نكته ها و لطائف :: در سايه آفتاب - مجموعه قضاوت‌هاي حضرت علي(ع)
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي

در سايه آفتاب - مجموعه قضاوت‌هاي حضرت علي(ع)
 
نگارشِ علا‌مه محمدتقي التستري - برگردانِ دكتر بهرام بهرامي، قاضي ديوان عالي كشور و عضو هيأت علمي دانشگاه







منظر بديعي

قضاوت داروگونه

روزي حضرت علي(ع) داخل مسجد شد. جواني گريان كه 3-2 نفر اطرافش را گرفته و او را از گريه بازمي‌داشتند، به سوي وي آمد. حضرت علي(ع) پرسيد: «چرا گريه مي‌كني؟» جوان گفت: «شريح قاضي درباره‌ام حكمي كرده است. نمي‌دانم چيست؟ اين چند نفر پدرم را با خود به مسافرت بردند. اينان از سفر برگشته‌اند؛ اما او بازنگشته است. از حالش مي‌پرسم، ‌مي‌گويند كه مرده است. از اموالش جويا مي‌شوم، مي‌گويند چيزي نداشته است. چون قسم ياد كردند، شريح گفت: ‌حقي بر آنان نداري؛ ‌زيرا قسم ياد كرده‌اند كه پدرت چيزي نداشته است. پدرم كه از اينجا حركت كرد، اموال بسياري به همراه داشت.»

حضرت علي(ع) گفت: «پيش شريح برگرديد.»

برگشتند.

حضرت علي(ع) به شريح فرمود: «بين اينان چگونه داوري كرده‌اي؟»

شريح گفت: «جوان ادعا داشت پدرش كه با اينان سفر مي‌كرده، اموالي به همراه داشته است و چون بر ادعاي خود گواهي نداشت، از ايشان قسم خواستم. همگي قسم ياد كردند كه او مرده و اموالي هم نداشته است.»

حضرت علي(ع) گفت: ‌«اي شريح، اين‌گونه ميان مردم حكم مي‌كني؟!»

شريح گفت: «پس چه كنم؟»

اميرالمؤمنين(ع) فرمود: ‌«به خدا قسم اكنون به‌گونه‌اي ميان اينان داوري مي‌كنم كه تاكنون هيچ‌كس به‌جز داوود پيامبر(ع)، چنين داوري نكرده است.»

آن‌گاه رو به قنبر كرد و گفت: «اي قنبر 5 نگهبان حاضر كن.»

چون حاضر شدند، هريك را مأمور يكي از آن 5 نفر كرد.

پس به صورت ايشان نگاه كرد و فرمود: ‌«چه مي‌گوييد؟ آيا تصور مي‌كنيد نمي‌دانم با پدر اين جوان چه كرده‌ايد؟»

سپس نگهبانان را گفت كه سر و صورت هريك را پوشانده و پشت يكي از ستون‌هاي مسجد جاي دهند.

حضرت نويسنده خود، عبيدالله بن ابي رافع را پيش خواند و گفت: «كاغذ و قلم بردار و اقرار ايشان را بنويس.»

سپس بر مسند قضاوت تكيه زد و مردم نيز گرد آمدند.

حضرت علي(ع) به مردم گفت: «هرگاه من تكبير گفتم، شما نيز همه با هم تكبير بگوييد.»

پس از آن يكي از 5 نفر را طلبيد، سر و صورتش را باز كرد و به نويسنده خود گفت: «قلم در دست بگير و آماده نوشتن باش.»

اميرالمؤمنين از او پرسيد: «در چه روزي با پدر اين جوان بيرون آمديد؟»

گفت: «فلا‌ن روز»

- «در چه ماهي از سال؟»

- «فلا‌ن ماه»

- «چه سالي؟»

- «فلا‌ن سال»

- «به كجا رسيديد كه پدر اين جوان مرد؟»

- «فلا‌ن جا»

- «در خانه چه كسي؟»

- «فلا‌ن كس»

- «بيماري‌اش چه بود؟ چند روز بيمار بود؟ در چه روزي مرد؟ چه كسي او را كفن و دفن كرد؟ پارچه كفنش چه بود؟ چه كسي بر او نماز گزارد؟ چه كسي او را در قبر نهاد؟»

- ... .

چون بازجويي كامل شد، امام(ع) تكبير گفت و مردم نيز همگي با هم تكبير گفتند. گواهان ديگر كه صداي تكبير را شنيدند، يقين كردند رفيقشان اقرار نموده است.

سر و صورت آن مرد را بسته و به زندانش بردند.

حضرت ديگري را خواست و سر و صورتش را باز كرد و گفت: ‌«گمان مي‌كنيد نمي‌دانم چه كرده‌ايد؟»

آن مرد گفت: «به خدا من يكي از 5 نفر بودم و به كشتنش مايل نبودم.»

امام(ع) يك‌يك را طلبيد و همگي به كشتن و بردن اموال آن مرد اعتراف كردند و زنداني را آوردند. او نيز اقرار كرد.

حضرت علي(ع) آنان را به پرداخت خون‌بها و اموال مجبور نمود.(1)

1– مشخص نيست موضوع دعوا آيا در زمان حكومت حضرت علي(ع) بوده است يا خلفاي سه‌گانه و ورود حضرت در امر قضاوت شده چه مجوزي داشته است؟... اگر متداعيين دعواي خود را نزد فقيه جامع‌الشرايط ببرند و ايشان براساس موازين قضايي حكم قضيه را صادر نمايد، بردن چنين دعوايي نزد حاكم ديگر جايز نيست. همچنين حاكم ديگر مجاز به رسيدگي و نقض حكم نمي‌باشد؛ حتي اگر متداعيين موافق رسيدگي مجدد باشند.

اگر يكي از متداعيين مدعي عدم جامع‌الشرايط بودن حاكم شود، مثل اين كه مدعي عدم اجتهاد يا عدالت در حال قضاوت باشد، در اين حالت استماع دعوا براي حاكم دوم جايز است. در اين هنگام اگر عدم صلا‌حيت آن قاضي براي قضاوت ثابت گردد، حكم او را نقض خواهد نمود. همچنين است اگر حكم بدوي مخالف ضروري فقه باشد، به نحوي كه اگر تذكر داده شود، متنبه گردد؛ اما اگر حكم بدوي مبتني بر نظريه اجتهادي او باشد، نقض آن جايز نيست و دعواي مدعي شنيده نمي‌شود؛ ولو اين كه در اجتهادش مرتكب خطا شده باشد.