تازه هاي حقوقق :: رأي اصراري كيفري ديوان عالي كشور: نوعاً كشنده نبودن عمل در قتل بدون قصد، عمد تلقي نمي شود
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
 

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي

رأي اصراري كيفري ديوان عالي كشور: نوعاً كشنده نبودن عمل در قتل بدون قصد، عمد تلقي نمي شود
 
طبق رأي اصراري كيفري هيأت عمومي ديوان عالي كشور، قتلي كه با قصد همراه نباشد و عمل نيز نوعاً كشنده نباشد، قتل عمد تلقي نميشود.
به گزارش خبرنگار مأوي، جلسه هيأت عمومي ديوان عالي كشور موضوع پرونده اصراري كيفري 92/17 به رياست آيتالله محسني گرگاني، رئيس ديوانعالي كشور و با حضور حجتالاسلام والمسلمين محسنياژهاي، دادستان كل كشور و قضات شعب كيفري صبح روز سه شنبه 8 بهمن ماه سالجاري برگزار شد كه در اين شماره بخشي از خلاصه جريان پرونده تقديم و بخش دوم در شماره آتي منتشر ميشود.
خلاصه جريان پرونده:
آقاي علي- ع- به اتهام قتل عمد مرحوم رضا- ط تحت تعقيب قرار گرفته است و پس از تحقيقات انجام شده در دادسرا و صدور کيفر خواست پرونده به شعبه 113 دادگاه کيفري استان تهران ارجاع شده و شعبه ياد شده به موجب دادنامه 900125 – 10/12/90 به شرح زير رأي به قصاص نفس صادر کرده است.
در پرونده حاضر آقاي علي- ع متهم است به مباشرت در قتل عمدي مرحوم رضا- ط موضوع شکايت آقاي حسين- ط (پدر مقتول) و خانم اکرم السادات- الف (مادر مقتول) که درخواست صدور حکم قصاص نموده اند و دلايل خود را به شرح پرونده و نظريه پزشکي قانوني و اقارير اوليه متهم و ساير مندرجات پرونده اعلام کرده اند. توضيح اينکه بدواً متهم مدعي بوده که حين درگيري از پشت سر دستهاي مقتول را گرفته است و چاقويي که همراه مقتول بوده در حال حرکت خود به خود به بدن وي (به ران مقتول) فرو رفته است اما پس از مواردي تحقيق در نيروي انتظامي و دادسرا صراحتاً به وارد نمودن يک ضربه چاقو به پاي مقتول اقرار نموده است و اظهار داشته که چون همراه همسرم به خانه مادر خانمم مي رفتيم. مقتول سر راه نشسته بود به او گفتم که از آنجا برود و ايجاد مزاحمت نکند که باهم درگير شديم. او مرتب براي مصرف مواد مخدر در آن محل ميآمد و مي نشست و وجودش باعث ناراحتي ما بود. اما او با من درگير شد. ايشان در دادگاه از اقارير گذشته منصرف و مدعي شده است که مقتول چاقو همراه داشته است و چاقوي خودش به پايش فرو رفته است من ضربهاي به او نزدم اين در حالي است که شخص خاصي که عيناً چگونگي موضوع را ديده باشد بهعنوان گواه حضور نداشته است و خانمي به نام زهرا آبنيکي همسايه طبقه دوم نيز از بالا و داخل پنجره مشاهداتي داشته است که بيشتر به نظر مي رسد به لحاظ ابراز همدردي با متهم و اينکه آنها خانواده با غيرتي هستند مطالبي را که حتي به لحاظ تاريکي و شب دقيق رويت نکرده است را هم از روي احساسات بيان نموده است چه در مرحله تحقيق و چه در دادگاه. گرچه اظهارات ايشان نفياً يا اثباتاً استفاده يا عدم استفاده متهم از چاقو مفيد فايده نبود و خانم زهرا- س همسر متهم نيز مشاهده عيني مخصوصاً ورود ضربه را نديده است متهم به دفعات در نيروي انتظامي در دادسرا اقرار به زدن ضربه به کشاله ران مقتول نموده و مدعي شده که چاقو متعلق به شخص مقتول بوده است از جمله صفحات 144 و 145 و 187 پرونده و بازسازي صحنه از برگ 196 الي 204 پرونده برگ معاينه جسد و نظريه پزشکي قانوني صفحات 207 و 208 پرونده علت مرگ را خونريزي شديد ناشي از بريدگي عروق ران چپ متعاقب اصابت جسم نوک تيز و برنده اعلام و بريدگي را اينگونه توصيف نموده اند: (در ناحيه اندامهاي فوقاني و تحتاني يک بريدگي مورب به طول حدود 2 سانتي متر با لبه هاي منظم ( که از لبه فوقاني آن نسوج چربي زير جلدي مشهود بود) در ناحيه داخلي فوقاني ران چپ نزديک به کشاله ران به فاصله تقريبي 6 سانتي متر از خار خاصره قدامي فوقاني چپ و فاصله حدود 90 سانتيمتر از پاشنه پاي چپ رويت شد) آثار ديگري نداشته است. جواز دفن به شماره 6635 مورخ 3/9/89 پزشکي قانوني استان تهران. بنابراين و با عنايت به اينکه اقارير وي با مندرجات پرونده و اوضاع و احوال قضيه مطابقت دارد و اينکه انکار پس از اقرار مسموع نبوده و علماً به دادگاه بزهکاريش ثابت و محرز است فلذا مستنداً به آيه شريفه ( و لکم في القصاص حيوه ... ) و بند ب ماده 206 و 207 و 231 و 232 قانون مجازات اسلامي دادگاه آقاي علي- ع را بابت ارتکاب قتل عمدي مرحوم رضا- ط به يکبار قصاص نفس مرد مسلمان در حق اولياء دم وي محکوم مي نمايد. رأي صادره حضوري و ظرف بيست روز پس از ابلاغ قابل تجديد نظر در ديوان عالي کشور است.
با تجديدنظر خواهي محکوم عليه پرونده به اين شعبه ارجاع که به موجب دادنامه شماره 500515 مورخه 31/5/91 به شرح زير رأي صادره نقض گرديده است و رسيدگي به شعبه هم عرض ارجاع شده است.
در تاريخ 1/9/89 براساس اعلام مرکز پيام مبني بر وقوع يک فقره درگيري جرحي در يکي از مناطق تهران مأمورين به محل عزيمت اهالي حاضر در صحنه اظهار داشته اند مصدوم خودزني نموده و او را به بيمارستان بوعلي انتقال داده اند مصدوم به هويت رضا- ط بر اثر جراحت عمقي وارده به پاي او فوت نموده است. خانواده مقتول ابتدا عليه افرادي به نامهاي داود و الياس- ک شکايت کرده اند که نامبردگان منکر اطلاع از اين ماجرا گرديده اند يکي از شهود حادثه بنام آقاي محمد- ع اظهار داشته ساعت 25/10 دقيقه شب بود صداي درگيري از کوچه به گوش رسيد و شخصي فرياد مي زد بگو بچه هاي اطلاعات بيايند از پشت پنجره فردي را با کاپشن و شلوار آجري رنگ با موي کم پشت و قد متوسط در نزديک مقتول ديدم به غير آن فرد و مقتول کسي در کوچه نبود رفتم پايين که آن فرد رفته بود در يکي دو متري مقتول يک چاقوي آشپزخانه افتاده بود که ضربه با آن زده شده بود برادر بزرگم درخواست پارچه براي بستن پاي مقتول کرد خانمي هم به يکي از آپارتمانها رفت.
شخصي به نام مصطفي- ص اظهار داشته است غروب بود از سرکار مي آمدم يکي از همسايه ها که او را نميشناسم با يک معتاد سروصدا مي کرد او کاپشن زرد با بالاي مشکي به تن داشت بعد ساعت 11 تا 12شب بود صداي همان همسايه را شنيدم که دوباره فرياد ميزد و دعوا راه انداخته بود بعد از يک دقيقه زني گفت کشتي و آن آقا گفت اينها چيزي نميشوند الان زنگ ميزنم پليس بياد همان خانم به همسايهها ميگفت نامردي نکنيد چيزي بگوييد او بخاطر شما همسايهها درگير شده است. با توجه به اطلاعات بدست آمده مأمورين يکي از ساکنين محل به نام آقاي علي- ع که مظنون بوده را احضار و تحقيقات از ايشان را شروع کرده اند. نامبرده ابتدا بيان کرده کرده است منزل مادر همسر من در همسايگي مقتول زندگي مي کند. او معتاد به شيشه و اسباب اذيت و آزار همسايه ها بود و آن شب من خانه مادر زنم بودم. ناگهان صداي همسرم را شنيدم رفتم بيرون ديدم اين فرد روي زمين افتاده است. مهتم سپس اظهار داشته است اينجانب با همسرم وارد پارکينگ شدم او بالا رفت ديدم اين شخص روي پله ها نشسته است. با آمدن من بلند شد. گفتم چرا اينجا نشستي او فحش ناموس داد و قصد حمله به من داشت. دست او را از پشت گرفتم و او را بغل کردم. ديدم بعد از چند قدم به زمين افتاد و چاقو هم به زمين افتاد. چاقو ابتدا روي کمر او بوده و چون تکان خورده است در کش و قوس و جابجايي به وي خورده است.
همسر متهم اظهار داشته است در حين ورود به منزل ديديم يک معتاد روي پله نشسته است. شوهرم به او گفت بلند شو او به شوهرم فحاشي کرد. شوهرم به من گفت برو داخل رفتم. بلافاصله ديدم خون روي زمين ريخته است. خانم زهرا- الف که همسايه طبقه بالاي منزل محل درگيري بوده، اظهار داشته است که ساعت 10 شب بود که صداي فرياد شنيدم پشت پنجره رفتم. ديدم داماد طبقه اولي (ع- عجبي) با مردي در حال درگيري است ديدم از پشت بازوي مرحوم را گرفته و مرحوم با دست راستش از سمت چپ بدنش (جيب چپ) چاقو را کشيد بيرون تا اون لحظه اصلاً نديدم که چاقو را چه کسي زده است. ولي ديدم خود مرحوم چاقو را بيرون آورد به فاصله ديدن چاقو متهم، مقتول را رها کرد. او رفت به ديوار تکيه داد و مردم جمع شدند و من به 110 و اورژانس زنگ زدم. پدر و مادر مقتول عليه آقاي علي- ع به اتهام قتل فرزندشان اعلام شکايت نموده اند. متهم در بازجويي مورخ 3/11/89 نزد بازپرس اعلام کرده است در حين درگيري بنده با چاقو يک ضربه به پاي مرحوم زدم و بعد از چند لحظه او به زمين خورد چاقو دسته قرمز بدنه قديمي و اندازه کف دست بود و فقط درگيري بين من و مقتول بود فرد ديگري حضور نداشت.
مرکز تشخيص هويت چاقو را نوار پيچي شده در حالي که آغشته به خون از گروه O مي باشد اعلام نموده متهم در آگاهي چنين اظهار داشته که ساعت 10شب با همسرم وارد کوچه شديم ديدم مقتول چند قدم آن طرف تر نشسته با ديدن ما بلند شد ما به داخل پارکينگ رفتيم و همسرم بالا رفت من براي قفل کردن درب به بيرون رفتم به او گفتم بازهم که اينجا نشسته اي او در حال طبيعي نبود به من گفت به من ميگن رضا- ط من هم گفتم به من هم مي گويند علي آتشي او فحش ناموسي داد. قبل از اينکه به من حمله کند دستش را از پشت گرفتم خيلي تلاش براي رها شدن کرد و من در همان درگيري با چاقو يک ضربه به او زدم او چند قدم جلوتر رفت و به زمين افتاد. چاقو را از او گرفتم و به کشاله ران او يک ضربه زدم.
صحنه قتل توسط مأمورين با حضور متهم و همسر وي بازسازي شده در اين صحنه نيز متهم توضيحات قبلي خود را تکرار نموده است. پزشکي قانوني در شرح معاينه جسد اعلام داشته که در ناحيه اندامهاي فوقاني و تحتاني در ران چپ نزديک به کشاله ران به فاصله تقريبي 6 سانتيمتر از خار خاصره قدامي فوقاني چپ و فاصله حدود 90 سانتيمتر از پاشنه پاي چپ يک بريدگي مورب به طول 2 سانتيمتر با لبههاي نامنظم که از لبه فوقاني آن نسوج چربي زير جلدي ديده ميشد مشهود و در ساير قسمت ها آثاري مشاهده نگرديد و علت فوت خونريزي شديد ناشي از بريدگي عروق ران چپ متعاقب اصابت جسم نوک تيز و برنده تعيين اعلام گرديده پزشکي قانوني گروه خون مقتول را O اعلام کرده در ادرار او دارو يا مواد مخدر مشاهده نگرديده است.
متهم پس از سه مرحله اقرار در مراحل بعدي اظهار داشته من او را نزدم گمان مي کنم زماني که قصد زدن مرا داشت چاقو ناخودآگاه به خودش اصابت کرده است. بازپرس اعضاي متخصص پزشکي قانوني را دعوت در حضور آنان از متهم تحقيق شده، وي اظهار داشته است زماني که مقتول قصد حمله به من را داشت من بلافاصله دست هاي او را از پشت گرفتم از چاقويي که او همراه داشت خبر نداشتم بعد از گرفتن دستها او خيلي تلاش کرد که خود را آزار کند و به چپ و راست ميرفت بطور ناخودآگاه دستم رها شد ديدم مرحوم چند قدم آنطرف تر رفت و به زمين افتاد، ديدم کمربند او باز شد و چاقو روي زمين افتاد. فکر مي کنم چاقو را پشت شلوار خودش پشت کمربند مخفي کرده بود. بازپرس از اعضاي کميسيون پزشکي سؤال کرده آيا بنا بر آنچه متهم ادعا کرده، ممکن است چاقو از زير لباس مرحوم عبور کرده و به صورت اتفاقي و خود به خودي در اثر فعل و انفعالات ناشي از درگيري به پاي چپ او فرو رفته باشد يا اينکه احتمال خودزني متصور است؟ اعضاي کميسيون هر دو ادعا را غير محتمل دانسته اند وليکن در بند سوم اعلام نظر خود احتمال ايجاد جراحت در حين فعل و انفعالات متعاقب نزاع و اصابت اتفاقي آلت جارحه بر بدن متوفي را متصور دانسته اند.
پرونده پس از تکميل تحقيقات با صدور قرار مجرميت و کيفر خواست به محاکم کيفري مرکز استان ارسال و شعبه 113 دادگاه کيفري استان تهران حسب الارجاع وارد رسيدگي گرديده است. متهم در جلسه دادگاه ارتکاب قتل را انکار و اقارير خود را در مرجع انتظامي و بازپرسي ناشي از فشار دانسته و صرفاً درگيري با مقتول را به شرحي که قبلاً توضيح داده پذيرفته است و اظهار داشته است او را از پشت گرفتم و در آن لحظه چاقو دستش نبود. خانم زهرا- الف مشاهدات خود را توضيح داده و گفته احساس کردم مقتول با دست خود چاقو را از جيبش در آورد چاقو مثل چاقوي قصابي بود. وکيل متهم اقارير وي را در مرحله تحقيق تلقيني دانسته و لايحه دفاعيه اي در هفت صفحه تقديم دادگاه نموده است. دادگاه دستور بررسي و تحقيق از عوامل اورژانس در خصوص پاره گي لباس مقتول به هنگام اعزام وي به بيمارستان را صادر که اظهار داشته اند موضوع را بخاطر ندارند ولي يادشان است که شلوار بيمار آغشته به خون بوده و جهت مداوا لباس او را از تنش خارج کرده اند. دادگاه در جلسه اي ديگر که با حضور اولياء دم و تقاضاي آنان بر قصاص تشکيل گرديده پس از اخذ اظهارات مجدد از متهم و وکيل او ختم دادرسي را اعلام و به موجب دادنامه صادره مستنداً به ادله موجود با احراز مجرميت آقاي علي- ع در رابطه با مباشرت در ارتکاب قتل آقاي رضا- ط و با استناد به بند ب ا زماده 206 و مواد 207 و 231 و 232 از قانون مجازات اسلامي وي را به يکبار قصاص نفس در حق اولياءدم وي محکوم نموده است. وکيل محکوم عليه طي لايحه اي که به هنگام شور قرائت خواهد شد به حکم صادره اعتراض پرونده به ديوان عالي کشور ارسال و جهت رسيدگي به اين شعبه ارجاع گرديده است.
هيأت شعبه در تاريخ بالا تشکيل گرديد. پس از قرائت گزارش آقاي محمد کاظمي عضو مميز و اوراق پرونده و نظريه کتبي آقاي ابراهيم فهيمي نيا داديار ديوان عالي کشور اجمالاً مبني بر اينکه با توجه به بند 4 ماده 295 ق.آ.د.ک عقيده به نقض دادنامه و رسيدگي مجدد در شعبه هم عرض دارم در خصوص دادنامه شماره 900125 – 6/12/90 تجديدنظر خواسته مشاوره نموده چنين رأي مي دهد:
«رأي شعبه 15 ديوان عالي کشور»
درخصوص اعتراض و تجديدنظرخواهي آقاي سيد جواد- ح به وکالت از آقاي علي- ع نسبت به دادنامه شماره 900125 مورخ 6/12/90 صادره از شعبه 113 دادگاه کيفري استان تهران با ملاحظه جامع اوراق و محتويات پرونده خصوصاً شکايت اولياء دم، اقرار و اعتراف مشاراليه به وارد کردن ضربه چاقو به پاي مقتول، نظريه کميسيون پزشکي در رد ادعاي بعدي متهم و نظريه پزشکي قانوني در خصوص علت تامه مرگ مرحوم رضا- ط و ساير قرائن و امارات موجود دلالت کافي بر ارتکاب قتل توسط متهم دارد. النهايه نامبرده در کليه مراحل رسيدگي به پرونده اظهار داشته قصد قتل آن مرحوم را نداشته است و برخورد و درگيري با وي برحسب اتفاق و ناخودآگاه بوده (محتواي پرونده نيز همين مطلب را نشان مي دهد) از طرفي عمل ارتکابي از نقطه نظر عرفي به گونه اي نيست که نوعاً کشنده تلقي شود. فلذا تشخيص عمدي بودن قتل توسط دادگاه محترم صادر کننده حکم و تطبيق عمل با بند ب از ماده 206 قانون مجازات اسلامي صائب نبوده است. عليهذا مستنداً به بند 4 از شق ب ماده 265 قانون آئين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور کيفري رأي به نقض دادنامه تجديدنظر خواسته و رسيدگي مجدد به پرونده در شعبه هم عرض دادگاه کيفري صادر و اعلام ميگردد.
شعبه مرجوع اليه اخير (شعبه 71 کيفري تهران) پس از رسيدگي و تحقيقاتي که انجام داده است مجدداً به شرح زير رأي بر قصاص صادر کرده است.
در مورد اتهام علي- ع 24 ساله اهل تهران بدون سابقه دائر به مباشرت در قتل عمدي مرحوم رضا- ط که ابتدا به شرح دادنامه شماره 125 مورخه 10/ 12/90 صادره از شعبه 113 دادگاه کيفري استان محکوم به قصاص گرديده و در مرحله تجديدنظر طي دادنامه شماره 515 مورخه 31/5/91 شعبه 15 ديوان عالي کشور ضمن اين که قيد گرديده است دلائل و قرائن و امارات موجود دلالت بر ارتکاب قتل توسط متهم دارد به دو دليل رأي نقض و پرونده را به اين شعبه ارجاع نموده است که با توجه به مراتب فوق و نظر به اين که در رابطه با نقض اول نظر پزشکي قانوني جلب شده است و به شرح گزارش شماره 14916/5/10 اعلام گرديده است به لحاظ بريدگي کامل عروق اصلي ران چپ (شريان وريد جراحت در مورد متوفي کشنده بوده است) در مورد نقض دوم نيز که عدم قصد و نيت متهم قيد گرديده است ذيلاً اظهار نظر خواهد شد. با توجه به اين که متهم عليرغم انکار بعد از اقاريرش وقوع درگيري با متوفي را اقرار دارد و در جلسه اخير نيز به صراحت اعلام نموده است. وقتي او گفت به من ميگويند رضا- ط من هم به او گفتم به من هم مي گويند علي آتشي که همين مسأله موجب تشديد درگيري شد و مشخص است که متهم در اين وضعيت چه حالتي داشته و نظر به فرار متهم در صحنه و عدم اطلاع به مقامات ذيصلاح براي مدت 5/2 ماه که درنهايت پس از ارسال لايحه اي از سوي عليرضا- ک در صفحه 98 وي شناسايي و دستگير گرديد و با توجه به اظهارات انحراف گونه او در تحقيقات اوليه و خصوصاً صفحات 102 و 104 پرونده و با عنايت به اقارير صريح وي در صفحه 108 و 130 و 144 و 176 که عموماً با خط خود متهم نوشته شده و با اوضاع و احوال هم کاملاً مطابقت دارد وگرچه متهم از برگ 254 و تحت شرايطي که از سوي بازپرس در برگ 501 مطرح شده منکر اقارير خود گرديده است ولي مجموع محتويات پرونده مويد صحت اقارير اوست و قدر مسلم انکار وي از آموزه هاي زندان و تلقينات اطرافيانش نشأت گرفته و براي فرار از مجازات اصرار در انکار مي نمايد و با التفات به گزارش معاينه جسد و اين که اين گزارش با اقارير متهم و خصوصاً با تصوير برگ 201 که وي چگونگي وارد کردن جراحت را به تصوير کشيد. کاملاً انطباق دارد و با توجه به اين که متهم به کرات و حتي در جلسه دادرسيها اعلام کرده است چپ دست مي باشد و در تصوير مذکور نيز چاقو در دست چپ اوست و جرح وارده از اين موقعيت نيز ميتوان به شرحي ايجاد گردد که در گزارش معاينه جسد در رابطه با مسير جرح (بالا به پايين- جلو به عقب و چپ به راست) قيد گرديده و در واقع مي توان گفت مدافعات اخير متهم که مي گويند چاقو در کمر متوفي بوده و در جريان کش و قوس هاي درگيري به ران متوفي اصابت کرده بلاوجه است خاصه اين که کميسيون پزشکي در برگ 293 و 308 به صراحت ادعاي او را مردود اعلام نموده (جلسه کميسيون پزشکي در بازپرسي تشکيل و پس از استماع اقارير متهم اظهار نظر شده است) و با توجه به علت درگيري که متهم در جلسه دادرسي نشستن متوفي را روي سکوي مقابل خود منزل خود بيان کرده و اين که تذکرات او اگر صحت داشته باشد، تأثيري نداشته است و با عنايت به عدم وجود آثار دفاعي درجسد که مؤيد اين است که متهم مقدمتاً جراحت را در ران متوفي وارد کرده و اصولاً فرصتي نبوده است که با هم درگيري شديد داشته باشند و نظر به گزارش بازپرس در صفحه 501 که در پي ادعاي متهم در جلسه دادرسي شعبه 113 در صفحه 413 استعلام شده و ايشان صحت اقارير متهم و سلامت تحريرات و اقارير وي را تأييد و تأکيد نمودهاند و نظر به اظهارات گواهان واقعه که در واقع درگيري را شهادت داده اند و با توجه به صورت جلسه بازسازي صحنه درگيري و قتل از صفحه 196 به بعد که متهم جريان واقعه را لحظه به لحظه به تصوير کشيده و با واقعيت هم انطباق کامل دارد و با توجه به اينکه دليلي از سوي متهم در رابطه با علت اقاريرش ارائه نشده است و اصولاً معقول
نميباشد که متهمي صرفاً بخاطر ترس از بازپرس و يا فشار وي چندين جلسه به خط خود واقعيتها را بنويسد و هيچگونه اثري در نوشتهها و يا حالات متهم ديده نشود و با توجه به اظهار وکيل متهم در جلسه دادرسي اخير که گفتهاند ديوانعالي کشور هم در ماهيت امر قتل را از سوي موکل بنده پذيرفته است و من نميتوانم آن را نقض نمايم و با عنايت به ساير مندرجات پرونده و تصاوير گرفته شده از جسد بزهکاري متهم ثابت و محرز مي باشد و علي رغم اين که متهم در مقاطعي از صفحه 254 و در جلسات دادرسي ضمن انکار اقاريرش تحريرات و اقارير خود را در اثر فشار بازپرس و ايادي وي اعلام کرده است، ولي براي دادگاه علم و يقين حاصل است که همانگونه که متهم به کرات نوشته و در اين جلسه نيز آن را تکرار کرده است در اثر نشستن متوفي جلوي خانه ايشان بين آن دو از مدتي قبل اختلاف و درگيري وجود داشته و حسب الاقرار وي تذکراتش در متهم بيتأثير بوده است و شب واقعه نيز درگيري به خاطر همين امر صورت گرفته و شاخ شانه کشيدن متهم در مقابل متوفي موجب شدت شدن درگيري شده است و همانگونه که متهم در اقاريرش نوشته و در صحنه بازسازي نيز آن را به تصوير کشيده است در يک لحظه و مقدمتاً بدون اين که قصد کشتن متوفي را داشته باشد ضربه اي مهلک در بالاي ران وي وارد و موجب پارگي کامل عروق حياتي و اصل ران (شريان و وريد) شده است و حسب نظر پزشک قانوني کشنده است و بر فرض که قصد کشتن موجود نباشد صرف عمل مشمول بند (ب) از ماده 206 قانون مجازات اسلامي است و اصولاً نياز به قصد و نيت نميباشد و اقرارهاي متهم تماماً بيان واقعيت بوده است و انکار بعدي وي همانگونه که قبلاً هم توضيح داده شد، خلاف واقعيت و از آموزه هاي زندان تلقينات اطرافيان وي و صرفاً به جهت فرار از مجازات مطرح شده است و چون اولياي دم مصرانه درخواست قصاص متهم را نمودهاند، مستنداً به مواد 205 و بند (ب) از ماده 206 و 207 و 230 و بند چهارم از ماده 231 و 261 و 264 و 265 از قانون مجازات اسلامي حکم بر محکوميت علي- ع به يک بار قصاص نفس از لحاظ اتهام قتل عمدي رضا- ط صادر و اعلام مي نمايد. رأي صادره حضوري است و ظرف بيست روز پس از ابلاغ قابل تجديدنظر در ديوانعالي کشور ميباشد.
وکيل محکومعليه از رأي شماره 0160 مورخه 25/11/91 شعبه 71 دادگاه کيفري تهران تجديدنظرخواهي نموده که پس از وصول به ديوان عالي کشور جهت رسيدگي به اين شعبه ارجاع گرديده است از بررسي محتويات پرونده ملاحظه مي شود دادگاه مرجوعاليه اخير کپي ادعاي متهم مبني بر اينکه اظهارات و اقارير نامبرده نزد بازپرسي تلقيني بوده است را براي بازپرس ارسال و بازپرس ذيل آن مرقوم داشته است. (احتراماً به استحضار ميرساند که اظهارات نامبرده کذب ميباشد ايشان پس از اعتراف در اين شعبه، صحنه جنايت را بازسازي نموده است و در چندين نوبت، شکايت از اينجانب مطرح که منجر به نتيجه نشده است حتي در يکي از شکوائيهها اينجانب را همشهري پدر مقتول اعلام نموده است درحاليکه ادعاي وي بررسي و کذب بودن آن محرز شده، مشاراليه پس از اعتراف و در زمان اعلام وکالت ازسوي وکيل خود اعترافات قبل را انکار نموده است) لايحه وکيل هنگام صدور رأي قرائت خواهد شد.
هيأت شعبه در تاريخ بالا تشکيل گرديد پس از قرائت گزارش آقاي موسي قرباني عضو مميز و اوراق پرونده و نظريه کتبي آقاي حسن سليمانينيا، داديار ديوانعالي کشور اجمالاً مبني بر اينکه تصميم مقتضي اتخاذ فرمائيد در خصوص دادنامه شماره 0160 مورخ 25/11/91 تجديدنظر خواسته مشاوره نموده چنين رأي ميدهد:
رأي شعبه 15 ديوانعالي کشور
همانطور که در گزارش و رأي قبلي اين شعبه به آن اشاره شده بود نزاع منجر به قتل مرحوم رضا- ط توسط علي- ع به صورت اتفاقي بوده و متهم هيچ قصد قبلي حتي براي نزاع نداشته است و همراه همسرش به منزل مادر خانم خودش رفته است و هنگامي که با پاسخ تندي از ناحيه مقتول مواجه شده است با توجه به ذهنيتي که از او داشته با او درگير شده است و اصلاً قصد قتل نداشته است. لذا هيچ ابزاري نيز همراه وي نبوده و چاقويي که در اختيار مقتول بوده مورد استفاده قرار گرفته و به قتل وي منجر شده است و با توصيف فوق عرفاً کشنده و قاتل عمد محسوب نميشود. هرچند از نظر پزشکي نوعاًٌ کشنده است و پرونده اصراري است در اجراي بند (ج) ماده 266 قانون آئين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب به نظر معاونت محترم قضايي رياست ديوانعالي کشور برسد.
ابراهيم ابراهيمي معاون قضايي ديوانعالي کشور، به ذکر جزئياتي درخصوص اين پرونده پرداخت و گفت: مقتول با يک دختري رابطه داشته است و اين رابطه با وعده ازدواج از 8 سال قبل شروع شده بود. مقتول به اعتياد گرفتار ميشود و آن خانم از ازدواج با وي منصرف ميشود. اما مقتول به ازدواج اصرار داشته است. بهطوري که چندين پرونده درخصوص مزاحمت در محاکم قضايي تشکيل شده است.
وي با بيان اينکه پدر مقتول پس از وقوع قتل، از پدر و برادر آن خانم شکايت کرده است، اظهار داشت: با کمال تأسف برادر و پدر آن خانم بهعنوان مظنون بازداشت ميشوند و متأسفانه پس از گذشت دو ماه با تخفيف تأمين اخذ شده از زندان آزاد ميشوند.
ابراهيمي با بيان اينکه مقتول به موادمخدر اعتياد داشته است، بيان داشت: يکي از همسايهها در مورد شب حادثه اظهار مي کند که ساعت 22 بود سروصدا آمد به بيرون نگاه کردم، ديدم دو نفر با هم جروبحث ميکنند. در يک لحظه مقتول چاقو را از جيبش در آورد. من نديدم که متهم به مقتول چاقو بزند.
حجتالاسلاموالمسلمين رزاقي قاضي ديوانعالي کشور بيان داشت: در اين پرونده قتل، قصد قتل محرز نيست. متهم با سبق تصميم مقتول را به قتل نرسانده و آلت قتل متعلق به متهم نبوده است. در اينجا ترديد وجود دارد که آيا متهم مرتکب عمل نوعاً کشنده نشده است و خود نيز به کشنده بودن عمل خود واقف نبوده است. در اين پرونده ترديد وجود دارد و اين موارد مشخص نشده است.
حجتالاسلاموالمسلمين قدرتالله عروجي، رئيس شعبه ديوانعالي کشور با بيان اينکه در اين پرونده شبهه وجود دارد، اظهار داشت: مقتول درگيري را شروع و از چاقو استفاده کرده است. در اين پرونده ابتدا مشخص نيست که آيا عمل متهم کشنده بود و آيا متهم نيز به اين امر آگاهي داشته است. با توجه به اين موارد، در اينجا شبهه و ترديد وجود دارد و در نتيجه رأي شعبه ديوانعالي کشور مورد تأييد است.
اکبر يساقي، عضو معاون ديوانعالي کشور با تأييد رأي شعبه ديوان عالي کشور، اظهار کرد: نظر به اينکه در اين پرونده، قصد قتل منتفي است و متهم چنين قصدي نداشته است و عمل متهم طبق بند ب ماده 206 قانون سابق مجازات اسلامي نيز نوعاً کشنده نبوده است، بنابراين قتل عمد منتفي است چراکه جرح وارده به ران نوعاً کشنده نميباشد و در عرف و عموم نيز اين امر کشنده محسوب نميشود.
وي بيان داشت: طبق قانون جديد، چون برابر عرف مردم، موضع حساس نبوده است و جرمي که وارد شده نوعاً کشنده نبوده است. در اينجا اثبات عدم آگاهي از نوعاً کشنده بودن بر عهده متهم نيست در اينجا قانونگذار متهم را ناآگاه فرض ميکند و اولياء دم مقتول بايد آگاهي متهم به نوعاً کشنده بودن را اثبات کنند چون قانون جديد مساعد به حال متهم است، عطف به ماسبق ميشود.
يساقي وجود شبهه در اين پرونده را وارد دانست و گفت: در اين پرونده شرايط تحقق قتل عمد فراهم نيست و با در نظر گرفتن عوامل متعدد لازم و ضروري است که پرونده به شعبه هم عرض ارسال گردد.
قدياني، قاضي ديوانعالي کشور با بيان اينکه علائم اعتياد در خون و ادرار مقتول مشهود نبوده است، اظهار داشت: مقتول داراي تحصيلات عالي و مترجم بوده است. متهم اين پرونده تا دو ماه پس از وقوع قتل، اعلام جرم نکرده است.
وي بيان داشت: متهم دو ماه پس از قتل دستگير شده است. ابتدا منکر قتل شده و سپس در بازپرسي به قتل اعتراف کرده است و ورود ضربه را تأييد کرده است. وي پس از اعتراف به قتل به زندان منتقل شده و پس از گذشت مدتي کلاً منکر قتل شده است.
حجتالاسلاموالمسلمين غلامحسين محسنياژهاي، دادستان کل کشور راجع به بازداشت دونفر مظنون به قتل بيان داشت: مقتول مزاحم يک خانم بوده است و در اين رابطه حتي درگيري و کشمکش بين پدر و برادر آن خانم و مقتول ايجاد ميشود. پس از وقوع قتل، بازپرس به برادر و پدر آن خانم مظنون ميشود و نسبت به آنها قرار بازداشت صادر ميکند. صدور قرار بازداشت در اين خصوص امر جايزي بوده است. منتهي از نظر طول زمان موجه نيست.
دادستان کل کشور با بيان اينکه متهم قصد قتل نداشته است، گفت: عمل متهم نيز نوعاً کشنده نبوده است چرا که ضربه به نقاط و مواضع حساس مقتول وارد نشده است با توجه به مراتب فوق عمل متهم کشنده نيست و تأييد حکم قصاص صحيح نميباشد.
اين گزارش حاکي است در پايان جلسه هيأت عمومي موضوع پرونده اصراري کيفري از تعداد 59 قاضي حاضر در جلسه 51 نفر رأي شعبه 15 ديوانعالي کشور و 8 نفر رأي شعبه دادگاه کيفري استان را تأييد کردند.
کد: 82184
گروه: آراء
نویسنده خبر: admin-maava admin-maava
ساعت: 10:58 ب.ظ