|
|
|
error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.
|
|
|
|
چهارشنبه - ۲۴ بهمن ۱۳۸۶
|
دادگاه صالح ايراني براي شناسايي و اجراي احكام خارجي
|
نويسنده : محمدحسن پيرزاده، مديركل ابلاغ و اجراي احكام ديوان عدالت اداري |
| | اشاره:گاهي اوقات در رويه محاكم ديده ميشود كه دادگاهها با يك حالت سردرگمي با موضوع اجراي احكام خارجي در ايران مواجه هستند. صدور حكم در هر كشوري تابع مجموعهاي از قوانين و مقررات آن كشور است و احكام صادر شده به تبع همان قوانين در كشورهاي خارجي قابل اجرا يا رد ميباشند. در شماره پيشين «مأوي» برخي شرايط شكلي شناسايي و اجراي احكام خارجي، قابليت اجرا و يا رد آنها، قابليت اجراي احكام محاكم ايران در كشورهاي خارجي و ... بررسي شد. ادامه اين نوشتار در اين شماره تقديم ميگردد. استثنائات وارد شده بر اصل سرزميني بودن جرايمبا توجه به حكم ماده سه قانون مجازات اسلاميو ساير مقررات قانوني، مهمترين استثنائات وارد شده بر جنبههاي مثبت و منفي اصل صلاحيت سرزميني قوانين جزايي ايران شامل مصونيت سياسي نمايندگان خارجي، جرايم ارتكابي در سرزمينهاي تحت اشغال ارتش ايران و صلاحيت واقعي در قانون مجازات اسلاميهستند. براساس مصوبات و عرف بينالمللي، امروزه بيشتر كشورها به منظور تسهيل در انجام وظايف مأموران سياسي مستقر در خاك كشور خود و احترام نهادن به حق حاكميت يكديگر، مصونيتهايي را براي برخي اشخاص پذيرفتهاند. در ضمن حسب كنوانسيون وين، مصونيت قضايي مأموران سياسي در كشوري كه در آن به سر ميبرند، آنها را از تعقيب كيفري در محل معاف نخواهد كرد.صلاحيت واقعي در قانون مجازات اسلاميايرانگرچه اساسيترين اصل حاكم بر مقررات جزايي از نظر حقوق جزاي بينالمللي اين است كه تماميجرايم واقع در قلمرو حاكميت يك كشور به موجب قوانين جزايي همان كشور مورد تعقيب و مجازات قرار گيرد، با وجود اين، برخي اوقات اجراي اين اصل براي حفظ نظم و تأمين آسايش عموميو امنيت داخلي كشور كافي نيست. بهعنوان نمونه، زماني كه عمل مجرمانهاي در خارج از قلمرو حاكميت ايران صورت ميگيرد و ارتكاب آن به حيثيت و اعتبار سياسي يا نظام اقتصادي و منافع كشور صدمه وارد ميسازد، به دليل آن كه در اين قبيل موارد متضرر اصلي از ارتكاب جرم، خود كشور مورد نظر است، ازاينرو دولتها براي دفع ضرررساني به خود، آن عمل را جرم ميشناسند و خود را صالح به رسيدگي آن ميدانند.قانونگذار ايراني نيز بر همين اساس در ماده چهار قانون مجازات اسلامي، جرايم عليه نظام سياسي و اقتصادي خود را بدون در نظر گرفتن تابعيت مرتكب و محل وقوع جرم، داخل در صلاحيت قوانين جزايي و دادگاههاي كيفري ايران شناخته است و افزون بر آن، در مقام بيان صلاحيت دادگاههاي كيفري، محل وقوع عنصر مادي و همچنين محل حصول نتيجه آن را ملاك قبول صلاحيت محاكم كيفري داخلي قرار داده است. درنتيجه با احراز وجود يكي از دو شرط زير، جرم واقع شده در قلمرو حاكميت ايران به شمار ميآيد: 1_ هرگاه قسمتي از جرم در ايران واقع و نتيجه آن در خارج از قلمرو حاكميت ايران حاصل شود.2_ هرگاه قسمتي از جرم در خارج واقع و نتيجه آن در ايران به دست آيد.درمجموع، محدوده صلاحيت واقعي قوانين جزايي ايران را به ترتيب ميتوان در جرايم عليه نظام سياسي، نظام اقتصادي، اعتبار كشور و آسايش عموميعنوان كرد.برايناساس، هر ايراني يا بيگانهاي كه در خارج از قلمرو حاكميت ايران مرتكب يكي جرايم مندرج در ماده پنج قانون مجازات اسلاميشود و در ايران دستگير يا به ايران مسترد گردد، برابر قانون مجازات جمهوري اسلامي ايران مجازات ميشود.نحوه اجراي آراي داوري خارجي در محاكم قضايي ايرانتا سال 1367 _زمان تصويب قانون داوري تجاري بينالمللي مصوب مجلس شوراي اسلامي و الحاق ايران به كنوانسيون شناسايي و اجراي احكام داوري خارجي تنظيم شده در نيويورك_ مقررات ويژهاي درخصوص نحوه شناسايي و اجراي احكام داوري و شرايط آن در قانون آيين دادرسي مدني و قانون اجراي احكام مدني مصوب 1356 پيشبيني نشده بود؛ اما به استناد ماده 488 قانون آيين دادرسي مدني چنانچه رأي داوري در خارج صادر شده و به موجب مقررات داخلي كشور صادركننده رأي داوري پس از صدور رأي داوري و قطعيت امكان اجراي آن از سوي محاكم صالح قابل اجرا بوده باشد، در اين صورت، حكم داوري در حكم رأي صادر شده از محاكم قضايي تلقي شده و امكان شناسايي و اجراي آن برابر ماده 488 قانون آيين دادرسي مدني از سوي محاكم قضايي ايران قابل شناسايي و اجراست .اما به موجب قانون داوري تجاري بينالمللي مصوب 22 شهريور 1376 مجلس شوراي اسلامي، داوري بينالمللي عبارت است از اينكه يكي از طرفين در زمان انعقاد قرارداد موافقتنامه داوري به موجب قوانين ايران، تبعه اين كشور نباشد. پس از صدور رأي داوري و قطعيت آن، در صورت عدم اجرا از سوي طرفين، به استناد ماده 35 قانون مذكور ترتيبات اجراي احكام دادگاهها از سوي محاكم قضايي ايران در مورد رأي داوري قابل اعمال خواهد بود.ماده يك كنوانسيون شناسايي و اجراي احكام داوري خارجي تنظيم شده در نيويورك كه ايران در سال 1376 به موجب مصوبه مجلس شوراي اسلاميبه آن ملحق شده است، اعلام ميدارد: «اين كنوانسيون در مورد شناسايي و اجراي احكام داوري صادر شده در قلمرو تماميدولتها غير از دولتي كه از آن تقاضاي شناسايي و اجراي احكام مزبور شده است و ناشي از اختلافات ميان اشخاص اعم از حقوقي يا حقيقي ميباشد، اعمال خواهد شد.» در ماده سه اين كنوانسيون نيز آمده است: «هر دولت متعاهد، احكام داوري را برابر آيين دادرسي سرزميني كه حكم به آن مستند است و تحت شرايط مندرج در مواد زير به عنوان لازمالاتباع شناسايي و آنها را اجرا خواهد نمود... .» با توجه به مراتب مذكور، از سال 1376 آراي داوري خارجي در مورد كشورهايي كه به كنوانسيون مذكور ملحق شدهاند و رابطه متقابل با آراي داوري ايران دارند، در كشور ما قابل شناسايي و اجرا ميباشند.در مقررات قانون آيين دادرسي مدني ايران تعريفي از رأي داوري خارجي به عمل نيامده است؛ اما نبايد اين حقيقت را فراموش كرد كه به هر حال رأي داوري از اصل قرارداد ارجاع به داوري جدا بوده و در حكم يك تصميم شبهقضايي است و با اين اعتبار در تعيين وابستگي رأي داوري بهتر است همان ملاحظاتي را كه درخصوص احكام محاكم مورد توجه ميباشد، رعايت كرد. براساس اصل حقوق بينالملل خصوصي و با توجه به مقررات مربوط به داوري در آيين دادرسي مدني ايران، خاصيت شبهقضايي رأي داوري تقويت ميشود.بهعنوان مثال، ماده 488 قانون آيين دادرسي مدني مقرر ميدارد: «هرگاه محكومعليه تا20 روز از تاريخ ابلاغ رأي داوري، آن را اجرا ننمايد، دادگاه ارجاعكننده دعوا به داوري و يا دادگاهي كه صلاحيت رسيدگي به اصل دعوا را دارد، مكلف است به درخواست طرف ذينفع طبق رأي داور برگ اجرايي صادر كند. اجراي اين رأي برابر مقررات قانوني ميباشد.»همانگونه كه ملاحظه ميشود، دادگاه در زمان صدور برگ اجرا به هيچ وجه وارد ماهيت دعوا نشده و درواقع رأي داوري را به منزله حكم صادر شده از همان دادگاه تلقي مينمايد.اجراي آراي داوري خارجي به معناي اخص يعني رأي خارجي كه به وسيله يك داور يا مرجع داوري بيطرف خارجي با رعايت قانون صلاحيتدار (قانون محل صدور رأي داوري) به استناد يك قرارداد معتبر داوري صادر شده باشد. چنين رأيي به طور مستقيم در ايران قابل اجرا نيست. بنابراين محكومله رأي داوري خارجي بايد ابتدا از دادگاه صلاحيتدار محل صدور رأي، دستور اجرا را تحصيل كرده و سپس به استناد دستور مزبور در محكمه ايراني(دادگاه محل اقامت محكومعليه رأي داوري) برابر قوانين ايران و با توجه به ماده 972 قانون مدني و نيز ماده 169 قانون اجراي احكام مدني، تقاضاي شناسايي و اجراي رأي داوري را از دادگاه صالح ايراني بنمايد.مواردي كه دادگاه ايراني در مقام شناسايي و اجراي احكام داوري خارجي در ايران در صورت تقاضاي ذينفع از محكمه ايراني با آن مواجه خواهد بود را به شرح زير ميتوان نام برد: بند اول: تعيين اعتبار قرارداد داورياولين موضوعي كه دادگاه ايراني بايد نسبت به بررسي آن اقدام نمايد، اعتبار اصول قرارداد داوري است. اين قرارداد برابر مفاد ماده 968 قانون مدني در هر حال بايد طبق موازين حقوقي ايران سنجيده شود. خوشبختانه مقررات حقوقي ايران درباره انعقاد قرارداد داوري به هيچوجه محدودكننده نميباشد؛ زيرا قانون ايران بين قرارداد رجوع اختلافات موجود يا محتملالوقوع به داوري تفاوتي قائل نشده است. ازاينروست كه در سيستم حقوقي ايران تمامياختلافات مدني قابل ارجاع به داوري هستند و بهجز استثنائات مندرج در ماده 496 قانون آيين دادرسي، دعاوي ورشكستگي، دعاوي راجع به اصل نكاح و فسخ آن، طلاق و نسب مسئله ديگري وجود ندارد تا از حيث موضوع قابل ارجاع به داوري نباشد.دادگاه ايراني در مورد تعيين اعتبار قرار داوري بايد توجه نمايد كه از يكسو داور و يا هيئت داوري تعيين شده داراي همان تابعيت طرف خارجي نبوده و از سوي ديگر، اين داوران به موجب مقررات مربوط به داوري واجد صلاحيت شخصي باشند.مشكلترين مسئلهاي كه دادگاه ايراني در مقام اجراي رأي داوري خارجي با آن مواجه خواهد شد، اين است كهآيا داور خارجي قانون صلاحيتدار را طبق موازين حقوق بينالملل خصوصي ايران اعمال نموده است يا نه؟ در حقوق ايران طرفين نميتوانند در داوري عادي، قانوني غير از قانون ماهوي ايران را به عنوان قانون صلاحيتدار انتخاب نمايند؛ زيرا آن داوري نبايد مخالف قوانين موجود ايران باشد. بنابراين هرگاه طرفين قرارداد داوري نخواهند كه قانون ماهوي ايران ملاك رسيدگي واقع شود، بايد به داوران به طور صريح اختيار صلح را اعطا كنند و به عبارتي، سيستم داوري دوستانه را قبول نمايند.اما اين مسئله به طور كلي مانعي اساسي در زمينه اجراي آراي داوري خارجي تلقي نميشود؛ زيرا قانون مدني ايران برخي از اصول تعارض قوانين را تدوين نموده و اصول تعارض قوانين مورد نظر قانون مدني در بيشتر سيستمهاي حقوقي نيز پذيرفته شده است. نتيجه عملي اين است كه داور خارجي با اعمال مقررات تعارض قوانين كشور محل صدور رأي، درحقيقت به همان نتيجه مورد نظر قانونگذار ايراني ميرسد و رأي در معرض ايراد از حيث قانون ماهوي ممكن است قابل اجرا نباشد.بند دوم: تشريفات اجرا پس از انجام بررسيهاي مذكور، در صورتي كه رأي داوري خارجي مبدل به حكم محكمه خارجي شده باشد، دادگاه ايراني برابر ماده 971 قانون مدني و ماده 169 قانون اجراي احكام مدني دستور شناسايي و اجراي آن را صادر خواهد نمود.تذكر اين نكته لازم است كه دادگاه ايراني چنانچه بخواهد پيش از اجراي رأي داوري مستند به حكم محكمه، نسبت به مسئله تجديدنظر ماهوي بنمايد، اين تجديدنظر چندان مخل اجراي رأي نخواهد بود؛ زيرا هنگاميكه داوري به استناد يك قرارداد معتبر صادر شده و قانون صلاحيتدار نيز مطابق موازين حقوقي ايران انتخاب گرديده باشد، مسئله ديگري باقي نميماند تا دادگاه ايراني آن را مورد تجديدنظر قرار دهد؛ به خصوص آن كه دستور محكمه خارجي در بيشتر موارد متضمن رسيدگي قضايي نبوده و فقط جنبه تعجيل رأي داوري را دارد. از آنجا كه تبديل رأي داوري به حكم محكمه قضايي نيازمند اعمال نظر قضايي خاصي نيست، دادگاه ايراني موردي براي تجديدنظر ماهوي مشاهده نخواهد كرد. برگرفته از نشريه ماوي |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|