به سايت وكالت خوش آمديد :: ضبط صوت، راز خيانت شوهر را برملا كرد
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
 

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي
ضبط صوت، راز خيانت شوهر را برملا كرد
 

زن جوان وقتي كه به رفتار‌هاي شوهرش مشكوك شد، نقشه زيركانه‌اي كشيد تا دست او را رو كند، اين زن با جاسازي كردن يك ضبط ديجيتالي در خودروي شوهرش، به قرارهاي مخفيانه او با زن ديگري پي برد و به اين ترتيب وي را در سر قرار غافلگير كرد.
هفته گذشته زن جواني به شعبه اول بازپرسي در دادسراي شميران رفت و از شوهرش به نام حميد به اتهام فريب و خيانت شكايت كرد، وي به بازپرس رئيسي گفت: من و شوهرم چند سال پيش با هم ازدواج كرديم و در اين مدت زندگي خوب و آرامي داشتيم، تا اينكه از 2 ماه پيش متوجه تغيير رفتار او شدم. شوهرم مثل گذشته به من علاقه نشان نمي‌داد و شب‌ها دير به خانه مي‌آمد و زماني كه از او درباره كارهايش مي‌پرسيدم حرفي نمي‌زد.

من كه احساس مي‌كردم او با زن ديگري رابطه دارد يك روز داخل ماشينش را جست‌وجو كرده و يك گوشي تلفن همراه كه هيچ وقت آن را نديده بودم در داشبورد ماشين پيدا كردم. وقتي گوشي را روشن كردم شماره تلفن چند زن را ديدم و فهميدم كه حميد زندگي مخفيانه ديگري نيز دارد، اما وقتي با انكار وي مواجه شدم تصميم گرفتم هر طوري شده دستش را رو كنم.

به اين دليل نقشه‌اي طراحي كردم و با خريد يك ضبط ديجيتالي، آن را در ماشين شوهرم جاسازي كردم تا مكالمه‌هاي او را ضبط كنم.

شب بعد زماني كه شوهرم از سر كار به خانه آمد، به بهانه‌اي به پاركينگ رفتم و ضبط ديجيتالي را برداشتم، با روشن كردن آن صداي شوهرم را شنيدم كه هنگام رانندگي با زني به نام ژيلا تماس گرفت و پس از دقايقي گفت‌وگو با او براي صرف شام آخر هفته در رستوراني در شمال تهران قرار گذاشت.

من كه احساس مي‌كردم زندگي‌ام تباه شده و همه حرف‌هاي حميد دروغ بوده ‌است، تصميم گرفتم تا روز قرار از اين ماجرا با او حرف نزنم و وقتي آن روز فرا رسيد، خودم را به رستوران مورد نظر رساندم. شوهرم در حالي‌كه بهترين لباس‌هايش را پوشيده بود همراه زن جواني در رستوران نشسته بود و وقتي مرا در آنجا ديد سعي كرد آرامم كند.

او مدام مي‌گفت كه ژيلا يكي از دوستان خانوادگي آنهاست، اما وقتي شنيد كه مي‌خواهم از او جدا شوم شروع به عذر خواهي كرد و گفت كه اگر از او طلاق بگيرم به زندگي‌اش خاتمه مي‌دهد.

اين زن ادامه داد: آن روز وقتي شوهرم قول داد كه دست از خوشگذراني‌هايش بر‌‌دارد به خانه برگشتيم، اما پس از مدتي دوباره رفتار او تغيير كرد و احساس كردم كه وي بار ديگر كارهايش را شروع كرده است. بنابراين بار ديگر از همان ضبط ديجيتالي استفاده كردم و اين بار متوجه شدم كه حميد با زن ديگري رابطه دارد و تصميم گرفتم هر طوري شده از او جدا شوم.

پس از اظهارات اين زن، بازپرس رئيسي دستور احضار همسر او به دادسرا را صادر كرد، اما مرد جوان در دادسرا ادعا كرد كه همسرش را دوست دارد و نمي‌خواهد زندگي‌اش از هم بپاشد.

بازپرس پرونده نيز دستورات قضايي در خصوص اين پرونده را صادر كرد و به هر دوي آنها مهلت داد تا با هم بر سر يافتن راه‌حل مناسبي به توافق برسند.