به سايت وكالت خوش آمديد :: طلاق علل و راهكارها
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
   English Arabic Chinese (Simplified) French German Russian Spanish

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي
دوشنبه - ۱۷ مهر ۱۳۸۵ طلاق علل و راهكارها
درسالهاي اخيرطلاق به يك روندومعضل مهم اجتماعي تبديل شده است ومتاسفانه روزبه روز افزايش مي يابدامروزه شاهدازهم گسيختن بسياري ازپيوندها ي زناشوئي هستيم كه دراثراين روندفرزنديافرزندان آنهادراثرعــدم توجــــــه والدين صدمه هاي روحي ورواني مي بيند ساختارعاطفي كودك ازسنين 5-4 ماهگي شكل مي گيردواگراين كودك دريك خانواده اي بزرگ شودكه هيچ محبتي نبيندبي شك دررفتاركودك تاثيرمي گذاردكارشناسان براين باورندكه درگيريهاوجنگ وجدالهائي كه بين والدين صورت مي گيردهيچ وقت ازذهن بچه هابيرون نمي رودويادآوري آن خاطرات تلخ دربزرگسالي ، افسردگـــــي براي اوپديـــدمي آوردواگرنگاهي به راهروهاي دادگاه بيندازيم وياگذرمان به آنجابيفتدچه بسيارزنان ومرداني مي بينيم كه بابچه هاي قدونيم قدومعصوم درراهروهانشسته اند.‏
روانشناسان براين باورهستندكه خانواده هايي كه فرزندان آنهادائم درنگرانـــي واضطراب بسرمي برندازسلامت روحي ورواني برخوردارنيستند.اينگونه والدين بايدزيرنظرروانپزشك باشندولي متاسفانه درجامعه مابسلامت رواني كمتراهميت مي دهند.تايك خالي دركنارچشمشان يادستشان ظاهرشودفوري به يك پزشك مراجعه مي كنندولي ازسلامت رواني خودوفرزندشان غافل هستند.طلاق به هيچ وجه تنهاراه حل نيست ولي اكثراين زن وشوهرهايي كه ازهم جدامي شوندفكر مي كنندآخرين راه حل وياتنهاراه حل است اگرهم روزي زن وشوهري نتواندباهم زندگي كندمنطقي وعاقلانه عمل كنندوبه فرزندانشان توضيح دهندكه ماهردوشمارادوست داريم وبعدازجدائي نيزشمارادوست خواهيم داشت آنهم اگرزماني كه مشكلاتشان به هيچ وجه حل شدني نباشدوالدين نبايدپيش فرزندانشان ازيكديگربدگوئي كنندچراكه بااين كارزمينه كينه رادرفرزندبه وجودخواهندآوردمتخصصان معتقدندچنانچه پدرومادرپس ازجدائي هركدام روابطي صميمانه وعاطفي بافرزندخودبرقرارسازندبه نيازهاوحوائج وي توجه كرده ودرصددبرطرف كردن آن باشندآسيب جدي متوجه فرزندان نخواهدشد.‏
ازدواجهاي خياباني وديدن دختروپسردرخيابان وازروي هوس ازدواج كردن بايك كلمه عاشقانه گفتن كه دوستت دارم نبايدفريب همديگررابخورندزندگي كه فقط 1روز و2روزنيست زندگي پستي وبلندي زيادداردوبايك كلمه عاشقانه گفتن نمي شودبايكديگرازدواج كنندگروهي ازاين دخترهاوپسرهابايكبارديدن باديدن مدولباس همديگروظاهريكديگـــرفكرمي كنندكه آنهازندگي خوبي خواهندداشت ازدواج بايدازروي علاقه باشدنه ازروي هوسهاي زودگذر چراكه دراين ازدواج هاشعله هاي هوس بزودي خاموش ميشودآنگاه عيب هاي رفتاري وشخصيتي هم متوجه مي شوند( تازه به فكرجنجال ودعواوجدائي مي افتنددراين ميان فرزندان راقرباني هوسهاي زودگذرخودمي كنندفرزندان چنين والديني اظهارمي كنندكه اگرشمامي خواستيدازهم جداشويدواگرازروزاول بگومگوداشتيدچرابچه دارشديدچرايك موجودبي گناه رافدامي كنيد.
جواني اظهارمي كندكه من اززماني كه يادم مي آيددرخانه مان جنگ وكتك كاري بوده ولي بااين حال ما6خواهروبرادربوديم پدرومادرعزيزاگرشماباهمديگربه اصطلاح خودتان تفاهم نداشتيدچرابچه دارشديدآنهم 6تا.‏
پدرم كارگربودومادرم خانه داروزندگي بسيارساده اي داشتيم همه ماكارمي كرديم ازشيشه پاك كني تاآدامس فروشي تازه شب كه بخانه مي آمديم آن نان خالي راهم بايدبادعواوشاجره ميخورديم.
مادري مي گويدماازروي تفاهم يااينكه ازهمديگرخوشمان بيايدباهم ازدواج نكرديم بلكه به اصرارپدرومادرمان باهم ازدواج كرديم هرچقدربه پدرومادرخودگفتيم كه ماهمديگررادوست نداريم آنهاگفتندمگرباشماست مامي گوييم كه بايدباهم ازدواج كنيدشماديگركارتان نباشدتاموقعي كه نامزدبوديم آنهابه اجبارمارابيرون مي فرستادندمادرم مي گفت اگريكبار، دوبارباهم بيرون بروي مهرش به دلت مي نشيندغافل ازاينكه شوهرم بعدهامي گفت كه مادرم نيزهمين حرفهارابراي من مي گفت مابيرون هم رفتيم رفت وآمدهم مي كرديم اماهيچ علاقه اي به همديگرنداشتيم تااينكه به زورواجبارخانواده هاباهم ازدواج كرديم اماچه ازدواجي يكروزخوش نداشتيم دائم درخانه درگيري ومشاجره است شوهرم خانه نمي آيدمرادرخانه استيجاري ول كرده ورفته بعضي وقتهاهم كه خانه مي آيدفقط براي اين است كه مقداري خوردوخوراك مي آوردوالدين من بازهم دست ازحرفهايشان برنمي دارندومي گوينداگربچه دارشويدرابطه تان خوب مي شودولي ماديگرقصدجدائي داريم ومن ديگرنمي توانم اين زندگي راتحمل كنم ويك موجودمظلوم رابدبخت كنم هم اينكه خودم بدبخت شده ام كافي است .‏
پژوهشها نشان مي دهدكه افراط وتفريط درروابط دختروپسرقبل ازازدواج هردومشكلاتي رادرآينده فراهم مي آورد.چنانچه دختروپسرفقط درمراسم خواستگاري يكديگرراببيندوبطورظاهري همديگررابپسندندوجنبه هاي شخصيتي ، رفتاري ، فكري رادرنظرنگيرند پس ازمدتي مشكلاتي رادرزندگي تجربه خواهندكردواگرهم روابط بي بندوبارداشته وبي توجه به مسائل اخلاقي وفرهنگي طرف مقابل باشندبازهم درآينده مشكلات متعددي خواهندداشت .‏
والدين بابدگوئي ازهم نزدفرزندانشان موجب مي شوندتابچه ازديداريكي ازپايه هاي اصلي شخصيت رفتاري اش محروم شودودرآينده نيزنسبت به افرادبي اعتمادشوديكي ازعوامل طلاق به تغييرات اجتماعي گسترده تري كه درجامعه شكل مي گيردمربوط است اين واقعيت كه امروزه دربعضي ازخانواده ها بطورعام داغ بدنامي به طلاق زده نمي شودباعث افزايش روزافزون طلاق مي شودتا اندازه اي نتيجه تغييروتحولات اجتماعي است كه بارشدشهرنشيني وصنعتي شدن وبه تبع آن گذرجامعه ازمرحله سنتي به مدرن پديدمي آيديكي ازمسائلي كه باعث مي شودزنان طلاق بگيرندمسئله استقلال اقتصادي زنان است كه بتدريج كه زنان ازنظراقتصادي مستقل مي شوند ايشان به گرفتن طلاق يك نوع منزلت اجتماعي براي آنان تلقي مي شودبيشترميگرددواين امردرپاره اي مواردباعث تشويق زنان به گرفتن طلاق شده است عواملي كه درطلاق مؤثرندعامل اقتصاد، فقر، بيكاري شوهر، اعتياد، داشتن زنان متعدد، ندادن نفقه ، فساداخلاقي ، زنداني بودن شوهر
والـــــدين هرچه سعــــي كنندكه بعدازجدائـــــي كمبودهمــــديگررابراي فرزندان پركنندنمي توانندچراچونكه درخانه هركس جاي خوددارددرخانواده هائي كه والدين ازهم جدامي شونددربسياري ازمواردبچه هادچاركمبودعاطفي مي شوندوبه احتمال زياددختران فراري ، كودكان خياباني وافرادبزهكارومعتادمحصول چنين خانواده هائي است . ‏
درخصوص راههاي جلوگيري ازطلاق بررسي هانشان مي دهدعدم شناخت صحيح زوجين پيش ازازدواج يكي ازدلائل اصلي وقوع طلاق است براي جلوگيري ازاين امرمشاهده قبل ازازدواج ضروري است اگرجوانان آشنائي كامل ازهمديگرداشته باشندودراين صورت باهم ازدواج كنندزندگي مشترك پايدارتري خواهندداشت پديده طلاق ازلحاظ جامعه شناسي پديده تاثيرگذاربرآسيب هاي اجتماعي بوده وگسيختگي خانواده رادرپي داردوهمواره درجامعه اي كه درحال گذاراست بصورت ناهنجاري اجتماعي دركنارپديده هايي چون اعتياد،بيكاري دختران فراري ،بزهكاري ، جرم، وجنايت وفقرفريادمي كشدوهمواره قربانياني بنام فرزند، زن مرد، حتي جامعه رابه همرا داردزن ومردبايددركنارهم باشند.درجبهه مقابل هم مردبايدتكيه گاه مطمئني براي زن باشدبنابه گفته ائمه وقتي زن ومردي ازطلاق صحبت م كنندطلاق آنقدرعمل زشت وناپسنداست كه عرش به لرزه مي افتدباكوچكترين دعواياكدورتي فورا" كلمه طلاق رابرزبان جاري نكنيم پيامبراكرم‌‌‌ (ص ) فرمودند.ان الله تعالي يبغض الطلاق (خداوندمتعال ازطلاق بخشم مي آيد)بلكه به آينده فرزندانمان بينديشم اين فرزندتنهامتعلق بمانمي باشدبلكه متعلق به جامعه است اوفردابايددرجامعه باشداگردعواومشاجره هم داريم پيش فرزندانمان ازاين كاراجتناب كنيم چون اين بگومگوهادرنهايت به زيان كودكانمان خواهدبودواودرآينده فردي خشن وعصباني بارخواهدآمدوالدين بايداين نكته رابدانندكه پرورش دادن فرزندي سالم ، قوي ، اعتمادبه نفس بالاوموفق درگرومحيطي امن ، آرام ، صميمي درخانواده است پس آموزشهاي لازم دراين زمينه ضروري بنظرميرسدوتوجه به بهداشت روح وروان ضروري است.‏
 
 
   
       
نظر شما در مورد این خبر
نام
 
نظر
 
 
  
       
نظر کاربران در مورد این خبر :
آزيتا
نام :
 
دنياي ترسناکي شده پس به کي ميشه اعتمادکرد؟؟؟؟؟؟؟؟
نظر :
 

دوراهي
نام :
 
من 9سال ازدواج كردم شوهرم مريض دايم ايراد فحش بدوبيراه سرديش اذابم ميده جايي حق ندارم برم بچمو مهد نبايد بزارمبچم 3سالشه خودم تحصيلات دانشگاهي كامپيوتر دارم 10سال ازش كوچيكترم زيبايي دارم به خودم ميرسم به خونم به بچم خيلي با احساسم اما دارم روزي 6تاقرص اعصاب ميخورم نميزاره ادامه تحصيل بدم با دوستام حتي تلفني نبايد صحبت كنم 7ساله من خونه فاميل نرفتم توخونه كاش گرمو خوب بود تحملش ميكردم اما سردوبي حرف ومنزوي.ميترسم به سمت كس دسكه اي مشيده بشم خيلي تنهام پسرم 3سالشه پيش فعالي داره خسته شدم يا پرستاره اونم با هوه اذيتاش يا كلفت اينم اگه ظهر كه مياد سفره رو دير بندازم يه دعوايي راه ميندازه مرده وزنده منو مياره جلو چشم شمارو به مقدساتتون قسم به من بگيد چه كار كنم ازش متنفرم فقط نگران بچمم دوست دارم بميرم توروخدا كمكم كنيد
نظر :
 

هادي
نام :
 
سلام
فكر ميكنم خانم ها اول بايد خودخواهي و بي اخلاقي را كنار بگذارند تا دوام زندگي بيشتر بيشه.
اگر ريا نباشه و نقل قول از همسر و خانواده اش و اطرافيان
من خودم بسيار ارام خوش اخلاق اهل مسافرت وخوش مشرب هستم و البته بسيار صبور و البته بدون هيچ خلافي نه سيگار نه مشروب نه رابطه پنهاني نه خيانت و...
از لحاظ زندگي هم خانه خريدم و ماشين و زندگي از هر لحاظ تامين ويه دختر كوچولوي يكساله سالم و خوش اخلاق دارم خودم هم گاهي قد بازي در ميارم و فقط با عكس العملم ناراحتي ميكنم نه با عملم ( هيچ وقت شروع كننده ناراحتي نيستم)ولي همسرم با وجود تميزي و كدبانويي و ايمانش و اظهار محبت بسيار عصبي بد خلق حاضر جواب دهن لق آبروبر بي اعصابه.
ناراحتيهاي ما انقدر مسخره است مثل چرا ميريم خونه بابام شكلات نميخري .چرا دير ميرسيم خونه خواهرم.جرا وسايل رو جمع نكردي. چرا 5 سال پيش خواهرت جهيزيه اش رو به رخم كشيد. چرا بچه رو بيدار كردي .چرا همين امروز بخار شور نخريدي.چرا از سفر خارج واسه خواهرم كم سوغات اورديچرا خونه نورش كمه. چرا نميذاري برم كلاس خط .......
و البته براي من انقدر غير قابل تحمل شده كه تقريبا هر هفته حداقل 3روزدعوا و قهر داريم الان هم بعده 5 سال صبرم تموم شده و ميخوام جدا شم
نظر :
 

بهمن
نام :
 
چقدر جالبه
همه حق رو به خودشون میدن
مگه میشه حق هم با مرد باشه و هم با زن و با هم اختلافم داشته باشن
نظر :
 

نوشين
نام :
 
من23 سالمه شوهرم 33 ساله آخه اين غيرته كه پاي چشم منو كبود كنه قفل در خونه را روم عوض كنه مي خوام طلاق بگيرم خانواده نمي ذارن ميگن ابرومون ميره به خدا مردا اين مردونگي نيسن كه دختر مردم تو 23 سالگي آرزوي مرگ داشته باشه
نظر :
 

آزيتا
نام :
 
من نوزده سالمه شش
ساله که بايکي از بستگانم ازدواج کردم دوساله قبل من بااين نامردبااون که ميدونستم اعتيادداره وباقول وقسم که ترک کرده عروسي کردم امادوماه ازعروسي نمي گذشت که فهميدم نه تنهاترک نکرده بلکه به کراک هم آلوده شده چمدون بستم وراهي خونه پدرشدم وبازهم تايک سال بهش فرست دادم اماالان دوسال ازامدنم گذشت اون حتي يک بارهم سراغي از من نگرفت عمر وجونيم داره تودادگاه هاميگذره ولي نتونستم طلاق بگيرم خسته شدم .توکجاي کتاب قانون خدانوشته که طلاق جرمه؟طلاق گاهي تولددوبارست
نظر :
 

نازنين
نام :
 
اقايان بايد قبول کنن که بزرگ شدن وبه حرف مادرشون زندگي نکنن
نظر :
 

شادی هوا
نام :
 
خیلی کلییشه ای بود
نظر :
 

محسن از جهرم
نام :
 
زن اگر زن باشه باید همیشه حرف شوهرش باشه نه مثل زن من که الان یک ساله خبری ازش ندارم نمیدونم کجاست و من همین طور منتظرم برگرده
نظر :
 

علی
نام :
 
سلام تقصیرخودخانمهاست اگرهرروز خانه مادرهاشون نروندوبرای دیگران آرایش نکنند.خوب طلاق هم کمترمیشه ماکه الان توخانه آب بخوریم زنم به مادرش میرسونه.خدایک مرگی بده که راحت بشیم
نظر :
 

سالهاانتظارکرمان بم
نام :
 
نداجان نامزدیمون یادته چقدرخوش گذشتافسردم کردی سه سال حیرون یه طلاقی دلم برات میسوزه بدبخت دنیایی انتظاریادت نره
نظر :
 

سايتا
نام :
 
اگر در ازدواج بي فكر تصميم گرفتي و شكست خوردي لااقل براي طلاق فكر كن تا دوباره پشيمان نشوي من هم همين كار را ميكنم
نظر :
 

ned
نام :
 
شما مردها دست خودتان نیست که ثبات اخلاقی ندارید . و دائم در اشتباهید . تنها بدی و بدبختی ومشکل ما خانمها اینه که عاشقیم و احساساتی و بعضی از ما خیلی اعتماد به نفس یا هرچی که بشه اسمشو گذاشت دارن که عشق رو نادیده میگیرن که در برخی موارد قابل تحسین چون با مردا باید مثل خودشون رفتار کرد
نظر :
 

فاطمه
نام :
 
خيلي از مردان خودخواه هستند مخصوصا همداني ها مرداني كه شكاك هستند خودشان مشكل دارند شوهر من مشكل شخصيتي دارد اميدوارم خدا مارا نجات بدهد
نظر :
 

پرفام
نام :
 
اگر مردها طرز رفتار با زنان را بلد باشند هيچ ازدواجي به طلاق ختم نميشود ، مردها زنان را ناموس خود ميدانند و به خود حق مي دهند همه جور كنترلي روي رفتار حانمهايشان داشته باشند اما فكر نمي كنند كه انها هم تعلق به زنانشان دارند و زن حق دارد كه راجع به رفتار انها و امد و شدهاشان سوال كنند .
نظر :
 

neda
نام :
 
اگر مردها غرور نداشته باشند دیگه طلاق هم در کار نیست
نظر :
 

امیر
نام :
 
اگر می دانستم نتیجه ازدواج حرام شدن آسایش است . غلط می کردم این کار بکنم . با اینکه من قبل از ازدواج آدم خوشگذرنی نبودم پس از ازدواج احساس اسیری می کنم .
نظر :
 

رضا
نام :
 
جالبه مادران ما که چندین فرزند دارند و زحمت آنها را کشیدند با مهریه ناچیز ، برابر است با دختران امروزی ،پر توقع که قبلا هیچ بودن و حالا خانه شوهر خانمی میکنند - تا کوچکترین اتفاقی سهم زندگیش را به خانواده اش میفروشد
نظر :
 

na
نام :
 
به نظرمن جداشدن ازمردبددهن که درخانواده بددهن تربیت یافته ودست بزن داردومحبتهای همسرش رانمی بیندبه خاطراینکه توسط مادرش بدبین شده جدای ازاینکه لیاقت پول درآوردن راهم نداردوهرروزبهانه ای برای جنگ داردوتلفنهای زنهای مشکوک و....هزاران باربرای کودک ومادربهتراست
نظر :
 

نام :
 
طلاق در برخی از شرایط خاص خوب و لی بهترین راه نیست.
نظر :
 

طراوت
نام :
 
اي كاش زنها ومردها به هم به عنوان انسان احترام مي گذاشتند در اين صورت طلاق هم نمي توانست انساني را بشكند
نظر :
 

علی
نام :
 
ازدواجی صحیح است که معیار اصلی آن بر پایه مهر و محبت و شناخت باشد من که از ابتدای زندگی فکر می کردم خوشبختم چون بازن مومنه ای ازدواج کردم ولی حالا فهمیدم که اینها همه اش کشک است قران خواندن زیاد ( هرشب به مدت یک شاعت ) هیچ فابده ای ندارد وقتی فقط لقلقه زبان باشد وعاری از معرفت و شناخت . ای کاش زن من نیز به مفاهیم قرآن عمل می کرد نه فقط به خواندن آن.ای کاش....
نظر :
 

مهدی
نام :
 
سلام من 4 ساله ازدواج کردم زنم تمام مسائل رو به مادرش می گفت و آنها راه بدی رو جلوی پاش میزاشتن و اونو نگه می داشتن تا منه بی تقصیر برم منت کشی الان بعد از 4 سال می گه تو با کسی هستی و داره مهرشو می ذاره اجرا و وکیلش می گه بعد از 2 سال یه قانون هست که با اون چه بخوای نخوای طلاقشو میگیرم آیا این درسته ؟
نظر :
 

هادي
نام :
 
زنها هر حرفي كه ميشنوند باور ميكنن
نظر :
 

sayeh
نام :
 
آقایون دلشون میخوادقبلوبعدازدواجشون همیشه اونجورکه دلشون میخواد باشن هیچوقت به نیازای همسرشون توجهی نمیکنن دوست دارن فقط بله..چشم..وبشنون واگه نشنونویااعتراضی صورت بگیره میشه دعواوکتک وقهرودرآخر زن دوم.اگه شکایتی کنیم میگن خودت باعث شدی.
نظر :
 

بابکان
نام :
 
طلاق پایان راه نیست برای دختران پاک طلاق آغاز یک زندگی دوباره است اگر اعتقاد به خدا در سلول سلول بدنشان مانند خون جریان داشته باشه. خدا گر ببندد دری - زرحمت گشاید در دیگری!
نظر :
 

بدبخت افسرده
نام :
 
به نظر شما مادري كه موقع طلاق به گريه هاي بچه اش اهميت نميده چه جور مادري است
نظر :
 

سیروس
نام :
 
اگر می دانستم نتیجه ازدواج حرام شدن آسایش است . غلط می کردم این کار بکنم . با اینکه من قبل از ازدواج آدم خوشگذرنی نبودم پس از ازدواج احساس اسیری می کنم .
نظر :
 

نام :
 
سلام تقصیرخودخانمهاست اگرهرروز خانه مادرهاشون نروندوبرای دیگران آرایش نکنند.خوب طلاق هم کمترمیشه ماکه الان توخانه آب بخوریم زنم به مادرش میرسونه.خدایک مرگی بده که راحت بشیم
نظر :
 

نام :
 
زنی که نه خرجی میگیره نه محبت به جاش کتک میخوره و از صبح تا شب کار میکنه مگه راهی جز طلاق بعد از 6 سال زندگی داره؟
نظر :
 

رویا
نام :
 
خیلی اروم تر شدم.ممنون
نظر :
 

توضيحات خيلي مختصره
نام :
 
مهدي يميني
نظر :
 

نام :
 
تا مردها تظاهر به خوب بودن می کنن خانمها باید هم گول ظاهر رو بخورن و فکر کنن مرد رویاهاشون رو پیدا کردن
نظر :
 

mohamadhosein
نام :
 
سلام
21 سالمه پدر و مادرم دارن از هم جدا میشن چطوری میتونم نگذارم این اتفاق بیفتد ؟ اگه زندگی انقدر بی ارزش بود که به این راحتی از بین بره چرا وجود داره؟ من نمی خوام زندگی که نمیشه نگهش داشت نمی خوام خودم راحت میکنم . بعضی پدر مادرا زندگی به سخره میگیرن.
من زندگی با پدر مادر می خواهم همین برای من شیرینه. نه پول نه خونه نه گردش نه ... خواسته های دیگه فقط خانواده
نظر :
 

دنیا
نام :
 
سلام من که نتونستم بفهم تقصیر کیه این همه عشق یه به نفرت تبدیل می شد و دو باره همه چیز درست می شد یه آدم خوب و عاشق یه باره بد و بی رحم میشد شوخی شوخی دعوا می شد فش بعضی از وقتها کتک تو عشق بچه دار شدم ولی الان که پنج ماهمه همه عشق یه باره نفرت شده ای کاش یکی می تونست بهم کمک کنه و بگه چه کنم
نظر :
 

لیلا
نام :
 
من از شوهرم 3سال بزرگترم روز اول خودش منو راضی کرد الان ولی پشیمونه اصلا هم به من علاقه نداره چون موقع ازدواج با هم آشنا نبودیم الان هم خیلی راحت به من میگه همه چی رو ببخش و برو میخوام به آقای علی بگم که از آرایش حرف میزنی در صورتی که من زیاد اهل آرایش نبودم شوهرم خودش از من میخواست که آرایش کنم به من میگفت توخیلی املی حالا هم داریم از هم جدا میشیم میدونم که خیلی خوشحاله چون میتونه راحت بره به دوست دختراش برسه شما مردا خودتون هم نمیدونین چی میخواین
نظر :
 

نام :
 
ممنون
نظر :
 

ندا
نام :
 
سلام من از همسرم فقط محبت و كمي توجه مي خوام همسر من مشكل جزئي نگري درمسائل من رو داره به لباس بوشيدنم،آ‍‍‍‍‍‍‍‍‍رايشم ،صحبت كردنم،خوابيدن و خوردن و همه چيز گير ميده به دوراهي ماندن و سوختن ويا رفتن و ارامش فكر ميكنم دلم ميخواد بميره ولباس عزا به تن كنم تا اينكه جدا شم
نظر :
 

لیندا
نام :
 
سلام . به نظر من باید یک تجدید نظر در یک سری از قوانین و فرهنگهای کشورمون بشه .متاسفانه یکی از علل وحشتناک طلاق در کشور ما دخالت والدین به خصوص مادر و خواهر شوهر می باشد هنوز بسیارند مادران و خواهرانی که به جهت اینکه با ازدواج پسر و یا برادرشان با دختر مورد علاقه اش مخالفند زندگی آنها را به طلاق منتهی می کنند هنوز بسیارند مادران و خواهرانی که به جای راهنمایی فرزندانشان آنها را برای طلاق تشویق میکنند من قربانی یک از این خانواده ها شدم حدود 4 سال پیش با اصرار همسرم با وی ازدواج کردم کسی که اظهار میکردم من تنها دختر زندگی اش هستم متاسفانه خانواده همسرم که از شهرستان دور افتاده و کوچکی بودند هرگز نمی توانستند دختری را که درشهری مثل تهران بزرگ شده به عنوان عروس بپذیرند آنها حتی قبل از ازدواج به همسرم گفته بودند که اگر با این دختر ازدواج نمایی ما هر طوری که شده طلاقش می دهیم شاید آن موقع همسرم باور نمی کرد که روزی واقعا مادر و خواهرانش دست به چنین کاری بزنند اما این اتفاق بالاخره افتاد تمام زندگی ما 6 ماه بود ما خوشبخت ترین زوج روی زمین بودیم عاشق هم بودیم و از زندگی خویش بسیار راضی اما بعد 6 ماه خانواده همسرم برای به هم پاشیدن این زندگی به تهران آمدند آنها به همسرم گفتند که اگر همسرت دوستت دارد باید مهرش را ببخشد من در ابتدا قصد داشتم چنین کاری را انجام دهم اما مشاورین خانواده به من گفتند با توجه به مخالفت خانواده شوهرت این کار موجب می گردد تا او را برای همیشه از دست بدهی این تنها چیزی است که میتواند مانع از جدایی شما شود خانواده همسرم نیز به این بهانه که تا مهرت را نبخشی اجازه نمی دهیم همسرت به زندگی بازگردد او را مجاب کردند که در یک خوابگاه مجردی با یک مشت افراد لا ابالی زندگی نماید متاسفانه همسرم به جهت اینکه زیر دست یک مادر و 7 خواهرش و بدون داشتن پدر بزرگ شده بود ثبات شخصیت نداشته و نمی توانست در برابر خواستهای غیر منطقی آنها بایستد مشاوره های خانواده و وساطت آشنایان تاثیری در زندگی ما نداشت بالاخره مشاورین خانواده از من خواستند تا به واسطه ترک انفاق از همسرم شکایت نموده و بدین وسیله او را به خانه بازگردانم اما این کار نه تنها مشکل مرا حل نکرد بلکه کم کم فاصله من و همسرم را بیشتر کرد خانواده همسرم به بهانه اینکه این زن همان دختری است که برایش می مردی و حالا از تو شکایت کرده همسرم را بیشتر تحریک کرده و دوستان لا ابالی وی نیز با بردن او به مهمانیهای ناجور و با دختران خیابانی به این مسئله بیشتر دامن می زدند بالاخره مشاورین دادگاه از من خواستند تا به زور مهریه او را به خانه بازگردانم من قلبا از تمام اتفاقهایی که ناخواسته در زندگی من می افتاد ناراحت بودم اما انگار کنترل تما م امور مربوط به زندگی ما از دست هر دوی ما خارج شده بود دادگاه نه تنها مشکل ما را حل نکرد بلکه علاوه بر هزینه های مالی بی جهت و اعصاب خوردکنی فاصله من و همسرم را بسیار کرد بالاخره به توصیه مشاورین دادگاه من به واسطه مهریه همسرم را به زندان فرستادم شاید هیچ کس باور نکند که من تمام ده روزی را که همسرم در زندان بود شب تا صبح گریستم و بیش از 10 کیلو وزن کم کردم فقط به خاطر اینکه همسرم را حفظ کنم غافل از اینکه در این مدت خانواده همسرم بیکار ننشته و هر یک از 7 خواهرش هر روز لیستی از دختران پا به بخت را به ایشان معرفی میکردند و بالاخره متوجه شدم همسرم با یک دختر چاق و نفرت انگیز دوست شده این مسئله احساس مرا تغییر داد گرچه ما بیش از سه سال درگیر دادگاه بودیم اما من عاشق همسرم بودم هرگز به او خیانت نکردم هر چه کردم فقط برای بازگشت او به زندگی بود حتی بارها به او گفته بودم در هر مرحله از دادگاه که باشیم اگر برگردد همه حق و حقوق خویش را می بخشم اما او هرگز این کار را نکرد نمی توانستم باور کنم کسی که می پرستیدمش و می گفت من تنها دختر زندگیش هستم تا پایان عمرش به همین راحتی مرا بایک دختر خیابانی عوض کرده نمی توانستم باور کنم او به من خیانت کرده و در زمانی که من برایش اشک میریختم دستانش در دست دیگری بوده برایم سخت بود که باور کنم او به خاطر یک دختر دیگر این همه بلا سرم آورده .طلاق داستان تلخی است اما من باور دارم که ریشه در فرهنگ و قوانین غلط ما دارد مهریه اگر واقعا می توانست مانع جدایی شود خوب بود اما با قوانینی که کمک می کند تا مرد از زیر پرداخت آن فرار کند نه تنها نمی تواند پشتوانه خوبی باشد بلکه میتواند بهانه خوبی برای طلاق باشد .
نظر :
 

محمد حسین
نام :
 
دستتون درد نکنه خیلی عالی بود
نظر :
 

زهرا
نام :
 
من يك دكتر داروسازم همسرم دندانپزشك است. آن خيلي روي مامانم و خانواده ام حساسيت بيخود داره هميشه من را تحقير ميكنه و به خانواده ام اهانت مي كنه،خانمهاي دوستانش را به سر من ميكوبه، بي جا و بي مورد دعوا راه مياندازد، توي گوشي تلفن و ماشينم شنود گذاشته، دست بزن هم داره، همه اينها در حالي بود كه من خيلي دوستش داشتم ولي حالا سعي مي كنم كه ديگه دوستش نداشته باشم و تصميم به طلاق گرفته ام آيا چاره ديگري دارم؟
نظر :
 

ستاره
نام :
 
کو گوش شنوا همه مردان فقط به دنبال جمال زن هستند مثل خود شما کدام مرد با زن زشت مومن ازدواج
...............................................
نظر :
 

رها بختياري
نام :
 
به نظر من خبر ها آگاهي مارو زياد ميكنند واينكه طلاق داره توي جامعه جا مي افته وكسي كه بتونه براي خودشه حلش كنه بهتره كه خودشو راحت كنه و آزاد بشه من هم همين كارو كرده حلا آزاد ورها هستم.بعد از طلاق اسممو از ليلا به رها تغيير دادم.چون رها شدم از زنداني كه برام ساخته بود.
نظر :
 

حمید-یزدانشهر
نام :
 
نمک زندگی شایدطلاق-گفتم شاید امیدوارم زندگی همه بدون نمک باشه انشاالله
نظر :
 

لیلا
نام :
 
منم 3سال عقد کردم همسرم تا تقی به توقی میخوره قهر میکنه و میره تا 6-7ماه خبری از من نمیگیره من هم زنگ میزنم میگه من که کاری باهات ندارم مطمئنم که دوسم نداره وگرنه نمیتونست دوری منو تحمل کنه منم دیگه سرد شدم ولی از طلاق خیلی میترسم خدا میدونه چی میشه
نظر :
 

35ساله
نام :
 
اوایل زندگی هیچی نداشت باکمک خانواده ام خونه اجاره کردیم بعد از یکسال پدرم برامون خونه خرید بچه امون6ماهه بود فهمیدم به من خیانت میکنه حرف از جدایی زدم زمین وزمانرو به هم ریخت تا جدا نشیم به خاطر طفل معصومم خودمو به خریت زدم که باشه همه چیز رو فراموش میکنم 10 سال از اون روزها گذشته خیلی رو خودم کار کردم تا بتونم محیط خوبی برای تربیت بچه ام
فراهم کنم دوباره اتفاقی فهمیدم بایک زن ایمیل های فدایت شوم ردو بدل میکنه الان که صاحب دوتا خونه وماشین شده می گه میخوای طلاق بگیر حتی خانوادهاش همیشه میگویند که این زندگی با درایت و خانه داری زنت به اینجا رسید از نظر قیافه هم خود این آقا بعد از چشم چرانیهای مهمانی ها به جای تعریف از من به خودش آفرین می گه که رنش ازهمه خانمها خوشگل تروباشخصیت تربوده احساس یک بازنده رو دارم که گرانبهاترین سرمایه یعنی عمر جوونی رو باخته نمی دونم چه کار کنم
نظر :
 

پروانه
نام :
 
من مجردم ولی به نظر من مردها زنی را می خواهند مطیع که در همه ی موارد از آنها اطاعت کند حتی در مواقعی هم می گویندحرف خودشان کاملا حق پس در نتیجه خانمها طلاق میگیرندو مجردی عشق است.
نظر :
 

امیری از برازجان
نام :
 
خیلی عالی بود برای نوشتن تحقیق خیلی بهم کمک کرد ممنونم
نظر :
 

بلاتکلیف
نام :
 
واقعا ازدواج یه ریسک!آخه چرا میگندقبل ازازدواج شناخت داشته باشید من بعداز2سال تازه شوهرمو خانوادش را شناختم حالاسرشکسته و پشیمانم نمیدونم چیکارکنم از حرف وحدیث اطرافیان میترسم طلاق بگیرم ازطرفی هم میترسم باهاش زندگی کنم وچون خودم خواستم نمیتونم به کسی حرفی بزنم هنوز خانوادم نمیدونند که ما باهم مشکل داریم نمیدونم چیکارکنم!!!!!!!!!!؟
نظر :
 

فاطمه
نام :
 
تاحالامردخبرچین دیده اید شوهر من تاحرفهای اتاق خوابش رابه مادرش میگوید
نظر :
 

ناچار
نام :
 
من 3 سال عقد بودم ولی بعد از یک سال خواستم جدا شم چون چن تا مشکل داشت شوهرم قول داد خودشو اصلاح کنه و بااصرار اون و فامیل ازدواج کردم بعد از 4 سال زندگی مشترک الان دارم طلاق می گیرم چون واقعا به آخر خط رسیدم چیزی که برام مونده حسرت بهترین سالهای زندگیمه که ازم گرفت کاش همون سال اول جدا شده بودم
نظر :
 

samira
نام :
 
سلام.من در شرف طلاقم 6سال است ازدواج کردم ام ابتدا فوق لیسانس قبول شدم و شرط کرده بودم بزاره ادامه تحصیل بدم اما نگذاشت برم بحث ها شروع شد و کتک و بددهای و توهین به خانواده که شوهرم را دوست داشتند و بدون هیچ دخالتی بهش احترام میزاشتند.الان 3 سال عروسی کردم و ان موقع بحث با من اوهین میکنه و من بی طاقت میشم و میگم خودتی و واسه خانوادت و کتک زدن که در حد مرگ هست شروع میشه 1ساعتوهر مردی که این اخلاق داره به امید بهتر شدنش نشینید و ربطی به مردای امروزیو قدیمی نداره و تخصیلات هم ربط نداره بس اگر عروسی نکردید اگر واسه شحصیت و سلامتیتون ارزش قایلید جدا زندگی کنید1مرد معتاد فقط به یلامتی خودش اسیب میزنه اما انی که دست بزن داره به شما اسیب جسمی و روحی میزنه .الان شوهرم گریه میکنه تا طبق معمول خر شم و صرف نظر کنم از طلاق اما مرگ 1بار شیون هم 1بار.اگه زندگی سحتی دارید واسه حرف فامیل و ... نسوزید و بسازید اصلا هم طلاق سخت و بد نیست .اگر مجردید و دستتون تو جیب خودتون و عاقل و باغ 1 سویت کوچولو هم شده اجاره کنید و1 دوست خوب غ هم جنس یا هم جنس در کنارتون باشه این حرفم به معنای هرزگی نیسن گه تن به هر کاری بدید .ازدواج خوبش هم گیر افتادن هست
نظر :
 

نام :
 
اگر ميدونستم ازدواج اينه هيچ وقت ازدواج نميكردم طلاق يك موهبته براي كسي كه فريب خورده و باهاش بازي شده تا بتونه با ارامش زندگيشو ادامه بده
نظر :
 

بی نام
نام :
 
من هم با شوهرم مشکل دارم دعا کنید بعد از 15 سال زندگی با هم خوب بشویم
نظر :
 

مینا
نام :
 
سلام بعضی وقتها طلاق تولدی دوباره است چون بعضی زندگیها واقعا جهنم وقتی طرف مقابل خودش بهاون راه میزنه حتی بعد از به دنیا امدن دو بچه بی گناه
نظر :
 

علی از اصفهان
نام :
 
هرآن زن که او هست بد کار و بد/به مردی بدین وصف باید رسد/هرآن مرد کو هست ناپاک و زشت /بود لایق همسری بد سرشت/نکو زن به مرد نکو در خور است/نکو مرد را نیک زن همسر است
نظر :
 

ماندانا
نام :
 
به نظر من طلاق برای کسی که صبح تا غروب بیرون کار می کنه و از غروب تا شبم در خدمت شوهرشه و بجای تشکر شوهر ازون کتک میخوره و به خودش و خانوادش توهین میشه و تازه شوهرش خیلی هم بهش شک داره و پدر و مادرشم خیلی به این قضیه دامن می زنند و تو زندگی پسرشون دخالت می کنند بهترین راه برای شروع یک زندگی راحت و جدیده تا دیگه اسیر و افسرده و سرخورده نباشه .
نظر :
 

بدبخت افسرده
نام :
 
تو رو خدا دنبال دليل نگرديد اتفاقيه افتاده دوران بعد از طلاق را چگونه مي گذرانيد من دارم سكته ميكنم دختر دارم 17 ماهه مادرش اصلا ملاقات نخواست طلاقش دادم حالا دخترم هز خودم بيشتر افسرده شده كمكم كنيد
نظر :
 

بيناي كور
نام :
 
به خدا از وقتي كه نامزد كردم يعني 4 ساله كه از ته دل نخنديدم خدا منو ببخشه اما باور كنيد كه حافظ اهل دروغ نيست : دلا خو كن به تنهايي #كه از تنها بلا خيزد $$$$ سعادت از كسي خيزد كه از تنها ببرهيزد
نظر :
 

سعید
نام :
 
چه خوب است که قبل از ازدواج زوجین شناخت کامل از یکدیگر داشته باشند ادقام کردن شیوه خاستگاری به شیوه سنتی و امروزی بسیار می تواند به این امر کمک کند
نظر :
 

بدبخت افسرده
نام :
 
ايا منطقيه كه با يك زن طلاق گرفته كه مهريه گرفته ازدواج كنيم
نظر :
 

نگار
نام :
 
آدما خيلي با هم متفاوتند و ما وقتي ميخواييم ازدواج كنيم نبايد انتظار داشته باشيم كه يه نفر پيدا بشه كه كاملا عقايد و سلايق و ....كاملا عين هم داشته باشن. من اوايل ازدواجم خيلي عصبي شده بودم،همسرم هم همينطور. به طوري كه خونوادهامون هم متوجه شده بودند رفتارهاي شاد گذشته رو ديگه نداريم واگه همين طور ادامه پيدا ميكرد مطمئنا كارمون به جداي مي كشيد ولي خوشبختانه همسرم كه خيلي آدم صبوري بود پيشنهاد داد بشينيم دلخوري هامونو بهم بگيم وجواب كامل به سوالات هم بديم و هر كدوم در هر كار و رفتاري مقصر بوديم به اشتباهمون اعتراف كنيم وسعي كنيم ديگه تكرارش نكنيم . البته به هم قول داديم كه وسط جلسمونو با ناراحتي وقهر تموم نكنيم واون قدر جرات داشته باشيم كه به اشتباهاتمون اعتراف كنيم. اين كار رو كرديم و واقعا جواب داد. از اون موقع هم به جاي اينكه بخوايم از مشكلات واشتباهاتمون فرار كنيم ميشنيم و خيلي راحت اون ها رو با هم حل ميكنيم. اولش خيلي سخت بود مخصوصا واسه من كه خيلي مغرور بودم ولي الان خيلي زندگي شيرين تري داريم توصيه ميكنم شماهم امتحان كنيد.
نظر :
 

gham
نام :
 
سلام من 6ماه که ازدواج کردم.همسرم استادم در دانشگاه بود.اون مهربون هست اما وقتی کوچکترین مسئله ایجاد میشه فورا میگه دیگه باید از هم جدا شیم.اون این حرف هم چند ساعت بعد از عقد گفت هم فردای عروسی!!!!خیلی دردناک بود.اولا من از ترس ابرو کوتا میومدم اما دیگه نمی تونم الان 5ماه ناراحتی اعصاب پیدا کردم و از حال میرم.ایا راهی هست؟پدر مادرم میگن طلاق بگیر اما میترسم.کمکم کنید
نظر :
 

سحر..
نام :
 
شوهر من مشکل روانی دارد خیسس است مدام فحش می دهد و خیلی بد دهن است دست بزن دارد و مرا مدام کتک میزند دراین 8 سال 1 بار هم برای من چیزی نخریده و من خود خرج خود را می دهم نفقه نمی دهد و بسیار خود خواه خود پسند است و خیلی بی احساس است به نظر شما من به خاطر فرزند 9 ماهه ام با او زندگی کنم یا طلاق؟؟؟؟؟؟؟؟
نظر :
 

مشاور
نام :
 
سلام دوستان
بنده بعد از سالها مشاوره با زوجهای درگیر طلاق دریافتم که مهمترین مسئله در سلامت و خوشبختی هر زوج، سلامت روانی هر دو زوج است. بنابر این به همه ی مجردها صمیمانه توصیه می کنم قبل از ازدواج به این موضوع توجه کنند. برای اطمینان بیشتر از سلامت روانی طرفتان اجرای تست MMPI2 را پیشنهاد می کنم. می توانید یک مشاوره ی قبل از ازدواج هم بگیرید. در مجموع یک ازدواج خوب، بسیار بهتر و یک ازدواج بد، بسیار بدتر از ازدواج نکردن است. موفق باشید
نظر :
 

فریبا
نام :
 
بعد از چهار سال مصیبت کشیدن با یه بچه سه ساله هنوز نتونستم از همسر معتادم طلاق بگیرم نمیتنونم اعتیادش رو ثابت کنم پس باید چی کار کنم بلاتکلیف موندم
نظر :
 

ح
نام :
 
با نظر نگار موافقم.این درسته.
نظر :
 

سحر
نام :
 
من اصلا دوست ندارم طلاق بگيرم ولي راهش نميدونم
نظر :
 

مردی در اینه
نام :
 
یه روزی شما خانومها با ارایش کردن زندگی دیگران رو نابود می کردید حالا دیگران زندگی شما رو نابود می کنند
نظر :
 

سارا
نام :
 
سلام.شوهرم از فاميلامون بود كل فاميل سرش قسم ميخوردن پنج سال بود منو ميخواست اما الان كاري كرده كه كل فاميل ازش زده شدن دست بزن داره فحش ميده مرتب به خانوادم كه چرا برام ماشين وخونه نميخرن هرحرفي رو در روز چندين بار تكرارميكنه مرتب رو اعصاب منه نميدونم باهاش چيكار كنم؟ديگه بريدم؟همه ميگن اين خوب شدني نيست
نظر :
 

ٍ"من"
نام :
 
به نظر شما دوستان اگر زنی که داری با اون زندگی میکنی هنگام دعوا بهت فحش بده ونفرین به خانوادت بکنه چه رفتار و عکس العملی باید داشت؟
نظر :
 

"من"
نام :
 
سلام.دیروز من سوالی از شما داشتم که منعکس نکردیددرحالی که من احتیاج به کمک وراهنمایی دارم.چون زندگی من در خطره وممکنه به جدایی ختم بشه.سوال من این بود:اگر خانم من هنگام بگو مگوهاودعواهای زن وشوهری تحقیرم کنه وبه من فحش بده وخانواده ام رو نفرین کنه من چه عکس العملی باید میکردم؟
نظر :
 

بيچاره
نام :
 
من باهمسرم دوست بودم اوبه من كم محلي ميكرد حتي دستم به من نميداد.ولي من خيلي دوستش داشتم درموردش تحقيق كردم ديدم واقعا دخترسالميه بعدش به او پيشنهادازدواج دادم اون وقتي ديدكه من عاشقشم وپسرمهربوني هستم قبول كرد.الان2هفتس عقدكديم ولي الان دارم ميفهمم آدم زبون درازيه وحاضرجواب وبه من ميگه نميخوامت من بايدچيكاركنم؟
نظر :
 

نازي
نام :
 
سلام من يك شوهر بيكار ولخرج بددهن با دست بزن گيرم اومده با اين كه خودم درامد خوبي دارم ولي ديگه از زندگي سير شدم تازه اين علي اقا كه ميگه زنها اب بخورن به مادرشون ميگن پس بايد بگم شوهر من زنه نه مرد
نظر :
 

سردرگم
نام :
 
مشکل من و شوهرم دوریه 4ساله ازدواج کردیم کارش اینجا نیست اخه تو دوری اختلافها که حل نمیشه فقط تبدیل به کدورت میشه الان هم که بچه 9ماهه دارم بدتر نمیدونم چی کار کنم
نظر :
 

مونث
نام :
 
طلاق واقعه ایست که عرش اللهی را میلرزاند...
این جمله خیلی جلوی فکرمنو گرفت که سمت طلاق نره اما متاسفانه انقدر نادمم از ازدواجم که خیلی توی فکر این کلمه ی لعنتی ام...
ای خدابه داد این بنده های ضعیفت برس.چه خانم که خیلیا خانومی نمیکنیم چه اقاکه خیلیاشون سختشونه اقایی کنن!!!...
نظر :
 

نام :
 
شاید این صفحه تنها به درد دلها گوش می دهد و دیگر هیچ . این یک واقعیت است که یک زن ایرانی ویک مادر ایرانی صدایش به هیچ کجا نمی رسد. او به حکم مادر بودن باید با همه ی بازیهای زندگی بسازد . چرا که با اعتراضش نه ابرویی برایش می ماند نه جایگاهی در جامعه دارد و نه اجازه داشتن فرزندش را
پس چاره کار چیست.....................
نظر :
 

صبر و استقامت
نام :
 
سلام روی صحبت من با اون دسته از آقایون و خانوم ها نیست که بعد از مدتی فهمیدن همسرانشون اون چه که وانمود میکردن نیستن .
مشکل خیلی بزرگتر از این بحث هاست صبح که از خونه میرم بیرون تا عصر که برگردم توی معابر مختلف شهر شاهد خیلی چیزها هستم . از مادری که دست کودکش رو کشان کشان گرفته و روی آسفالت میکشه یا زن و یا مردی که با چهره ای غم آلود در حال قدم زدنه یا بچه ای که هشت نه سالشه داره برای دوستش از وضعیت لباس پوشیدن والدینش جلوی آشنایان با ناراحتی در و دل می کنه از مردانیکه توی خیابان چشم از روی اندام زنان بر نمی دارن و یا زنانی که به خاطر بی توجهیه همین مردان (شوهرانشون) به دنبال دلبری در خیابان هستند و یا رفتار کودکان امروز ، پدران و مادران فردا...
عزیزان اخلاق از جامعه و خانواده ما رفته و جای خود را به تظاهر و ریا داده دروغ کلید مشکلات شده .
دوران بدی است خیلی بد تاریک و سیاه بر همگان تسلیت باد .
نظر :
 

پري
نام :
 
به نظر شما زندگي بايك مرد دهن لق و دهن بين كه هيچ وفت به همسرش اطمينان نميكنه وداشتن خانه دفتر را پنهان ميكنه ودرضمن بچه دار نميشه به صلاحه
نظر :
 

رومینا
نام :
 
باسلام خدمت شما عزیزان چرا همیشه باید از طلاق ترسید وقتی 2 نفر در گذشته باهم ازدواج میکنند اونهم اسلامی چرا نباید بعداز گذشت زمان وقتی میبینندنمیتوانند باهم خوشبخت باشند چرا باید باهم زندگی کنندهمیشه گفته میشود فرزند پس خودمان چی ؟
نظر :
 

مریم
نام :
 
منم میخوام طلاق بگیرم 9 ماه با یه پسری عقد کردم ولی هیچی حالیش نیست.
خودمو بد بخت کردم
نظر :
 

مریم
نام :
 
من دیگه نمی تونم میخوام بکشم خودمو.حسته شدم
نظر :
 

خسته
نام :
 
من 3 سال با خانمم دوست بودم الان نزدیک یک ساله ازدواج کردیم ولی اون خیلی بد دهنه خیلی راحت به خودش اجازه میده به من و خونوادم فحشهای رکیک بده عصبیه وقتی عصبانی میشه حتی به سمت من حمله میکنه. سر هر موضوع کوچیکی بلوا به پا میکنه و با صدای بلند فحش میده. همیشه به من دستور میده که این کارو بکن این کارو نکن. خیلی خسته شدم بارها به جدایی فکر کردم. هر اتفاقی هم میوفته میگه مهریمو میزارم اجرا. زندگیم شده فقط فحش، تهدید، دعوا،. نمیدونم چیکار کنم؟
نظر :
 

نام :
 
من به شوهرم هیچ علاقه و احساسی ندارم شاید خندتون بگیره بعد از 6 سال زندگی هنوزم مثل دو تا همخونه ایم برام فرقی نمی کنه که کجاست و چیکار می کنه به من بگید چکار کنم دیگه خسته شدم .زورکی هم نمی تونم دوستش داشته باشم تا حالا چند بار ازش خواستم که طلاقم بده ولی قبول نکرده به من بگید چکار کنم چون از آخر و عاقبت خودم می ترسم .
نظر :
 

نام :
 
جالبه که زنها همیشه بی تقصیرن وقتی میگید مادرش خواهرش یعنی یه خانومی اون پشت برا خانومه دیگه کمین کرده
نظر :
 

روح الله حق شناس شیراز
نام :
 
شاید خنده دار باشه هنوز جای هنای رو دستت نرفته باشه بری و جدا بشی من هنوز به یک هفته نشده جدا شدم- چرا ما نمیخایم بفهمیم که طلاق همیشه بد نیست چرا سطح فرهنگها اینقدر پاین هست که هرچقد طرفین اسرار به جدای دارن با مخالفت اقوام و همه ادمای اطراف روبرو میشه چقدر متاسفم دادگاه بری طلاق بگیری بد به زور ازدواج نتیجشم یهفته زندگی من با ای همه فشار چی کنم ها که از همه چی افتادم زندگی درس خونواده - نصیحت من به تمام جونا که ازدواج نکردن قبلش همدیگرو خوب بشناسید فقط هدفتون رسیدن به هم نباشه بدون فکر دست به امر ازدواج نزنید تمام مراحلو بسنجید تا به سرنوشت من دچار نشید جز افسردگی چیزی به دنبال نداره خاطره تو ذهنت میمونه که دیگه پاک شدنی نداره هرجی بخای که بهش فکر نکنی نمیشه روحیتو نابود میکنه نابود گوشه گیری تناهی نتیجه گوش ندادن به خاستهای طرفین کاش پدرو مادرا جا ایکه فکر ابرو خودشون تو فامیل باشن فکر دوتا جون که یخان یعمر زندگی کنن باشن نه همه کار بککننن که فقطو فقط ازدواج تا خودشون ازدام همه چی رها بشن غافل از این که بدبختیرو هدیه میککنن به زوج به حیاب خوشبخت خودشون هنوز که هنوزه فشار ای همه زور و زبوننفهمی رو حس میکنم امیدوارم که کسی دیگه تو مرحله که من بودم نباشه اینم بدونید زندگی یه حقیقته رویا و خیال نیست
نظر :
 

هستی
نام :
 
سلام من سه ساله عروسی کردم اما چهار سال هم نامزد بودم و در این هفت سال بهترین نتیجه را گرفتم اگر خانم ها دو سال اول زندگی خره مرد بشوند و اعتماد مرد ها رو جلب کنند بعد مرد یه عمر خره خانومه میشه و زندگی شیرین می شود البته چه مرد و چه زن بلاخره یه ایراداتی دارند اما همیشه با یه کم ناز و یه کم ابراز احساسات و یه کم جلب اعتماد یواش یواش میشه سر مرد ها رو با پنبه برید و زندگی رو بر وقف مراد کرد 95 درصد آقایون احساساتی نیستند باید غرور را کنار گذاشت و بهشون یاد داد و عین یه بچه با مهربونی یادشون داد دو سال سختی = یک عمر آسایش
نظر :
 

ترنم
نام :
 
توی این دنیا اعتماد بی معنا شده.
نظر :
 

مریم آذری
نام :
 
دیگه به هیچکسی اعتماد ندارم شده دنیای بی اعتمادی
نظر :
 

نسیم نعمت پور
نام :
 
شوهرم به همه کارهام گیرمیده بیرون نرو نرو دانشگاه
نظر :
 

شایان
نام :
 
زن من دهن بین است و به حرف مادرش گوش میدهد ودنبال مجالس مختلط میگردد
نظر :
 

رامین مهرآیینی
نام :
 
مقالاتی نوشتم با عناوین " در نکوهش زنان مدرن " و " تاملی در عارضه زن زدگی " و " تاملی در فمنیسم یا مکتب اصالت زن " و... که در سایت آفتاب موجود است . در انجا خوانندگان محترم می توانند با برخی از علل و ریشه های طلاق مدرن ، آشنا شوند . چون آنچه ما در سالهای اخیر در جامعه خودمان شاهدیم طلاق مدرن است که با طلاق سنتی تفاوت می کند .
نظر :
 

خسرو..اهواز
نام :
 
بدبختی زمانی است که مادرآدم رادرتعطیلات نوروزماشین زیرگرفته وگریخته است وشما درتکاپوی نجات جان اودراین بیمارستانهای بدون پزشک جراح کشیک اهوازهستیدوهمسرتان راهم درخانواده خودویاخانواده پدریش تنها نگذاشته اید.ولی زن وخانواده محترمشان باجنگ ودعوا به شما بگویند.چرا به دخترمادرروز تصادف مادرتان کم توجه شده اید
نظر :
 

پری
نام :
 
یک شوهر عصبی و روانی داشتم بعد از اینکه سه سال تحمل کردم و سکوت تازه اون رفت درخواست طلاق داد. ولی بعد از طلاق واقعا احساس راحتی می کنم که از دست یک آدم فحش بده بد بین آبروبر راحت شدم.
نظر :
 

ياشار
نام :
 
من مجردم و 26 سالمه ولي خوب واقعا ترس دارم زن بگيرم چون واقعا از دخترهاي امروزي مي ترسم به چند دليل مثل زن هاي قديم دوست ندارند در پيشرفت كردن به شوهرشان كمك كنن و فكر عشق حال خودشون هستند و تهدي به شوهر ندارند نمي دونم اميد وارم خداوند خودش كمك كنه
نظر :
 

فاطی جون
نام :
 
پسرو دختری که از روی عقل ازدواج کنندبا نود درصد از مشکلات زندگیشون کنار میان چون برای ازدواجشون هدف داشتن.پس دخترای خوب وپسرای پاک خواهشم اینه کوپنتونوحروم نکنید.
نظر :
 

رها جانفزا
نام :
 
سلام من هم مثل خانم بختياري بعد طلاق چون آزاد شدم اسم خودمو گذاشتم رها.طلاق گاهي زيبا تر از يك زندگي كثيف است.من بعد از يك سال فهميدم كه مي توان دوست داشتن ها را كنار گذاشت وبه جدايي يك رتبطه فكر كرد.خيلي از ما بعد از طلاق راحت مي شويم رها وآزاد.
نظر :
 

محسن
نام :
 
خوب بود
نظر :
 

زینب
نام :
 
دنیا ی عجیبیه حتی به چشمت خودت هم نمیشه اعتماد کرد!!!!!
نظر :
 

گل يخ
نام :
 
من يه دختر 21 ساله هستم پدر و مادرم بعد از 26 سال زندگي تازه يادشان افتاده با هم تفاهم ندارن و دارن از هم جدا مي شن گناه من اين وسط چيه كه توي اوج جووني بايد غصه دار بشم ؟ شمارو به خدا قبل از بچه دار شدنتون به اين فكر كنيد كه اصلا مي تونيد با هم كنار بيايد يا نه به حرف اين آدم هاي خرافاتي و سنتي هم توجه نكنيد كه ميگن بچه دار بشيد زندگيتون شيرين ميشه .
عاقلانه تصميم بگيريد .
نظر :
 

علی
نام :
 
دخترانتان را قبل از ازدواج آموزش درست زندگی کردن و صداقت رابدهید ،و بعد از ازدواج در زندگی جوانان والدین دخالت نکنند
نظر :
 

نرگس
نام :
 
من 24 سالمه. شوهرم یک سال از من بزرگتره ما 4 سال عقد بودیم و 1 سال و نیم عروسی کردیمو تا عقد بودبم که شوهرم خیلی بچه بود همه کاراش زیر نظر خانوادش بود و من به خاطر نحویه بزرگ شدنم که 4 تا داداش داشتم خیلی مستقل بار امدم. اهل هیجان عشقو عاشقی و احساساتم.
خیلی اذیت میشدم دوران عقد اون پسر همشایه ما بود و ما باهم دوست شدیم خانواده ها فهمیدن و ازدواجو حتمی کردن
ا.ون خیلی سرد و خشکو بی روحه
با وجود اینکه روزی 9 ساعت کار می کنم حسابدارم
وقتی میام خونه به کارای خونه هم میرسم اما اون فقط پای کامپیوتره و سرگرم بازی های کامپیوتریه معتاد بازی شده
حتی از نظر جسمی هم اهمیت نداره
واسش
از نظر ظاهرو تیپ به خدا دارم
نمیدونم چرا سردو بی تفاوته
خرج خونه هم نیکنه
بسیار خسیسه
شبیه باباشه
باباش می گه زن واسه اشپزخونه و کار ساخته شده و هیچ احترامی قائل نیست
من اصلا ابراز علاقه ندیدم
در صورتی که من فقط با عشق و سروکول بالا رفتن ازش باهاش رفتار می کنم
اما اون بر عکس مدام میگه نک
برو اون ور
محل نمیده
حس مسئولیت نداره بهم
اصلا غیرت نداره
چی بشه یهو یاد کنه بگه زود بیا
یا کجا رفتی
فقط به خودش و کارای خودش فکر می کنه
ادعای روشن فکری می کنه
اقا نه اینکه زندانی کنن تو خونه
نه اینکه بی غیرت باشن
بی تفاوت باشن
یه جوری رفتار می کنه انگار من مامانشم
همش باید بهش بگم یه کاریو
تا انجام بده
خسته شدم از بازی هاش
فقط سرش توی سیستمه
بی خیال منه
حالام که توی دعوای اخیر گفتم خستمو بد بخت شدم
گفت برو به درک
طلاقت می دم
منم دیگه خسته شدم
می خوام طلاق بگیدم
می ترسم
نیار به یه مشاور دارم
نصیحتم کنه
بهم بگه چکا کنم؟
تورو خدا
خاهش می کنم
تو رو خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
نظر :
 

عاشق دل سوخته
نام :
 
من 6ماهه که ازدواج کردم بعد شش ماه متوجه شدم که شوهرم نمیتونه خودش تصمیم گیری کنه هرچی مادر و خواهرش می گویند و هرچی خانوادش به او می گویند او باور میکند شوهر من آدمی است بسیار خبر چین که همه چیز من را به خانواده اش می گوید حتی حرف های اتاق خوابش را هم به خانواده خود می گوید بودیم اما حالا تنها مشکل من اینه که اون خانوادش را به من ترجیح میده و من اصلا براش اهمیتی ندارم این آدم با هزار کلک و ظاهری مومن پا پیش گذاشته و بعد از 6مه زندگی می گوید و من این زن را نمی خوام وپشت سر من هزاران دروغ میگوید وبه من تهمت میزندآیا من پارچه ای نخر بودم که این بلا را سر من بیاورد و توصیه من به همه جوانان ابن است که با چشم باز کسی را انتخاب کنند و گول ظاهر دیگرا را نخورند وحتما در مورد شخص مورد نظرشون تحقیق کنند و بی گدار به آب نزنند انشاالله موفق و عاقبت بخیر باشندعاقلانه فکر کنند برام دعا کنید که مشکلم سریع حل بشه التماس دعا
نظر :
 

نرگس
نام :
 
سلام..یکسال و نیم پیش آقای پزشکی به خواستگاری من آمدند. من آن شب اصلا از ایشان خوشم نیامد. خودم کارشناس ارشد مدیریت هستم و ایشان پزشک عمومی بودند... من اصفهانی هستم و ایشان در یکی از شهرستانهای استان کرمان به نام بافت .
اصلا هم را نمیشناختیم...ولی همان شب ایشان دو ساعت بعد ازرفتنشان تماس گرفتند و جواب خواستند که جواب من منفی بود. ولی فردای آن روز باز تماس گرفتند و به پدرم گفتند که میخواهد مثل پسر خانواده ما باشد...و بگذارند حداقل یکبار باهم بیشتر آشنا شویم.. با مکافات پدرم رضایت مرا گرفت که با هم برویم هتل عباسی اصفهان.. این ارتباطات ادامه یافت.. ایشان اظهار عشق و فرهادی و کنار آمدن در همه مسایل زندگی و ..داشتند ..طوری که من تحصیلکردهکه میدانستم این عشق های افلاطونی قبل ازدواج پوچ و باطل هست را خام کرد. و نهایتا 4 ماه بعد عقد کردیم.. امابعد از عقد همه آن عشق و محبت و خرج ها دود شد. فهمیدم ایشان برای مال پدرم اظهار عشق کرده بودند... من با ایشان حتی حاضر شدم به مناطق محروم بروم زندگی کنم. ولی دیگر از آن همه محبت خبری نبود....... و حالا میخواهم جدا شوم...راهنمایی ام کنید
نظر :
 

مطهره
نام :
 
سلام اون قدر حالم بده که حتی نمی دونم چی باید بنویسم من محققم اومدم تحقیق کنم ولی به تنها چیزی که دست یافتم اینه که مرد ها همشون دست بزن دارن اونایی که دست بزن دارن خیلی بی غیرتن خیلی ، آیا مرد خوب هم پیدا میشه؟
نظر :
 

سپیده
نام :
 
نمیدونم چرا به چشم این گودزیلا خوشگل نمیام درحالی که مجردی تو دانشگاه سر من دعوا شد و کله و دندونهایی که نشکست.همه دوستام بهم میگن که خیلی خوشگلم ولی این بیشعور میگه نیستم.همش توی سایتهای...اینترنتی آشغال هارو نگاه میکنه همیشه تیریپ غم و افسردگی میگیره میگه چاقی خوشم نمیادو منم نمیتونم بگم که اگه بیریخت و بد هیکلم چرا اینهمه بهم توجه میشه؟مگه روز اول کور بود؟همش غرغر میکنه خیلی راحت حرف طلاق میزنه.میگه خیلی کار میکنم خسته ام درحالی که ناظره و فقط 3ساعت درروز کار میکنه.تازه گی ها میگه تو منو جواب نمیدی.بخدا ماهرروز باهمیم همیشه وقتی میاد خونه میگم میخندم بهش ابراز احساسات میکنم عوض جواب دادن میگه بس کن تاکی میخوای مثل بچه ها ادا دربیاری؟دستپختم 20 به خودم میرسم خانواده خوب دارم به خدا کل فامیل تو کفم بودن.هرموقع میرم سر لب تاپش میبینم فایلهای سکسی دیده درحالی که هیچوقت کم نذاشتم.من بر عکس اون عاشقشم ولی دیگه نفس واسه ادامه دادن ندارم.کاش یه مشکل گنده داشت دردم بود میگفتم معتاده داره ذره ذره آبم میکنه.میگه مهرتو ببخشی طلاقت میدم.دلم خونه.بهش میگم چرا به چشمام نگاه نمیکنی میگه مگه خوشگلی؟بخدا بخدا چه آدما که...واقعا گیج شدم یکی کمک کنه
نظر :
 

سپیده
نام :
 
میشه بپرسم سوالم یا همون نظری که چند دقیقه پیش ارسال کردم کو؟
نظر :
 

آزيتا
نام :
 
خيلي دنياي نامرديه................
نظر :
 

شبنم
نام :
 
3 سال با همسرم دوست بودم در کنار دوستی رفت و آمد خانوادگی داشتیم اتفاقاتی که افتاد باعث شد خانوادم مخالف ازدواجم بشن تا اینکه بلاخره ازدواج کردیم 2 سال اول زندگیمون مثلا خوب بود تا اینکه پدرشوهرم شوهرم رو از کار بیکار کرد و من کار کردم و سه سال خرج زندگیمون رو دادم عاشقش بودم ولی طی 5 سال زندگی بهش شک داشتم با دوستان ناباب گشتن تا خیانت همه رو میدیدم و گذشت میکردم و فرصت میدادم جالبه که هیچ کدوم از اینها رو قبول نداشت دنبال کار براش گشتم برای هرکاری ایرا گرفت و نرفت ظهر ها خونه که می امدم ازخواب بیدارش میکردمکه ناهاربخوریم همه جا تنها میرفتم و هیچ جا باهام نمی امد مشکل عصبی هم داشت دکترمیرفتیم و دارو مصرف میکرد بیماری دوقطبی بلاخره یه روز با تهدید اسلحه که بری خونه پدرت میکشمت من خونه رو ترک کردم الان 5/1 خونه پدرم هستم 3 بار امدن دنبالم ولی بازهم دوروغ
جدیدا هم چیزهای جالبی شنیدم که قبل از ازدواجمون معتاد بوده و خواهر و مادرش هم میدونستن و پدرش هم در جریان دوست دخترهاش بوده
حالا مهریه ام رو اجرا گذاشتم چون طلاق نمیده و شاید با این طریق از هم جداشیم
خواهرش با یه پسر 3 ساله پارسال جداشد و بعد از 3 ماه با یه آقاپسری ازدواج کرد
همه اطرافیان میگن اینا خانواده مشکل داری هستن
طلاق برام سخته از طلاق متنفرم
نظر :
 

نام :
 
طلاق خیلی برام زجر آور وسخته اما فکر میکنم دیگه راهی برام نمونده خدا شاهده با همه شرایطش ساختم با بیکاری با بی پولی با معتادی اش با کتک زدناش مادر شوهرم روز اول امد قسم وآیه که پسرم خوبه چ
نظر :
 

شیوا
نام :
 
من 29 ساله ام چهار سال پیش به دلیل عدم تفاهم طلاق گرفتیم الان هم دو سالیست دوباره ازدواج کردم ولی حالا شش ماهیست با نامزدم ارتباطی ندارم چون از روزی که خودم و خانوادم بصورت جدی حرف از زندگی و مستقل شدن گفتیم همشون یعنی پسر و خونوادش بکلی رابطشون قطع کردن الان هم فقط من و پدرم سعی میکنیم باهاشون حرف بزنیم خودش وقتی باهام صحبت میکنه میگه من بیشتر تمایل به جدایی دارم و همش بهونه های واهی میاره واقعا نمیدونم چیکار کنم چون یه بار هم طلاق گرفتم دیگه میترسم من راهنمایی کنید چون تا حالا شناختی که ازش دارم زندگیش زیاد واسش مهم نیست و خیلی ساذ و راحت گرفته اگه باز به طلاق منجر بشه چیکار کنم
نظر :
 

علي
نام :
 
خسته
من ٣٢ سالمه ٣ سال از همسرم كوچيكترم الان ١٠ ساله كه ازدواج كرديم و حاصل ازدواج ما دختر عزيزه ١٩ ماهه اي هست كه الان درگير دعوا و مرافه هاي پدر و مادر بي لياقتش شده و داره اذيت ميشه ما الان ٤ ماهه كه سر يه مشكل بي خود و با هم درگيريم و خانم بنده زندكي رو به هر سه ما خون كرده و الان نميدونم بايد چي كار كنم بچه مارو خدا با خواهش و التماس داد و الان داريم جفتك ميزنيم زن بنده با داشتن همه امكانات رفاهي و دوتا دوتا ماشين و خونه تو بهتريت نقطه پايتخت خوشي زير دلش زده و من هم متاسفانه دوسش دارم و بچه ماهم شده مسعله مهمتر براي اينكه نتونيم از هم جدا بشيم يكي مارو راهنمايي كنه لطفاً ،،،،
ممنون و متشكر
نظر :
 

محبوبه
نام :
 
سپاسگزارم
نظر :
 

غم یار
نام :
 
29 سالمه .تازه عقد کردم .حدود 7 ماه .دو ماه بعد از عقد مون از کار بیکار شده و ماشین و خونه و تمام ثروتی که داشتم از بین رفته .همسر من با دیدن چنین شرایطی گفته دیگر قادر به زندگی کردن با من نیست و از همین ابتدا بخاطر شرایط بد مالی می خاد جدا شود.لطفا بگویید چکار کنم.ایشان گفته اند ظرف 2 ماه باید چنین چیزی را برایش فراهم کنم تا بتواند زندگی کند .آیا به نظر شما خداییش ایشون زن من شده یا پول و ثروت .حتی حاضر نیستند تا یکسال صبر کنند .لطفا مرا راهنمایی کنید
نظر :
 

آرنا
نام :
 
من 2 سال و نیم هست که عقد کردم اما شوهرمو اصلا دوست ندارم.خیلی پسر خوبیه اما من بهش علاقه ندارم.....داغونم
نظر :
 

نام :
 
چرا دیدگاه برای طلاق منفی است؟ایا شخص طلاق گرفته باید ترک زندگی کند؟
نظر :
 

دنیا
نام :
 
سلام من دختری 30 ساله ومجرد هستم دارم راجع به ازدواج وطلاق تحقیق میکنم تا الان کلی سوال بی جواب توی ذهنم است و به هیچ نتیجه قطعی نرسیدم هرچی بیشتر اطلاعات میگیرم برام ÷یچیده تر میشه ترجیح میدم تا وقتی به یک نتیجه صحیح نرسیدم هیچ تصمیمی راجع به ازدواج نگیرم به قول مجردا فعلا مجردی رو عشق است به همه شما جوونها هم همین توصیه رو میکنم
نظر :
 

پریسا
نام :
 
طلاق شاید برای بعضی ها آخرین راه باشه ولی بهترین راه نیست .خانواده ما توش نه فقر هست نه اعتیاد نه بیکاری و.......ولی مادر وپدرم بر اثر نداشتن تفاهم دارن از هم جدا میشن .می خوام بدونم این وسط من که13 سالمه و خواهر 7سالم چه گناهی کردیم که دنیا میخواد ما مخصوصا تواین اتش بسوزیم.من از ته دلم از خدا میخوام که این بلا سر هیچکس نیاد که بعد بقیه با تمسخر او را صدا کنند بچه ی طلاق.....
نظر :
 

راحیل
نام :
 
وقتی ک شوهرم ب شدت کتکم زد و در خونه رو ب روم قفل کرد با کمک صاحبخونه فرار کردم الان 6 ماه دنبال کارای طلاقم. شوهرم همه اشنا و فامیل رو فرستاده برای وساطت.بارها این اتفاق افتاده و من بهش فرصت دادم اما دیگه کشش ندارم.خوشحالم ک بچه ندارم و خوانواده ای دارم ک حمایتم میکنن.از همه ی والدین خواهش میکنم در همچنین شرایط سختی بچه هاشونو درک کنن خصوصا دختراشونو.
نظر :
 

سحر
نام :
 
سلام من خودم یه زنم ولی دلم برای مردهایی که زنهاشون فقط برای مهریه ازدواج میکنند نه برای زندگی میسوزه .
نظر :
 

طاها
نام :
 
باسلام مسلما هم زن مظلوم هست هم مرد خوب کاریش نمیشه کرد من همسرم بایه پسر8ساله ازشوهراولش طلاق گرفت بعد7سال طبق گفته خودش با هزارسختی ومن باتوجه به اینکه مجردو2سال ازش کوچیکتربودیم باهاش ازدواج کردم وبرای ثابت کردن عشقم حق طلاق هم بهش دادم بعداز 1سال که به سختی گذشت وتوهین های اون وگیردادن های بی موردباوجودبه دنیا اومدن پسرم ولم کرده رفته وپسرم هم نمیذاره ببینم 10 میلیون ازپول هامو تو بانک به خاطرمهریه توقیف کرده وبقیه مهریش روازدفترثبت به اجراگذاشته وهرروزداره با شکایت هاش زجرم میده دچارمشکلات روحی شدم چون من خیلی دوسش داشتم ولی اینکارارو باهمکاریه خانوادش انجام داد الان سه ماهه رفته ومنم تنهام نمیدونم فقط آرزوی مرگ میکنم چون زندگی با اینهمه سختی رونمی خوام
نظر :
 

نام :
 
بخدا اگه زنها میدونستن چه فشاری روی مرد هست هیچوقت اذیتشون نمیکردن
مثلا خود من هم اجاره خونه میدم
هم شهریه دانشگاه میدم
هم قسط وام ازدواج میدم
هم اجاره مغازه میدم
هم کار میکنم
بخدا بهترین وسایلو برای خونه گرفتم
و قسط اونارم میدم پدرم درومده میام خونه که یه پناهگاه و ارامش روان پیش همسرم داشته باشم اون همش از خونوادش دفع میکنه و جیب اونارو به جیب من ترجیح میده وهمیشسه بخاطر اونا قهر میکنه و ... بخدا من احترام خونوادشو هم دارم اما نمیدونم چرا منو اذیت میکنه الانم یکماهه رفته و خبری ازش ندارم سر اینکه پدرش گفته دامادم منو ورشکست کرده براش جهیزیه خریدم درصورتی که خودم تمام جهیزیه رو هم گرفتم دارم دیوانه میشم خدایش


یکلحظه زنها خودشونو بذارن جای مردها
نظر :
 

سارا
نام :
 
من خيلي بد بودم ولي شوهرمو دوس دارم اون داره طلاقم ميده هر چقد التماسش ميكنم فايده نداره دنيا ديگه برام قشنگ نيست
نظر :
 

سپهر
نام :
 
سلام ممنون بابت همه چیز.ده ماهه عقدم انگاره سال گذشته
نظر :
 

سارا
نام :
 
سلام.من 7 سال پیش ازدواج کردم..یه پسر 5 ساله دارم...نمیخوام الکی تعریف کنم.من خیلی به خودم و زندگیم و ... میرسیدم...ولی شوهرم نمیدید...خلاصه میکنم که پارسال اونو تو خونه خودم و تو تخت خودم با یکی دیگه دیدمش.بهم خیانت کرد..هیچی براش کم نذاشته بودم.بعد مدتی گذشت کردم و برگشتم خونه...روز به روز بد اخلاق تر میشد...منم حالا اومدم خونه بابام...دارم کارامو میکنم برای طلاق..من گذشتمو کردم ولی اون ندید....حالا هم دیگه نمیتونم بیشتر از این از جوونیم بگذرم برای اون
برام دعا کنین
نظر :
 

تنها
نام :
 
حدود 4ساله که ازدواج کردم مادر شوهر ندارم اما 3تا خواهر شوهر و2تا برادر شوهر دارم که خواهر شوهر بزرگه خیلیتو زندگیم دخالت میکنه البته منو شوهرم با خواست خودمون ازدواج کردیم
نظر :
 

....
نام :
 
salam.ma chand ruze k kheyli bad tu khune dava darim.hichkari ham az daste ma bar nemiyad.faghat....mahkun shodim b zendegi kardan,k zendegi ham nist.mordegiye!!!
نظر :
 

نام :
 
سلام طلاق با کسی که قدر زندگی رو نمیدونه بهترین راهه..
نظر :
 

س
نام :
 
گاهی طلاق بهترین راهه
نظر :
 

نام :
 
بعدازاندی زندگی که عاشق همسرم بودم اون بازن مطلقه ازدواج کردوعدالت خداکه زنی بددهن و...نصیبش کرده من دراستانه طلاقم بایه بچه بدبختم کرد
نظر :
 

زهرا
نام :
 
شوهرم هی قول میده زندگیمونودرست کنه ماههامارومیذاره میره وقتی اززن دومش سیرشدیاطاقتش طاق شدبرمیگرده پیش مااستراحت که کردبعدازیه ماه برمیگرده پیش اون خسته شدم میخوام طلاق بگیرم بااینکه هنوزم عاشقشم خوشحالم که بازن دومش بدبخت شده
نظر :
 

زهراامیری
نام :
 
زهرا ناراحت علی بد دعوا قهر طلاق دوست ندارم.
نظر :