به سايت وكالت خوش آمديد :: مصاديق فسخ نكاح در شرط صفت
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
   English Arabic Chinese (Simplified) French German Russian Spanish

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي
پنج‌شنبه - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۷ مصاديق فسخ نكاح در شرط صفت
يحيي پيرعباسي، رئيس شعبه 250 دادگاه خانواده تهران

 

 
 
 
اشاره:جهات انحلال نكاح در ماده 1120 قانون مدني شامل فسخ، طلاق و بذل مدت (در عقد انقطاعي) است. علاوه بر جهات فسخ نكاح كه در مواد 1121، 1122 و 1123 قانون مدني به آن تصريح شده است، طبق ماده 1128 همين قانون چنانچه صفت خاصي در يكي از طرفين شرط شود و بعد از عقد معلوم گردد طرف مذكور فاقد وصف مقصود بوده، براي مشروط له حق فسخ است؛ خواه وصف مذكور در عقد تصريح شده باشد يا عقد متبايناً بر آن واقع گردد. عام بودن ماده مذكور و امكان استناد به آن در مواردي كه در عقد تصريح به شرط نشده است، دعاوي متعددي را در دادگاه ها مفتوح نموده است. در اين نوشتار با بررسي مختصر اين پرونده ها، به تحليل رويه قضايي در اين زمينه پرداخته ايم. ماهيت وصفماده 1128 قانون مدني عدم وجود وصف شرط شده در يكي از طرفين را موجب حق فسخ نكاح براي شرط كننده دانسته است. گاه به وجود صفت خاص در طرف عقد نكاح تصريح مي شود. به عنوان مثال بكارت در زوجه، دارا بودن شغل خاص براي مرد يا مدرك خاص تحصيلي براي هر يك از زوجين. گاه نيز تصريح به وصف نمي شود؛ ولي عقد بر فرض وجود آن صفت واقع مي گردد. مثل صحت و سلامت. ابهام و اجمال در اين ماده سبب شده هر كس بنا بر مصداقي، با اين ادعا كه عقد متبايناً بر اين وصـف واقـع شـده و شخص فاقد آن است، تقاضاي فسخ نكاح كند. فقدان صفت خاص مورد شرط، جنبه كيفري نيز دارد و طبق ماده 647 قانون مجازات اسلامي به عنوان فريب در ازدواج و تدليس با مجازات تا دو سال حبس تعزيري رو به رو مي شود.آيا منظور قانون گذار در ماده 1128 قانون مدني هر شرط و صفت عرفي و با اهميت براي طرفين است يا مقصود شرط و صفتي است كه فقدان آن در روابط زناشويي يا زاد و ولد، اختلال به وجود مي آورد؟ اگر منظور قانون گذار قسم اول باشد، صحت كليه عقود نكاح زيرسؤال مي رود و بي نظمي حاكم خواهد شد؛ مثلاً در پرونده شـمـاره 86/250/5/10 يـكـي از زوجـيـن بـا اين استدلال كه چون كليه همسر او سنگ ساز است و اين بيماري مربوط به قبل از عقد است و عقد متبايناً بر صحت مزاج زوج واقع شده، تقاضاي فسخ نكاح كرده است. يا در پرونده كلاسه 86/250 /939 زوجه مدعي است عقد متبايناً بر صحت مزاج زوج واقع شده و زوج شب ها تا صبح بيدار است و روزها مي خوابد، از اين رو تقاضاي فسخ نكاح دارد. امثال اين دعاوي كه منطبق با ذيل ماده 1128 قانون مدني است، زياد طرح مي گردد.منظور قانون گذار از شرط و صفتي كه عقد متبايناً بر آن واقع شده است، نمي تواند هر شرط و صفت عرفي و حايز اهـمـيـت براي طرفين باشد؛ بلكه به اقتضاي ماهيت عقد نكاح، بايد شرط يا صفتي باشد كه فقدان آن در روابط زوجيت يا زاد و ولد، اختلال ايجاد نمايد. استدلال ما بر انتخاب چنين ملاكي اين است كه اگر خود را محدود به سنجش شرط و صفت بر اساس اين ملاك نسازيم، بي نظمي و تزلزل بر تمام عقود نكاح حاكم مي شود. شايد بتوان اين ملاك را از ماده 1040 قانون مدني استخراج كرد و به قانون گذار نيز نسبت داد. ماده  مذكورمقرر مي دارد: هر يك از طرفين مي تواند براي انجام وصلت منظور از طرف متقابل تقاضا كند كه تصديق طبيب را به صحت از امراض مسريه مهم از قبيل سفليس، سوزاك و سل ارائه دهد. قيد <مسريه> و <مهم> و مصاديق ذكر شده نشان مي دهد كه منظور قانون گذار از صحت مزاج، مبتلا نبودن به بيماري است كه به روابط زناشويي زوجين لطمه وارد مي كند و به علاوه معتقد هستيم كه به زاد و ولد نيز نبايد لطمه وارد كند؛ زيرا يكي از اهداف ازدواج بقاي نسل است و هر يك از زوجين حق دارد فردي را براي ازدواج انتخاب كند كه داراي شرايط صحت جهت توليد نسل است. كما اين كه آزمايش خون به منظور جلوگيري از تولد فرزندان هموفيلي الزامي است. پس ملاك ما براي بررسي صفت خاصي كه عقد متبايناً بر آن واقع شده، صفتي است كه فقدان آن موجب اختلال در روابط زناشويي شده و منجر به تولد فرزنداني داراي بيماري ارثي شود. حال با اين ملاك به بررسي مصاديق مورد ادعا مي پردازيم.ازدواج قبليدر پـرونـده هـاي شـماره 86/250/835 و 86/250/672 خواهان مدعي شده است زوجه باكره است؛ اما چون ازدواج دايم قبلي داشته است و موضوع را اطلاع نداده و از آنجا كه منظور از باكره بودن آن است كه به عقد كسي در نيامده باشد و به عبارت ديگر عقد متبايناً بر عدم ازدواج قبلي واقع شده است، تقاضاي فسخ دارد. شعبه 250 دادگاه خانواده تهران طي دادنامه هاي شماره 86/751- 86/750 با اين استدلال دعوا را مردود اعلام كرده است؛ چون در ماده 33 قانون اصلاحي ثبت احوال مصوب هجدهم دي 1363 قـانـون گـذار مـقرر كرده كه ازدواج و طلاق غيرمدخوله در شناسنامه المثني درج نخواهد شد، از اين رو ازدواج قبلي از صفاتي كه زوجه مـوظف به اعلام آن باشد، نيست. در نتيجه تقاضاي فسخ مردود است؛ زيرا اگر عدم اختفا و بيان لازم باشد و قانون گذار اجازه حذف از المثني را بدهد، همكاري و معاونت در جرم فريب در ازدواج نموده است و نمي شود قانون گذار كه فرض بر حكيم بودن او است، در انجام جرم معاونت كند. پس ازدواج قبلي از شروطي نيست كه عقد متبايناً بر آن واقع شده باشد.صرعدر پرونده كلاسه 86/250/926 شعبه 250 دادگاه خانواده تهران، زوج به علت مبتلا بودن زوجه به بيماري صرع ، متقاضي فسخ نكاح بر اساس ماده 1128 قانون مدني شده است. دادگاه طي شرحي از پزشكي قانوني تقاضا نموده تا مشخص نمايد آيا زوجه دچار بيماي صرع هست و بر فرض صحت، اين بيماري اخلالي در روابط زناشويي زوجين ايجاد مي كند؟ آيا براي باردار شدن زوجه و وضع حمل نيز ضرري دارد و اين بيماري به فرزند مشترك منتقل مي شود يا خير؟ پزشكي قانوني اعلام نموده است  كه اساساً زوجه مبتلا به صرع نيست و سابقه اي از اين بيماري ابراز نشده است.ميگرندر پـــرونــده كــلاســه 250/1052/86 زوج تقاضاي فسخ نكاح نموده است، با اين استدلال كه عقد متبايناً بر صحت واقع شده، حال آن كه زوجه مبتلا به ميگرن بوده است. دادگاه طي شرحي همان استعلامات را از پزشكي قانوني كرده است. پزشكي قانوني در پاسخ اعلام داشته است: درصورت مصرف به موقع دارو هيچ گونه اخلالي در روابط زناشويي، باردار شدن و وضع حمل به وجود نمي آورد و قابل انتقال به اولاد نيز نمي باشد. بنابراين دادگاه تقاضاي فسخ را مردود اعلام كرده و حكم به رد دعوا صادر نموده است.وسواسدر پرونده كلاسه 86/250/903 شعبه 250 دادگاه خانواده تهران، زوج تقاضاي فسخ نكاح نموده است. با اين استدلال كه زوجه داراي وسواس است و اين وسواس سبب مي شود كه لذت كافي از روابط زناشويي حاصل نشود. پزشكي قانوني در پاسخ دادگاه چنين اظهارنظر نموده است: حسب گواهي پزشك معالج زوجه دچار درجاتي از افسردگي و وسواس است كه به معناي جنون نيست و در صورت درمان اشكالي در روابط زناشويي، بارداري و تربيت فرزند ايجاد نخواهد كرد. در نتيجه دادگاه تقاضاي فسخ نكاح را مردود اعلام نموده است.لازم به يادآوري است، تقريباً در تمامي موارد كه تقاضاي فسخ نكاح از سوي زوج ارائه شده است، پس از بررسي معلوم گرديد دعوا صوري بوده و به جهت بي ميلي زوج نسبت به زوجه، اختلافات به وجود آمده و به منظور فرار از پرداخت حقوق مالي زوجه از جمله مهريه طرح شده است. البته اين علم دادگاه مانع رسيدگي قضايي نشده است و دادگاه موظف به رسيدگي قضايي در هر مورد خاص مي باشد.
 
 
   
       
نظر شما در مورد این خبر
نام
 
نظر
 
 
  
       
نظر کاربران در مورد این خبر :
ابوالفصل
نام :
 
من مشکلی دارم مبنی بر اینکه با خانمم مشکلی دارم اینکه تمام شرایط عقدمان را مکتوب نکردیم و در زمانی که ما صحبت کردیم فقط ما دو نفر در اتاق صخبت کردیم ولی اکنون 10 نفر شهادت میدهند که موقع صحبت مردنشان آنجا بودند و این مشکل بزرگی شده است برای من باید چیکار کنم ؟
نظر :
 

مریم
نام :
 
خوب
نظر :
 

تقی
نام :
 
من حدود دو ماه عقد کردم و همسر بنده مشکل روحی دارد مبنی بر اینکه تمامی احساسات ایشان مردانه می باشد و حاضر بر تمکین نمیباشد حتی البسه مردانه می بوشد و خود را مردی میداند در کالبد زن ولی در آزمایش های گرفته شده جسم ایشان کاملا زن است این مشکل قبل از عقد در ایشان وجود داشته ولی ایشان تدلیس در ازدواج نموده و از بنده کتمان نموده بنده دادخواست فسخ نکاح داده ام.حتی جهت تغییر جنسیت نزد دکتر مراجعه کرده و پرونده پزشکی دارند آیا می توانم از ایشان جدا شوم.
نظر :
 

مجتبی
نام :
 
زحمت کشیدید اماچراانقدر تودرتو متن ها را نوشته اید
نظر :
 

سید مهدی
نام :
 
علمی و روشن مطرح شده است.
نظر :
 

وحید
نام :
 
من مشکلی دارم که خانمم دچار تومور مغزی میباشه که قبل عقد به من نگفته عصبانی هم هست
نظر :
 

عصمت اطهر
نام :
 
خيلي خوب
نظر :
 

امید کاظمی
نام :
 
خیلی کامل نیست
نظر :
 

رضا
نام :
 
خوب
نظر :
 

نرگس
نام :
 
شوهرم صرع داشته و به من نگفته بود در ضمن بعداز 8ماه که از ازدواجمان میگذردبه دلیل کم یاناتوان بودن اوهنوزباکره ام.
نظر :
 

ف - ح
نام :
 
با سلام من مدت 2 سال است که عقد کرده ام و در طی این مدت عقد تا عروسی خانم من انجام روابط زناشویی را به بعد عروسی حواله میداد. اکنون که بیش از 9 ماه است عروسی کرده ایم متوجه شدم ایشان دچار وسواس شدید است و از هم خوابی نفرت دارد چون همه چیز از جمله من را کثیف میداند و متاسفانه هنوز باکره است . از همه مهمتر اینکه تمایلی یه درمان ندارد. ترا به خدا بگویید چه کنم آیا میتوانم فسخ نکاح کنم؟
نظر :
 

[,hn
نام :
 
زحمت کشیدید اماچراانقدر تودرتو متن ها را نوشته اید
نظر :
 

حمزه وکیل
نام :
 
خوب است جای بحث بیشتر دارد
نظر :
 

سعيد
نام :
 
من مشكلي دارم كه درموقع عقد هيچ شرطي نكرده ايم ولي اكنون بعد ازگذشت 2 ماه از نامزديمان فهميدم كه باكره نبوده حكم قضايي در اينمورد چيست
نظر :
 

ahora_2536
نام :
 
با سلام
بیماری اسکیزوفرن از مصادیق جنون است و منجر به فسخ نکاح می گردد و به صورت پنهان است و اگر خانواده و خود فرد هنگام ازدواج نگویند تا بعد از شروع زندگی مشترک قابل تشخیص توسط غیر خبره نیست و البته برای خود بیمار و اطرافیانش خطرناک بوده و احتمال به ارث رسیدن آن زیاد است.
نظر :
 

sia
نام :
 
کلاً دادگاهها فمنیستن.
نظر :
 

سهیلا
نام :
 
من شوهرم قبل از ازدواج کلیه نداشته واین موضوع را بعد از ازدواج بمن مادر ش گفت والان که تصمیم بر طلاق گرفته ام ایا می توانم به این هم اشاره کنم یا نه
نظر :
 

افشین
نام :
 
خانم من از اول صرع داشته و ده سال است که دارو مصرف میکند ولی قسم خورده تازه و بعد ازدواج صرع گرفته است من باید چه کنم.
نظر :
 

شاهین
نام :
 
با سلام من پدرام 26 ساله حدود 2ماه عقد کرده ام متوجه شدم ایشان به جز عقدی که خودشان گفته بودن 10روز طول گشیده وتو شناسنامه قیدشده بود همین یک نفر بنده با ایشان عقد کرده ام بعد از عقد متوجه شدم ایشان به جز این عقد دیگری هم داشته اند خود را باکره معرفی کردن بعد از عقد که پرسه جویه بیشتری کردم متوجه شدم این خانواده کلابهرداری مهریه میکنن شواهدی دارم که خانوادی که ای خانواده رو به من معرفی کردن تو جریان کار هستن به نظره شما این خانواده تو دادگاه میتوانن شاهدت بیدن فسخ نکاح اجرا میشود لطفا راهنماییم کنید
نظر :
 

کورش از اراک
نام :
 
متن خیلی ناقصه به عنوان مثال شرط بنایی چیست؟ بنای طرفین چگو نه کشف میشود
نظر :
 

مهسا
نام :
 
سلام.من یک ماه بعد از عقد دایم و رابطه زناشویی با همسرم متوجه ازدواج اول او با شناسنامه المثنی شدم همچنین او یک فرزند نیز دارد که همه را از من پنهان کرده بود و حالا هم متواری است.آیا من حق فسخ نکاح دارم؟
نظر :
 

شادى
نام :
 
سلام من در بهمن 91 عقد كردم ما خانواده بولدارى هستيم از ابتدا كه اين اقا خواستكاريم امد خودشو فردى تحصيلكرده كه ليسانس مهندسى عمران داره جا زد وضعيت سربازيش را نكفتن كه سربازى نرفته اصلا بنهان كردن و باباش كفت بسرش ماشين داره يه نام خودش و خودشم كفت قراره شغل ايفون فروشى بزنه روزى خواستكاريم امد سالم بود و فقط به من كفت فوتبال بازى ميكرده يكى به زانوىش ضربه زده و بعد از جند روز خوب شده به من كفتن تو حسابش بول داره بعد از عقد مشخص شد من فريب خوردم زيرا سربازى نرفته بوده بس نه ماشين به نام خودش داره نه دارايي نه بولى و ليسانس مهندسى عمران نداره و معلوم شد شغلش راننده كاميونه و اصلا نميتونه شغل ايفون فروشى بزنه لنكون لنكون راه ميرفت ديكه و بعد از عقد داشتيم واليبال بازى ميكرديم ديدم نتونست رو زانواش وايسه كمك كردم بشينه ديدم مامانش داره يه ريز كريه ميكنه همش ميكفت خدايا جكار كنيم كه كفتن اخه ما تا قبل اينكه خواستكاري بيايم بسرمون با عصا راه ميرفت و فيزيوترابي ميبرديمش اخه رباط صليبيش 50 درصد اسيب ديده بود دنيا رو سرم خراب شد باورم نميشد اين همه دروغ كفتن با اين اقا به ظاهر شوهر رفتيم دكتر بهش كفت دكتر زانوت رباط صليبيش 100درصد اسيبش شده بايد هر جه زودتر عمل شى اشكاي من ميومد كه جرا فريبم دادن اين اقا مسله به اين بزركى را بنهان كرد از 20 روز بعد ازعقد اعلام كردم همه جي بهم دروغ كفتين و ديكه با اين اقا حرف نزدم و كفتم با اين دروغا ميخوام جدا شم لج كرده تا من فميدم ميشه به جرم فريب در ازدواج از اين اقا شكايت كنم واقعا ميتونم حالا؟؟؟؟؟؟؟من تازه قضيه اينكه ميشه به جرم فريب در ازدواج از اين اقا شكايت كنم فميدم تدليس را تازه فميدم واقعا ميتونم حال از اين اقا شكايت كنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ا كمكم كنيد انكار نابود شدم همه حرفاشونو دروغ كفتن فريبم دادن بعد از عقد همه جي رو شد ..ميشه به جرم تدليس شكايت كرد؟؟؟شاهد ندارم خودم و خانوادم شاهد دروغاشون بودن.ميترسم بكن ما كفته بوديم در حالى به امام رضا نكفتن و دروغ كفتن.ميشه عقد به خاطر اين دروغا فسخ شه؟؟؟؟؟ميخوام فسخ كنم عقد.ميشه؟؟؟؟؟ زودتر لطفا جواب بديد مرسى
نظر :
 

محسن
نام :
 
بسیاری از بیماری ها که در گذشته خطرناک بودند امروز به طور کامل درمان شده اند و. بیماری های بسیار خطرناکی مانند ایدز و ام اس سارس و.....به وجود آمده اند که در گذشته وجود نداشتند. چرا قانون و شرح در مورد این بیماری ها سکوت کرده است؟
نظر :
 

داوری
نام :
 
راضیم
نظر :
 

زمانیان
نام :
 
خوب
نظر :