مسعود حالا در 20 سالگي رسيده است به آخر خط، او روز پنجشنبه 2 روز بعد از آنكه راننده آژانسي را در جاده ييلاقي بومهن با ضربه چكش از پاي در‌آورده، در محاصره كارآگاهان جنايي پليس تهران قرار گرفته و دستگير شده است.
روز يكشنبه در اداره آگاهي تهران با او گفتگو كرديم و او در اين گفتگوي كوتاه از سرگذشت خود و انگيزه‌اش از اين جنايت گفت.

چقدر درس خواندي؟
تا دوم دبيرستان درس خواندم، آن موقع مي‌خواستم فوتباليست بشوم ، از آن عشق فوتبال‌هاي شديد بودم، به همين خاطر همه‌ وقتم را توي زمين هاي فوتبال مي گذراندم ، اين طوري شد كه 3 بار مردود ‌شدم و مجبور شدم ترك تحصيل كنم !

خب حالا فوتباليست شدي؟
نه ،با اينكه درسم را ول كرده ‌بودم، اما فوتباليست هم نشدم،يعني هيچي نشدم، از اينكه از هر دو طرف باخته بودم حسابي سرخورده شده بودم.

دنبال مواد هم رفتي؟
نه آن طوري كه معتاد باشم، اما هر چند وقت يك بار حشيش ، شيشه و روانگردان مصرف مي‌كردم.

زمان ارتكاب قتل هم روانگردان مصرف كرده بودي ؟
نه، آن روز مواد نزده بودم

نقشه جنايت را از چه زماني در ذهنت مي‌پروراندي؟
همه چيز يك دفعه اتفاق افتاد، نقشه خاصي در ذهنم نبود، يك ساعت قبل از جنايت تصميم گرفتم، آنقدر با عجله نقشه كشيده بودم كه براي اجراي آن مجبور شدم به محل كار قبلي‌ام بروم و از آنجا چكش بردارم، بعد از آن مقتول را به جاده خاكي كشاندم و با ضربه چكش او را از پاي درآوردم.

چرا دست به اين جنايت زدي؟
به خاطر سرقت ماشين، مي خواستم رانندگي كنم. اطرافيانم هيچ وقت ماشين‌اشان را به من ندادند تا رانندگي كنم.

ازارتكاب جنايتي كه مرتكب شدي پشيمان نيستي ؟
نمي دانم! حرفي ندارم.