري دوم، اگر از خود دفاع نميكرد، مرگ او حتمي بود.
بعد از اظهارات وكيل متهم، ختم جلسه اعلام شد و اعضاي دادگاه وارد شور شدند و در نهايت رأي به پرداخت ديه و تحمل بيشترين زمان حبس ممكن براي متهم صادر كردند.