به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، عصر روز جمعه 21 ارديبهشت 86، مأموران كلانتري حسين‌آباد مهرشهر كرج از طريق مركز فوريت‌هاي پليس، از كشف جسد زن جواني باخبر شدند.
مأموران با حضور در محل مورد نظر، جسد غرق در خون زن جوان را در آشپزخانه پيدا كردند. اظهارات خواهر شوهر مقتول مبني بر مراجعه برادرش به خانه او و سپردن بچه 9 ماهه به او و متواري شدن برادرش باعث شد شوهر زن جوان به عنوان مظنون اصلي در قتل تحت تعقيب قرار بگيرد.
تحقيقات لازم براي دستگيري شوهر اين زن آغاز شد ولي بعد از گذشت 2 ماه از اين حادثه نشانه‌اي از محل اختفاي مرد جوان پيدا نشد، تا اينكه يكي از بستگان مرد جوان از اردبيل با پليس تماس گرفت و مدعي شد كه قاتل فراري در منزل او حضور دارد.
مأموران آگاهي كرج با حكم نيابت به اردبيل مراجعت كردند و متهم فراري را بعد از دستگيري به كرج منتقل كردند.
شهرود.خ، متهم به قتل در بازجويي‌ها به قتل همسرش اعتراف كرد و گفت: روز حادثه ساعت 8 قصد ورود به خانه را داشتم؛ ولي همسرم از ورود من به خانه ممانعت كرد. به زحمت وارد خانه شدم و بعد از مشاجره با همسرم از او درخواست پتويي كردم تا آن را به محل كار ببرم، اما همسرم باز هم از اين كار امتناع كرد. من كه از رابطه پنهاني همسرم با مردان غريبه به شدت عصباني بودم، با چاقويي كه در آشپزخانه بود، همسرم را كشتم. همسرم همچنين كودك 9 ماهه‌ام را كتك زده بود و از من خواست كه او را به بهزيستي تحويل بدهم.
جلسه رسيدگي به اين پرونده، امروز در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي حسن تردست برگزار شد و قاضي تردست از نماينده دادستان خواست كيفر خواست را قرائت كند.
عطار، نماينده دادستان ضمن قرائت كيفرخواست، گفت: شهرود.خ 37 ساله، متهم به قتل عمدي همسرش رحيمه است و با توجه به دلايل موجود در پرونده مانند گزارش مرجع انتظامي، شكايت اولياي دم، گزارش پزشكي قانوني مبني بر پارگي ريه مقتول، بازسازي صحنه و همچنين اعتراف صريح متهم، بزه انتصابي به متهم، محرز است و تقاضاي صدور حكم شايسته و مجازات متهم را دارم.
در ادامه جلسه، قاضي تردست خطاب به متهم با بيان اينكه مادر همسرت تقاضاي قصاص كرده ولي 2 دختر همسرت درخواست ديه كردند، از وي سؤال كرد آيا اتهام را قبول داري كه متهم در جواب گفت: بله اتهام قتل همسرم را قبول دارم.
متهم به قتل از صحبت كردن به زبان فارسي در دادگاه امتناع ‌كرد و مدعي شد كه قادر به تكلم به زبان فارسي نيست، به همين دليل قاضي تردست شروع به صحبت كردن با متهم به زبان آذري كرد و تمام اظهارات متهم را براي مستشاران ترجمه كرد.
قاضي از متهم خواست جزئيات روز حادثه را توضيح بدهد كه متهم در جواب به زبان آذري گفت: حاضر نيستم درباره نحوه قتل حرف بزنم. من حادثه را فراموش كردم.
متهم همچنان از بيان نحوه قتل همسرش خودداري كرد و در نهايت قاضي تردست از وي خواست بنشيند و از وكيل مدافع متهم خواست به جاي وي صحبت كند.
در اين لحظه وكيل مدافع از قاضي اجازه خواست تا با متهم صحبت كند تا او را راضي به بيان جزئيات حادثه كند و جالب اين بود كه متهم با وكيل خود به زبان فارسي صحبت كرد ولي همچنان از بيان جزئيات حادثه خودداري كرد.
وكيل مدافع متهم در جايگاه قرار گرفت و گفت: موكل من تنها چيزي كه به من گفت اين بود كه همسرم به من حمله كرد، من هم چاقو را از او گرفتم و به او چند ضربه زدم.
وي افزود: موكل من با بيان اينكه خانواده آبروداري دارد از بيان جزئيات حادثه خودداري كرد و من هم از جزئيات با خبر نيستم.
قاضي از متهم سؤال كرد كه در بازجويي‌ها مدعي شدي روز حادثه به خاطر يك پتو با همسرت دعوا كردي و او را كشتي، آيا اين موضوع را قبول داري كه متهم گفت: بله قبول دارم.
قاضي از متهم خواست كه درباره ادعاي رابطه پنهاني همسرش با مردان غريبه صحبت كند كه متهم گفت: نمي‌توانم دراين‌باره حرفي بزنم.
قاضي به متهم گفت: اگر همسرت داراي سوء رفتار بود چرا او را طلاق ندادي كه متهم در جواب گفت: پول نداشتم او را طلاق بدهم، همسر اولم را كه مهريه‌اش كم بود طلاق دادم. همسر دوم من قبل از من، 2 بار ازدواج كرده بود.
قاضي به متهم گفت كه آخرين دفاع خود را بيان كند كه متهم گفت: مادر و برادر همسرم بايد به دادگاه بيايند و اگر در دادگاه بگويند كه من مقصر هستم، من هم قبول مي‌كنم.
قاضي تردست بعد از شنيدن اظهارات متهم، ختم جلسه را اعلام كرد و صدور حكم را به انجام تحقيقات بيشتر در آينده موكول كرد.