به سايت وكالت خوش آمديد :: وکیل، دانایِ فروتن است نه مغرورِ مدعی
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
   English Arabic Chinese (Simplified) French German Russian Spanish

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي
جمعه - ۱۰ اسفند ۱۴۰۳ وکیل، دانایِ فروتن است نه مغرورِ مدعی

 

وکالت، حرفه‌ای است که در آن عدالت، نه مطلق که نسبی معنا می‌شود؛ چراکه وکیل، پاسدار حقِ موکل خویش است، حتی اگر این حق، در تضاد با حقی دیگر قرار گیرد. این رسالتی است خطیر که اگر به‌درستی ایفا شود، وکیل را در قامت مدافع قانون جلوه می‌دهد، وگرنه، او را از شأن وکالت دور می‌سازد. وکیل نه فرشته‌ای آسمانی است که بی‌چشمداشت در پی عدالت مطلق باشد، و نه معصومی است که از هر خطا مبرّا باشد؛ بلکه انسانی است که در ازای دریافت حق‌الزحمه، به دفاع از موکل برمی‌خیزد، در مسیر پرپیچ‌وخم حقیقت، گاه هم‌پای انصاف و گاه اسیر مصلحت.

انبوه‌سازی بی‌مهار وکالت؛ از انحصار تا افول شایستگی

در دهه هفتاد، سیاست‌های بسته و نگاه محدودنگر برخی مدیران، مسیر وکالت را بر بسیاری از حقوقدانان برجسته مسدود کرد. اما خلأ ناشی از این تنگ‌نظری، فرصتی شد تا با تصویب قانون برنامه پنج‌ساله در سال ۱۳۷۹، مرکز مشاوران حقوقی و وکلای قوه قضائیه پا به عرصه بگذارد. این آغاز فصلی تازه بود؛ فصلی که در آن، وکالت از قالب انحصاری پیشین خارج شد و بر شمار وکلا افزوده گشت.

با تصویب قانون تسهیل، این جریان شتاب گرفت، تا جایی که سالانه بیش از بیست هزار نفر از فارغ‌التحصیلان حقوق، بی‌هیچ سنجش عمیقی، به جرگه وکلا پیوستند. اما این گشایش بی‌حساب‌وکتاب، نه رونق وکالت که زوال اعتبار آن را در پی داشت؛ چراکه بسیاری از پذیرفته‌شدگان، در آزمون‌های علمی نمره‌ای نزدیک به صفر یا حتی منفی داشتند. زنگ خطری که در آن روزها نادیده انگاشته شد، اینک در پژواک آینده، هشداری هولناک را فریاد می‌زند.

استقلالِ کانون وکلا؛ حقیقت یا سراب؟

در روزگاری که استقلال، شعاری پرطمطراق و تهی از مصداق شده، این پرسش مطرح است: کانون وکلا از کدام استقلال سخن می‌گوید؟
چگونه می‌توان از خودمختاری دم زد، وقتی قانون، این نهاد را مکلف می‌سازد که هزاران نفر فاقد دانش حقوقی را در زمره وکلا بپذیرد؟ چگونه می‌توان ادعای استقلال کرد، درحالی‌که بر اساس ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری، وکلای عضو، از دفاع از متهمان امنیتی و سیاسی محروم‌اند؟ و چگونه می‌توان از اقتدار صنفی سخن گفت، وقتی کوچک‌ترین اتهامی، مجوز وکالت را بی‌هیچ تشریفاتی از دست وکیل می‌ستاند؟

اما فراتر از این محدودیت‌ها، دغدغه‌ای دیگر سایه افکنده است: احتمال ادغام کانون وکلا در مرکز وکلای قوه قضائیه. اگر چنین شود، نه‌تنها استقلال، که هویت تاریخی کانون وکلا نیز در محاق فرو خواهد رفت.

سراب خودبرتربینی؛ درسی برای نسل نو

در فضای مجازی، عده‌ای از وکلای جوان که به‌تازگی به جرگه این حرفه پیوسته‌اند، داعیه برتری علمی و استقلال کانون وکلا را در برابر مرکز وکلای قوه قضائیه سر داده‌اند. اما حقیقت چیست؟
آیا میان این دو نهاد، تفاوتی شگرف در تجربه و دانش وجود دارد؟
اگر چنین است، چگونه بسیاری از اساتید بنامِ حقوق-همچون دکتر ایرج گلدوزیان، دکتر حسین آقایی‌نیا، دکتر میر محمد صادقی و دکتر نجاد علی الماسی-خود از اعضای مرکز وکلای قوه قضائیه‌اند؟

آیا سزاوار است که وکیلی که هنوز دفتر وکالتش بوی کاغذهای نو دارد، در قامت قضاوت برآید و پیشکسوتان این حرفه را به ناآگاهی متهم کند؟ آنکه خود در مسیر آموختن است، به‌جای افتادن در دام توهمات، بهتر آن است که فروتنی پیشه کند و به فراگیری آداب وکالت و پاسداری از اخلاق حرفه‌ای بپردازد.

پایان سخن؛ وکیل، دانایِ فروتن است نه مغرورِ مدعی

در جهانی که عدالت، گاه در همهمه منافع گم می‌شود، وکیل بیش از هر چیز، نیازمند سه سلاح است: دانش، اخلاق و تجربه.
اگر این سه را از کف دهد، نه استقلالی برای وکالت خواهد ماند، و نه اعتباری برای وکیل.
وکیل نه قدیس است و نه فرشته؛ بلکه راه‌پیمای جاده‌ای است دشوار، که اگر بی‌دانش، بی‌اخلاق و بی‌تجربه در آن گام نهد، نه‌تنها خویش را، که حرفه‌ای را به ورطه نابودی خواهد کشاند.

دکتر ناصر سربازی وکیل دادگستری و مشاور حقوقی 

 
 
   
       
نظر شما در مورد این خبر
نام
 
نظر