به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، عصر 30 دي امسال مأموران گشت كلانتري 119مهرآباد در حين گشت در اطراف فرودگاه به يك جوان كه در داخل پارك در حال استعمال مواد مخدر بوده، به علت همراه داشتن يك عدد ساك دستي مظنون شدند.
مأموران در بررسي از داخل ساك تعدادي مدارك شناسائي و كارتهاي عابر بانك متعلق به افراد غير به دست آوردند كه به همين دليل اين جوان 26 ساله به نام ابراهيم دستگير و جهت بررسي بيشتر به كلانتري منتقل شد.
با تشكيل پرونده مقدماتي و انكار متهم و اعلام اينكه ساك دستي را پيداكرده، به دستور يوسفوند، بازپرس شعبه نهم دادسراي ناحيه 10تهران هاشمي پرونده به همراه متهم جهت رسيدگي تخصصي به پايگاه پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ ارجاع شد.
تحقيقات پليسي از سوي افسر پرونده آغاز شد تا اينكه متهم ابتدا مشابه اظهارات خود در كلانتري را گفت و مدعي شد ساك را در اطراف پارك لحظاتي قبل از دستگيري در كنار خيابان پيدا كرده است.
افسر پرونده با بررسيهاي انجام شده موفق شد 2 نفر از صاحبان كارت عابر بانك را شناسائي كند و پس از دعوت از آنان جهت حضور در پايگاه، يكي از آنان اعلام كرد: دانشجوي رشته مهندسي يكي از دانشگاههاي تهران است.
اين فرد مدعي شد چند روز قبل براي مطالعه و آمادگي براي امتحانات پايان ترم به اتفاق تعدادي از همكلاسيها به كتابخانه دانشگاه مراجعه كردم ساعتي بعد براي لحظهاي كوتاه با به جا گذاشتن وسايل شخصي از جمله كيف كه حاوي مدارك شناسائي و كارت عابر بانك بود با سفارش به دوستانم در مورد وسايل آنجا را ترك كردم و پس از خوردن آب دقيقهاي بعد به كتابخانه برگشتم اما خبري از كيفم نبود.
وي ادامه داد: ابتدا فكر كردم دوستانم قصد شوخي دارند اما وقتي فهميدم موضوع جدي است من و دوستانم به يك نفر كه كمي آن طرفتر در حال مطالعه بود اما در آن لحظه حضور نداشت شك كرديم.
شاكي با مواجهه حضوري با متهم وي را به عنوان فردي كه در آن روز به اتفاق همكلاسيهاي خود وي را در حال مطالعه دركتابخانه ديده بودند، شناسائي كرد.
نكته جالب اين بود كه مالباخته دوم پس از حضور در پايگاه پنجم در مقابل كارآگاهان اظهارداشت: دانشجوي همان دانشگاه هستم و در سالن دانشگاه براي لحظهاي كوتاه وسايلم را روي يك صندلي گذاشتم در حالي كه يكي از كاركنان دانشگاه با لباس خدماتي همآنجا حضور داشت و پس از مراجعه نه از كيفم خبري بود و نه از فردي كه با لباس خدماتي آنجا بود ولي به چهره وي دقت نكرده بودم.
ابراهيم با اظهارات اين 2 دانشجوي مالباخته و دلايل و مدارك به دست آمده ديگر لب به اعتراف گشود و مدعي شد: سال قبل در مقطع كارشناسي از يك دانشگاه ديگري غير از دانشگاه محل سرقت، فارغ التحصيل شدم.
وي ادامه داد: پس از تحصيل به يك دختر علاقه داشتم كه به علت عدم همكاري خانوادهام در 2 مرحله خواستگاري به من جواب رد دادند و اين مسئله در روحيه من تأثير بسيار بدي گذاشت.
وي افزود: اين تأثير منفي در روحيه من به قدري بود كه در مدت پس از خواستگاري به مرور در ميان دوستانم به سمت مواد روي آوردم. كم كم ميزان مصرف مواد بالا رفت و تأمين هزينه آن برايم مشكل شد تا اينكه با توجه به آشنايي با محيط هاي دانشگاهي و آسان بودن تردد به دانشگاهها تصميم گرفتم با حضور در دانشگاه محل سرقت در كتابخانه، سالن غذا خوري، سرويس بهداشتي و غيره اطراف خودم را تحت نظر گرفته و از غفلت آنهايي كه براي لحظهاي وسايل خود را در جايي رها كردهاند سرقت كنم و كيف و مدارك را بدزدم.