به سايت وكالت خوش آمديد :: قاتل: مردي را كشتم تا با پول‌هايش تلويزيون بخرم
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
 

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي
قاتل: مردي را كشتم تا با پول‌هايش تلويزيون بخرم
 
به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس،‌ عصر 11 تير امسال زن جواني با حضور در كلانتري 104 عباس‌آباد به مأموران كلانتري گفت: 2 روز پيش همسرم به نام سعيد با خودرو پرايد شخصي خود از منزل خارج شده و تاكنون به منزل برنگشته ‌است.
با تشكيل پرونده مقدماتي به دستور داديار دوم دادسراي امور جنايي تهران، پرونده براي رسيدگي تخصصي در اختيار كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي قرار گرفت.
با آغاز تحقيقات كارآگاهان، مشخصات خودرو فقداني از طريق سيستم جامع اطلاعاتي پليس در اختيار همه مراكز انتظامي قرار گرفت كه در ساعت يك بامداد 12 تير خودرو در حالي ‌كه در حال سوختن بود، توسط عوامل انتظامي خاورشهر كشف شد.
با وصول خبر كشف خودرو، كارآگاهان اداره يازدهم در محل كشف خودرو حاضر شدند و در بررسي باقي مانده خودروي سوخته شده و با انجام اقدامات كارشناسي مشخص شد كه فرد يا افرادي تلاش داشته‌اند تا مشخصات فني خودرو را مخدوش كنند.
روشن بازپرس شعبه سوم دادسراي امور جنايي تهران گفت: در ادامه اقدامات پليسي، شناسايي و انجام تحقيقات از همه افراد مرتبط با فرد فقداني در دستور كار قرار گرفت كه در تحقيقات انجام شده از اين افراد مشخص شد كه سعيد قصد داشته تا براي عقد قرارداد كاري به همراه فردي به نام مهدي به شمال كشور برود.
وي ادامه داد: با شناسايي مهدي، وي به عنوان مطلع به اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ دعوت شد تا در خصوص آخرين ملاقات خود با سعيد و تصميم آن‌ها براي مسافرت به شمال كشور توضيحاتي را به كارآگاهان اداره يازدهم ارائه كند اما وي منكر هرگونه ملاقات با سعيد در چند روز گذشته شد و اين در حالي بود كه تحقيقات كارآگاهان نشان از ملاقات مهدي با سعيد داشت.
وي افزود: با توجه به مطالب عنوان شده از سوي مهدي، تحقيقات فني و پليسي بيش‌تري بر روي صحت و سقم گفته‌هاي مورد ادعاي وي انجام شد كه نهايتاً با توجه به دلايل و مدارك قطعي، كذب بودن سخنان مهدي محرز ‌و در تاريخ 23 آبان وي دستگير و به اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل شد.
بازپرس شعبه سوم دادسراي امور جنايي تهران گفت: مهدي كه همچنان تلاش داشت تا خود را از سرنوشت سعيد بي‌اطلاع نشان دهد زماني كه در برابر اطلاعات دقيق كارآگاهان قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و پرده از راز قتل سعيد برداشت.
مهدي در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: با طرح نقشه‌اي از پيش تعيين شده تصميم گرفتم تا با ظاهر‌سازي و به بهانه اين‌كه در يكي از شهرهاي شمالي كشور اقدام به شناسايي يك مشتري خوب كرده‌ام سعيد را با خود به خارج از تهران ببرم به همين منظور در چندين نوبت صحبت و گفت‌وگو كه با سعيد بر سر اين موضوع داشتم به وي گفتم كه از طريق يكي از دوستان توانسته‌ام يك مشتري خوب در شمال پيدا كنم و لازم است براي عقد قرارداد به همراه يكديگر به شمال برويم.
وي ادامه داد: نهايتاً شامگاه 9 تير نزد سعيد رفتم و به او گفتم كه براي فردا قرار ملاقات گذاشته‌ام و بايد همين امشب به سمت شمال برويم تا صبح فردا براي ملاقات به دفتر محل كار مشتري مورد نظر برويم.
متهم در ادامه اعترافات خود گفت: من كه فكر مي‌كردم سعيد با توجه به صحبت‌هاي من، به منظور عقد قرارداد پول زيادي با خود به همراه مي‌آورد اقدام به تهيه آب‌ميوه و قرص‌هاي خواب‌آور كردم و پس از حركت به سمت شمال، زماني كه براي استراحت در جنگل ‌توقف كرده بوديم آب‌ميوه حاوي قرص‌هاي خواب‌آور را به سعيد دادم و پس از چند دقيقه وي بي‌هوش شد.
وي ادامه داد: پس از بي‌هوش شدن سعيد اقدام به وارسي كيف همراه و لباس‌هاي وي كردم اما با كمال تعجب متوجه شدم كه پول چنداني به همراه سعيد نيست. دست و پا و دهان سعيد را در حالي كه بي‌هوش بود با چسب و طناب بستم و او را در داخل صندوق عقب خودرو قرار دادم و به سمت تهران حركت كردم.
وي افزود: پس از رسيدن به شهرستان ساوه در كنار بيابان‌هاي شهر ساوه توقف كردم تا از محكم بودن طناب دست و پاي سعيد اطمينان پيدا كنم كه متوجه شدم كه وي به علت محكم بودن طناب‌ها و چسب‌هاي زده بر روي دهانش دچار خفگي شده و مرده است.
مهدي در ادامه اعترافات خود در خصوص جنازه سعيد گفت: پس از آن‌كه فهميدم‌ سعيد خفه شده است تصميم گرفتم تا جنازه او را در زير خاك پنهان كنم و براي همين پس از كندن چاله‌اي جنازه سعيد را در داخل آن انداخته و پس از پنهان كردن وي در زير خاك ماشين شخصي او را نيز در بيابان‌هاي اطراف تهران آتش زدم و سپس به تهران برگشتم.
روشن افزود: مهدي مدعي شد بخشي از وسايل خانه‌ام خراب شده بود و فرزندم علاقه‌مند به تلويزيون بود چون پيش از اين اقدام به سرقت كرده بودم قصد داشتم از مقتول هم سرقت كنم.