|
|
|
error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.
|
|
|
|
دوشنبه - ۷ بهمن ۱۳۹۲
|
پيشگيري غيرکيفري از بزه ديدگي اطفال
|
نويسنده : * دكتر حسنعلي مؤذنزادگان، عضو هيأت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبائي * سعاد خيري، كارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسي |
آزار و خشونت عليه اطفال، از جمله مسائلي است که سابقهاي به طول عمر بشريت دارد و در ادوار مختلف تاريخ به طرق متفاوت کودکان را هدف قرار داده است و متأسفانه امروزه نيز به عنوان پديده اي رو به رشد در جوامع به ظاهر متمدن از آن ياد ميشود. آسيبپذيري به دليل ضعف جسمي، پايين بودن سن، متزلزل بودن موقعيت اجتماعي از جمله مواردي است که همواره اين گروه را در معرض خطر بزه ديدگي قرار ميدهد. بنابراين اطفال و نوجوانان به واسطه دارا بودن برخي خصوصيات که آنان را به بزهديده بالقوه تبديل مي سازد، نيازمند حمايت و پيشبيني راهکارهاي جهت کاهش و يا حذف عوامل جرمزا مينمايد. از جمله اين راهحلها در خصوص کاهش موارد بزه ديدگي کودکان، پيشگيري است که در تقسيمبنديهاي علمي شامل پيشگيري کيفري و غير کيفري ميباشد. در اين تحقيق به دليل ارزيابي کارآمدتر پيشگيري غير کيفري نسبت به پيشگيري کيفري به مطالعه اقسام آن از قبيل پيشگيري اجتماعي و وضعي و... راهکارهاي آن پرداخته ايم. اين نوع از پيشگيري به دليل مطالعه عميق عوامل ريشهاي موثر در وقوع جرايم عليه اطفال و همچنين مختل ساختن وضعيت ماقبل جرم و در مواردي همکاري عموم مردم در پيشگيري از وقوع رفتارهاي خشونتآميز عليه اطفال داراي تأثيرات مثبت و عميقتري نسبت به ضمانت اجراي صرف در پيشگيري غيرکيفري مي باشد. اما آنچه نبايد از نظر دور داشت تأثير قطعيتر جمع بين انواع مختلف پبشگيري در کاهش موارد بزه ديدگي اطفال است. کليدواژه: بزهديدگي، کودکان، پيشگيري کيفري، پيشگيري غيرکيفري،کاهش بزهديدگي
سرآغاز پيشگيري در لغت به معناي جلوگيري، دفع، منع سرايت، صيانت و... آمده است(معين،1363:ص933) از نظر ريشه شناسي، کلمه پيشگيري در دو بعد به معناي پيش دستي کردن و به جلوي چيزي رفتن و همچنين به معني آگاه کردن، خبردادن و هشداردادن آمده است. همچنين اين واژه در مفهوم جرم شناسي، خارج از گستره نظام کيفري تحقيق پيدا مي کند و عبارت است از «هرگونه اقدامي که جلوگيري از ارتکاب جرم را مورد توجه قرار دهد».از منظر جرم شناسي پيشگيرانه، پاسخ هاي پيشگيرانه به پديده مجرمانه، اقدام هايي است که جنبهي کنشي داشته و با ماهيت غيرقهرآميز يا در مقام سالم سازي جامعه يا براي رفع بحران هاي جرم زا و يا براي برهم زدن اوضاع و احوال ما قبل بزهکاري اتخاذ مي شود. (نجفي ابرند آبادي،1388:ص525) دستگاه عدالت کيفري تا پايان قرن هجدهم تنها عملي که انجام مي داد مجازات گناهکار با هدف عبرتآموزي به ديگران و ايجاد رعب و هراس در اجتماع بود. چراکه تصور مي شد، شکنجه و مجازات هاي شديد ميتواند ترس و وحشت را در اجتماع به وجود آورد و در نتيجه مانع از ارتکاب جرم توسط ديگران گردد، اينگونه سياست پيشگيري از جرم توأم با انتقام در ملاعام بود که همراه با تبليغات و توأم با خشونت بسيار در برابر ديدگان مردم انجام ميگرفت. اين نوع سياست به دلايل مختلفي ناکار آمد ارزيابي شد و در خصوص کاهش جرايم تأثير قابل توجهي براي آن شناخته نشده است. انريکوفري نخستين کسي بود که از پيشگيري و جانشين هاي غيرکيفري سخن به ميان آورد. او در کتاب خود تحت عنوان «افقهاي نوين حقوق کيفري» در سال 1888 ميلادي، خواستار تجديد نظر در حقوق کيفري و توجه به نحوهي مبارزه با بزهکاري شد. او با ارائه يک برنامهي وسيع اقدامات پيشگيرانه را به سوي تدابير غيرسرکوبگرانه و غيرقهرآميز هدايت نمود. براين اساس ميتوان گفت، پيشگيري از وقوع جرم براساس نظريات جرم شناسي پايه ريزي مي شوند و لذا داراي تقسيم بندي متفاوتي است. در تقسيم بندي کلي به پيشگيري کيفري(واکنشي) و غير کيفري(کنشي) تقسيم ميشوند. چنانچه پيشگيري در معناي وسيع کلمه به کار برده شود شامل طيف وسيعي از اقدامات کيفري و غيرکيفري است و چنانچه در معناي مضيق مورد توجه قرار گيرد صرفاً شامل تدابير غيرکيفري است. با توجه به موضوع بزه ديدگي کودک مطالعه نقش او در فرآيند فعليت يافتن اقدامات و فعاليت هاي مجرمانه در زمينه پيشگيري از بزه ديدگي به اندازهي نقش بزهکار در وقوع جرم اهميت دارد. در علت شناسي جنايي، بزهديده ميتواند يکي از شرايط مناسب وضعيت ما قبل جنايي باشد. انزواي بزهديده، رفتارهاي تحريکآميز و وانمودکننده و يا بي احتياطي ممکن است از او يک وضعيت ماقبل جنايي مناسب براي تحقيق جرم فراهم آورد. (عباچي،1380:ص70) شناسايي عوامل جرمزا، از دو ديدگاه بزهديدگي و بزهکاري و تلاش در رفع و مهار آنها در زمينهي پيشگيري موثر است. حذف عوامل زمينه ساز کودک آزاري نظير عوامل فردي زيستي- رواني، عوامل محيطي، اقتصادي، اجتماعي و... تسلط بر وضعيت پيش جنايي و مصونسازي کودک از مورد و هدف قرار گرفتن، از طرق پيشگيري از وقوع اين بزه است. تقسيمبندي سهگانه پيشگيري، شامل پيشگيري ابتدايي که شامل سياستها و طرحهايي براي پيشگيري از شرايط جرمزا است و بر زمينههاي اجتماعي و اقتصادي و سياست عمومي تمرکز دارد، نظير تأثير فقر و بيکاري بر وقوع کودک آزاري، پيشگيري ثانويه که افراد و گروههاي در معرض خطر را خطاب قرار مي دهد و براي اين دسته از افراد، مانند کودکان بيسرپرست يا بدسرپرست و... تدابيري حمايتي اتخاذ مي کند . در نهايت پيشگيري ثالث که معطوف به پيشگيري از تکرار جرم در خلال اقدامات فردي براي سازگاري مجدد اجتماعي يا خنثي نمودن بزهکاران پيشين است(ريموند،1370:ص120). در اين تقسيم بندي پيشگيري ابتدايي و ثانويه درخصوص پيشگيري قبل از وقوع جرم و شناخت علل و عوامل آن مربوط است. به عبارت ديگر اين دو نوع پيشگيري در جرم شناسي پيشگيرانه، کاربرد دارد و پيشگيري ثالث نيز پيشگيري کيفري و مربوط به مرحله ي بعد از وقوع جرم است. به اين ترتيب پيشگيري در دو بخش کيفري و غيرکيفري و در تقسيم بندي غيرکيفري به پيشگيري اجتماعي با هدف تأمين حقوق اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مردم در سطح جامعه و پيشگيري وضعي با رعايت حقوق و آزادي هاي مدني و سياسي مردم درخصوص اقدامات پيشگيرانه تقسيم شده است. آنچه مسلم است تأثيرگذاري هر يک از روشها براي حصول کاهش جرايمي نظير کودک آزاري و در نتيجه کاهش بزهديدگي است که در صورت جمعبندي تمامي روشها ميتوان به حصول نتيجه آن خوش بين بود. در مقاله حاضر اقسام پيشگيري غيرکيفري با توجه به تقسيمات فوق که شامل پيشگيري اجتماعي و پيشگيري وضعي است با موضوعيت بزه ديدگي اطفال، مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. همچنين از ديگر روش هاي نوين در جهت پيشگيري غيرکيفري ازکودکآزاري، که در اين قسمت بررسي خواهد شد، پيشگيري مشارکتي است که به نقش سازمانها و نهادهاي غيردولتي به عنوان بازوي تعاون دولت در اجراي سياست هاي پيشگيرانه، توجه دارد. با توجه به مفاهيم بيان شده، در ادامه با موضوعيت پيشگيري از کودک آزاري و بزه ديدگي اطفال و نوجوانان هر يک از روشها مورد بررسي قرار خواهد گرفت. با توجه به اهميت موضوع بزهديدگي اطفال و تأثير مخرب آن بر کودک و همچنين جامعه، درجهت حمايت از اين گروه آسيبپذير از طريق پيشگيري از بزهديدگي آنها تأليفات متعددي به چاپ رسيده است که در قالب کتب، مقالات، پاياننامهها، نشستها و ميزگرد به جامعه ارائه شده است.برخي از اين منابع عبارتند پيشگيري از بزه ديدگي اطفال در سياست جنايي ايران و اسناد بين الملل، کودک آزاري و غفلت، پيشگيري از کودک آزاري، پيشگيري از بزه کاري و بزه ديدگي اطفال، گفتمان پيشگيرانه سياست جنايي مشارکتي در لوايح قضايي و... روش تحقيق در اين مقاله کاربردي، تحليلي ، توصيفي و کتابخانه اي مي باشد و از کتب، مقالات بهره برده شده است. پيشگيري اجتماعي از بزهديدگي کودکان پيشگيري اجتماعي به عنوان يکي از مصاديق پيشگيري غيرکيفري، شامل اقداماتي است که بر کليه محيطهاي موثر در جامعهپذيري فرد و همچنين محيطهايي که داراي کارکرد اجتماعي هستند تأثيرگذار است. ازاينرو، در پيشگيري اجتماعي به دنبال هماهنگ سازي اعضاي جامعه با قواعد اجتماعي هستيم. در اين نوع پيشگيري، ريشههاي بزهکاري هدف قرار ميگيرد تا از اين طريق مانع شکلگيري علل بزهکاري گردد. به اين ترتيب پس از شناسايي و تعيين علل اجتماعي ارتکاب جرم، اقدام به برنامه ريزي و سياست گذاري به منظور از بين بردن اين علل و اصلاح آن مي نمايد، تا از اين طريق از ايجاد تمايلات و انگيزه هاي مجرمانه در افراد جلوگيري کند. ازجمله عوامل ريشهاي موثر در وقوع بزه عوامل اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، آموزشي و... غيره ميباشد که در شکلگيري شخصيت، رفتار، سازگاري يا ناسازگاري فرد با قواعد اجتماعي مؤثر است.کودکآزاري، جرمي است که ريشهي عوامل به وجود آورنده ي آن اغلب در اجتماع است. اين جرم مي تواند در محيط خانواده و همچنين درمحيط خارج از خانه نظير مدرسه و... صورت پذيرد. در خانه والدين و در اجتماع اشخاص غريبه بايد از نظر عوامل مؤثر در وقوع آن مورد بررسي قرار گيرند.دانشمندان معتقدند هرگونه تغييري که در شرايط و مقتضيات محيط اجتماعي مستقيماً بر فرد اثر ميگذارد، جرايم مختلف را شکل ميدهد يا آنها را از بين ميبرد. جرم شناسي، واکنشهاي نابهنجار را نتيجهي شرايط نابهنجار مي داند و معتقد است در صورت فراهمسازي محيط سالم و مساعد رفتارها بهنجار ميشود.
الف- محيط اجتماعي عمومي محيط اجتماعي عمومي، در ارتباط با همهي افراد جامعه است و داراي آثار مشترکي براي آنها ميباشد. با توجه به نقش حساس و پر اهميت اين محيط بر تکامل شخصيت و واکنش مناسب افراد جامعه، در ابتدا بايد به دنبال رفع کمبودها و ضعف هاي موجود، در زمينه مسائل اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و غيره همت گماشت. اهتمام به سالم سازي محيط اجتماعي و فراهم کردن زمينه ي تحقق آن توسط دولت، اگر به پيشگيري کامل از رفتار مجرمانه نينجامد، دست کم دامنه و اشکال بزه ديدگي اطفال را کاهش مي دهد و اين گروه را در برابر رفتارهاي معترضانه محافظت خواهد کرد. از جمله موارد تأثيرگذار در پيشگيري اجتماعي، بهبود وضعيت اقتصادي و در نتيجه معشيت خانواده است. از آنجا که امنيت و رفاه افراد جامعه در بهبود شرايط زندگي آنها نقش بسزايي دارد، قانون اساسي در اصول مختلف سياست هاي اقتصادي را در جهت بهبود وضعيت معيشتي مردم و رفع فقر و نابرابري مقرر نموده است.(قهفرخي و زينالي،1390:ص56) به عنوان مثال در بند 12 اصل سوم قانون اساسي آمده است: «پيريزي اقتصاد صحيح و عادلانه برطبق شرايط اسلامي جهت رفاه و دفع فقر و برطرف ساختن هرنوع محروميت در زمينهي تغذيه و مسکن و کار و بهداشت و تعميم بيمه از وظايف دولت است.» همچنين در بند34 سياست هاي کلي برنامه پنجم توسعه آمده است: «تنظيم همهي فعاليت هاي مربوط به رشد و توسعه اقتصادي بر پايهي عدالت اجتماعي و کاهش فاصلهي ميان درآمدهاي طبقات در رفع محروميت از قشرهاي کم درآمد از اهداف قانون برنامهي پنجم توسعه ميباشد». اصل 43 قانون اساسي، تأمين استقلال اقتصادي جامعه و ريشهکن کردن فقر و محروميت و برآوردن نيازهاي انسان در جريان رشد، با حفظ آزادي و به عنوان اهداف اقتصادي را مدنظر قرار داده است. اصل 29 قانون اساسي نيز مقرر ميدارد: «قانون اساسي در راستاي بهبود وضعيت اقتصادي خانواده و تأمين نيازهاي اساسي اصولي را مقرر نموده است» و مطابق اصل دهم مبناي به حمايت از خانواده و تسهيل زندگي بر پايه حقوق و اخلاق اسلامي تأکيد دارد و براساس اين اصل تأمين نيازهاي خانواده از جمله وظايف و تعهدات ويژه دولت است. فقر و توزيع ناعادلانهي ثروت به همراه فقر فرهنگي، زمينه بزهديدگي اطفال و نوجوانان را در سطح جامعه فراهم ميسازد. اين عامل از جهت عدم توانايي در رفع نياز فرزندان، استفاده از کودکان براي کسب و درآمد، تأثير فشار اقتصاد بر والدين و در نتيجه کودکآزاري و... از نتايج فقر اقتصادي است که در صورت کنترل و مهار آن ميتوان شاهد کاهش بسياري از جرايم، به خصوص جرايم عليه کودکان و نوجوانان بود. از ديگر عوامل زمينهساز بزهديدگي کودکان، بحث فرهنگي و آموزشي است. از آنجا که اصل سوم و همچنين اصل سيام قانون اساسي ايجاد زمينه و فراهمسازي شرايط تحصيل را برعهده دولت گذاشته است، ميتوان آن را ازجمله وظايف مهم و سرنوشتساز دولت دانست. توانمندسازي معلمان و مربيان مدارس و مهدکودکها در جهت پرورش قواي فکري و روحي دانشآموزان، آشنايي با روحيات کودک، برنامهريزي درجهت آموزش حقوق کودک به دانشآموزان و آموزش موارد کودک آزاري و نحوه ي گزارشدهي و... ميتواند در جهت کاهش جرم کودک آزاري موثر باشد. همچنين مدرسه به عنوان مهمترين محيط اجتماعي پس از خانواده، بايدها و نبايدها را به دانشآموزان مي آموزد و گاه زمينهي آموزش والدين را به طور مستقيم يا يرمستقيم فراهم مي سازد. همچنين درخصوص آگاهي به حقوق شهروندي، آشنايي با مصاديق بزه ديدگي اطفال و اطلاعات لازم درخصوص کودک ميتوان از رسانه هاي جمعي نظير راديو، تلويزيون، اينترنت و... بهره برد. آشنايي خانواده ها با مصاديق کودکآزاري، عوارض و نحوهي پيشگيري و درمان و همچنين لزوم گزارشدهي در موارد خاص و به طور کلي توانمندسازي حقوقي خانواده، کودکان و نوجوانان از طريق رسانهها و نهادهاي گروهي امکانپذير است. در اين راستا لايحهي حمايت از کودکان و نوجوانان در بند«ح» ماده 6 بيان مي دارد: «سازمان بهزيستي کشور مکلف است با همکاري قوه قضائيه و نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران به منظور اخذ و جمع آوري اطلاعات مربوط به وضعيتهاي مخاطره آميز براي کودکان و نوجوانان، امکانات لازم از قبيل سامانه هاي مخابراتي و رايانه اي را تهيه و موجبات توانمندسازي حقوقي مردم در زمينهي حمايت از کودکان و نوجوانان و گزارشدهي جرايم عليه آنان را فراهم آورده و به طريق مناسب با همکاري سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران و ساير رسانهها و نهادهاي مردمي مرتبط با کودکان و نوجوانان، نسبت به معرفي اين سامانه اقدام کند». در اين ماده با پيش بيني اين سامانه، در جهت افزايش بار فرهنگي و حقوقي افراد جامعه و با هدف کاهش بزهديدگي اطفال گام برداشته که اميد است در صورت اجرايي شدن آن شاهد اين نتيجه باشيم. از ديگر موارد زمينه ساز بزه ديدگي اطفال در جامعه، ضعفهاي سياسي است. در قانون مجازات جديد با حذف حکم اعدام، طبقه بندي مجازات اطفال و نوجوانان و غيره سعي در کاهش نقص حقوقي کودک هستيم. همچنين در لايحهي حمايت از کودکان و نوجوانان نيز با اتخاذ رويهي تشديد مجازات در خصوص مرتکبين جرايم عليه اطفال و نوجوانان هدف در پيشگيري بزه ديدگي و حمايت از اطفال را پيشرو دارد. بنابراين، پيشگيري اجتماعي در محيط عمومي از طريق فرهنگسازي مناسب، اجراي سياست اقتصادي عادلانه درجهت رفع يا کاهش فقر و تأمين امنيت مالي و رفاهي خانوادهها، ارائه خدمات آموزشي و بهداشتي و پيشبيني راهکارهاي مناسب در جهت مبارزه با نقض حقوق کودک در جامعه، سعي در کاهش بزهديدگي اين گروه آسيبپذير دارد.
ب- محيط اجتماعي شخصي اهميت محيط شخصي در تربيت و تکامل شخصيت هر فرد حائز اهميت است، چرا که قبل از ورود به اجتماع بزرگتر محيط شخصي نظير خانواده به عنوان مهمترين نهاد اجتماعي نقش تأثيرگذاري دارد. اين محيط شامل فضاي تولد، رشد و تحول انسان شده و در هر شخص ويژگيهاي مختلفي دارد. به عبارت ديگر عوامل محيط اجتماعي هر شخصي با ديگري متفاوت است.(ابرند آبادي،1381:صص1254-1256) فضاي حاکم بر خانواده، نظير اختلافات خانوادگي، طلاق والدين، وجود ناپدري و نامادري، فقدان فضاي مسکوني مناسب، اعتياد و... از جمله عوامل موثر در شکلگيري شخصيت کودک است. بديهي است اين عوامل نيز مي تواند از فرد يک آزارگر کودک بسازد. بنابراين سعي در بهبود سطح اقتصادي و برخورداري از امکانات رفاهي، بهداشتي و سلامت و غيره در کاهش عوامل محيطي موثر در بزه ديدگي اطفال بهخصوص در محيط خانواده موثر است. با جلوگيري از ازدواج در سنين پايين، شخصيت مناسب قبل از ازدواج، درمان بيماريهاي جسمي يا رواني پيش از ازدواج، آشنايي با مهارت حل مشکلات زناشوئي، استفاده از خدمات مشاورين در جهت حل مشکلات خانوادگي و غيره ميتوان تا حدودي از بروز اختلافات خانوادگي و جدايي، که سر منشاء بسياري از آسيبها ميباشد، پيشگيري نمود. همچنين با آموزش و افزايش آگاهي و مهارت والدين قبل از اقدام به بارداري، ترک اعتياد، توجه به بهداشت پيش از بارداري به دليل تأثيرگذاري بر سلامت جنين، برخورداري مادر و طفل از حمايت و آموزش شخص با تجربه در روزهاي ابتدايي تولد فرزند و پيگيري مشکلات روحي نظير افسردگي پس از زايمان و... مي تواند نتيجه مثبتي در کاهش بزهديدگي اطفال کم سن و سال داشته باشد. با توجه به نقش والدين در تربيت و شکلگيري شخصيت کودکان، سلامت رواني و جسماني آنها لازم و ضروري است. در برخي موارد به دليل مشکلات روحي يک يا هر دو والدين، مشکلات جسماني، اعتياد و... کودک در شرايط آسيبپذيري بيشتري قرار ميگيرد. در اين موارد با ارائه خدمات درماني و بهداشتي و يا خارج کردن فرزندان از اينگونه خانواده ها در مواردي که مصلحت اقتضا کند ميتوان از بزهديدگي اطفال بيشتر پيشگيري کند. ماده 39 لايحه حمايت از کودکان و نوجوانان با هدف پيشگيري از بزهديدگي راهکار خارج ساختن کمک از محيط آسيبزا را پيش بيني نموده است. اين ماده بيان داشته: «هرگاه حمايت و رعايت غبطه و مصلحت کودک و نوجوان در معرض خطر و بزه ديده، مستلزم اتخاذ تصميم درخصوص حضانت، ولايت، قيومت، سرپرستي، ملاقات، عزل ولي قهري، سپردن به خانواده جايگزين يا مراکز بهزيستي و ياساير نهادها و موسسات اجتماعي، تربيتي درماني يا بازپروري، نگهداري در مکاني مطمئن و امن و يا سپردن موقت به شخص مورد اطمينان دادگاه باشد. دادستان گزارشي در مورد وضعيت کودک و نوجوان و ادله ضرورت اتخاذ اقدامات مزبور تهيه و به دادگاه خانواده ارسال ميکند». همچنين اين لايحه به منظور حفظ روابط خانوادگي و تداوم آن و همچنين افزايش اطلاعات فرهنگي و آموزش والدين نيز در برخي از بندهاي ماده45 در ضمن مجازات هاي تأميني براي والدين مرتکب به جرايم مذکور در بند7 و 8 و بندهاي «د» و «هـ» ماده 10 با شرايط خاص مذکور در آن ماده،ترک اعتياد، درمان بيماري هاي جسمي و رواني، بهره بردن از خدمات سازمانها و نهادهاي اجتماعي و غيره را پيش بيني نموده است. تأسيس نهاد «کودک در معرض خطر» در اين لايحه نيز، ازجمله اقداماتي است که به جهت پيشگيري از بزهديدگي اطفال به خصوص در محيط خانه اشاره دارد. اما آنچه بايد در نظر داشت فراهم سازي زمينه حل مشکلات اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و آموزشي به صورت ريشه اي توسط دولت است تا اين نوع پيشگيري بتواند از تولد فرد بزهکار و همچنين بزهديده جلوگيري کند. هماهنگ کردن سازمانهاي دولتي و غيردولتي جهت شناسايي و حمايت از کودکان در معرض خطر و همچنين اقدامات در لايحه، زمينه پيشگيري از ناهنجاريها و همچنين بزهکاري بر عليه کودکان را فراهم ميسازد. نهادهايي مانند دادگستري، نيروي انتظامي، سازمان بهزيستي، صدا و سيما، آموزش و پرورش، شهرداريها، بيمارستانها و... و همچنين در ماده 6 اين لايحه ايجاد تشکيلات و دفتر حمايت از کودکان و نوجوانان قوه قضائيه به منظور تعيين اولويتها و راهبردها درجهت انجام مطالعات و تحقيقات آماري و اطلاعاتي به منظور تعيين اولويتها و راهبردها در جهت انجام مطالعات و تحقيقات آماري و اطلاعاتي در استانها و شهرستانها از جمله تمهيدات درجهت اجراي پيشگيري اجتماعي از کمکآزاري است.
پيشگيري وضعي از بزه ديدگي کودکان طرح پيشگيري وضعي از جرم به عنوان يک نظريهي علمي اصالتاً تأسيسي، انگليسي است که توسط سه نفر به نامهاي کلارک، مي هيو و کرينش مطرح شده و توسعه يافته است. رونالد کلارک در مقدمه کتاب خود تحت عنوان situational Crime" preventio success full cose studies که در سال 1997 با تغييراتي تجديد چاپ گرديد، بيان مي دارد که اين نظريه از جهت پيشگيري جرم اشاره به يک روش خاص دارد، که مبتني بر متعالي کردن جامعه و نهادهاي آن نيست. بلکه به طور ساده تکيه بر کاهش دادن فرصت ها و موقعيتهاي ارتکاب جرم دارد.(صفاري،1380:صص290-291) اين در حالي است که پيشگيري اجتماعي زمينه و علل جرم زا را از بين ميبرد ولي پيشگيري وضعي، فرصت و امکان وقوع آن را کاهش ميدهد يا دشوار مي سازد. (رايجيان اصلي،1383:ص131) اقدام هاي وضعي پيشگيرانه، ناظر بر اوضاع و احوال و شرايطي هستند که مجرم را در آستانه ي ارتکاب جرم قرار مي دهد. اين اوضاع و احوال که در جرم شناسي، وضعيت هاي ماقبل بزهکاري يا وضعيت هاي پيش جنايي نام دارد فرآيند گذار از انديشه به عمل مجرمانه را تحريک يا تسهيل کرده و نقش مهمي در آن ايفاء ميکند.بزه ديده به عنوان يکي از وضعيت هاي پيش جنايي قلمداد مي شود. بنابراين در پيشگيري وضعي با تقويت حمايت از بزه ديده از طرق مختلف، هزينه ي ارتکاب جرم را بالا برده و يا انجام آن را دشوار مي سازد. و از اين گذر، فرآيند گذار از انديشه به عمل مجرمانه را مختل مي سازد.در پيشگيري وضعي با ايجاد موانع فيزيکي ميان بزهکار و هدف جرم و نيز تغيير کسب کار و حضور اجتماعي افراد، تغيير ساعت فعاليت هاي روزانه، محلهاي رفت و آمد، صرف نظر کردن از برخي آرزوها نظير داشتن اتومبيل گران قيمت و غيره، سعي در بالا بردن هزينه ي و خطرات ارتکاب جرم و کاهش سوء ناشي از آن و نهايتاً تغيير و يا حذف موقعيت هاي بزه را يا بزه ديده زا و به طور کلي تقويت حفاظت از آماج جرم دارد. با اين اوصاف، هدف و محور اصلي بکارگيري روش هاي پيشگيرانه وضعي، مبارزه با بزهديدگي افراد در معرض خطر، از جمله کودکان است. اطفال به عنوان افراد آسيب پذير در برابر تعرضات و تجاوز و بي توجهي، از استعداد و پيش زمينه بزهديدگي بالايي برخوردارند و به راحتي از بزه ديدگاني بالقوه به بزه ديدگاني بالفعل تبديل مي شوند. يکي از مهمترين اقدامات براي حمايت کودکان و نوجوان شناسايي کودکان مستعد بزه ديدگي است، شناسايي کودکان در معرض خطر، از طريق گزارش بستگان، همسايگان، مسئولين مدرسه و غيره ميتواند صورت پذيرد. بنابراين وجود مرکز گزارشدهي کودکان در معرض خطر تسهيل کننده ي اين امر ميباشد.(عباچي،1383:صص77-78) در حال حاضر تأسيس مرکز اورژانس اجتماعي با شماره ي تماس 123 و همچنين وجود خودرو در حال گشت آن در سطح شهر، دسترسي به اين هدف را آسانترنموده است. در لايحه ي حمايت از کودکان و نوجوانان با جرم شناختن عدم گزارش دهي وضعيت خطر آفرين براي کودک نيز با اين طريق به حمايت از او پرداخته است. مصون سازي کودکان از طرق مختلف مانند ايجاد تسهيلات جهت شرکت کودکان در کلاسهاي فوق برنامه جهت جلوگيري از حضور آنان در خيابانها و محيطهاي ناامن، در نظر گرفتن سرويس هاي حمل و نقل، وجود سيستم اطلاعرساني آسان براي کودک جهت اعلام وضعيت مخاطره آميز، شناسايي خانواده ها و افراد پرخطر مانند والدين معتاد و کمک در جهت درمان و بازديد ماهيانه از خانوادههاي که سابقه ي آزار دارند و يا کودک بزه ديده در آن است و همچنين بررسي وضعيت کودکان و نوجوانان داراي مشکلات جسمي و ذهني در طي اين بازديدها، اجباري کردن دورههاي آموزش و مهارت ارتباط با کودک در مدارس براي والدين و يا کارمندان دولتي و غيره مي تواند از جمله موارد پيشگيري وضعي قلمداد شود.براي حصول نتيجه بهتر درخصوص پيشگيري وضعي از بزه ديدگي اطفال و نوجوانان، نياز به همکاري و اتحاد نهادها و سازمان هاي قضايي و اجرايي است. سازمانهاي قضايي ميتوانند از طريق جرم انگاري و اتخاذ رويه تشديد مجازات براي مرتکبين جرايم عليه اطفال، به افزايش هزينه ي ارتکاب جرايم و نتيجه کاهش بزه ديدگي کمک کنند. همچنين الزام نهادهاي دولتي و اجرايي از سوي دستگاه در جهت شناسايي، جمع آوري، حمايت نگهداري و توانمندسازي کودکان بزه ديده يا در معرض خطر بسيار تأثير گذارد. از جمله اقدامات در خصوص پيشگيري وضعي استفاده از منابع انساني در جهت کاهش يا حذف عوامل جرم زا است. در زمينه حمايت از کودکان و نوجوانان از اين گذر مي توان به پليس کودک، فعال سازي تشکيلات غيردولتي و تأسيس نهاد ملي اشاره نمود. الف- پليس کودک اين نهاد هم در زمينه بزهکاري و هم در زمينه ي بزه ديدگي کودکان به عنوان واسطه اي براي عدم برخورد کودک با نيروي انتظامي است. مأموران اين نهاد لازم است که دوره هاي آموزشي را به صورت هفتگي يا ماهيانه در زمينهي آشنايي با حقوق کودک، حقوق بشر و مقررات دادرسي بگذارنند. همچنين مأموران به منظور کشف و موارد بزه ديدگي مي بايست در سطح شهر، نهادها و مراکزي که کودکان در آن حضور دارند، نظير مدرسه، مهدکودک، پارک و غيره حضور داشته باشند. اين نهاد، فقط در موارد لازم و ضروري با پليس عمومي همکاري مي نمايد و در راستاي انجام وظايف خود از مددکاران اجتماعي، روان شناسان، روان پزشکان، جرم شناسان نيز بهره مي گيرند. در ايران پليس کودک، به منظور جلوگيري از وقوع جرم مدنظر مسئولان قرار گرفته و با اهداف زير تشکيل مي شود.(نقدينژاد،1390:صص59-60) -1 تخصصي شدن واحدهاي پليس -2 آموزش پرسنل در راستاي حرفه اي شدن پليس -3 انجام سرويس دهي بهتر و سريع تر -4 برخورد تخصصي و جدي تر با مجرمين ب-تأسيس نهادهاي ملي حقوق کودک نهادهاي ملي حقوق کودک، مانند ساير نهادهاي ملي حقوق بشر فاقد اعمال قضايي و تعييني هستند و به فعاليت هاي آموزشي و ترويجي و ارائه مشاوره به دولت ها درباره مسائل حقوق بشري و کشورها مي پردازد.کنفرانس جهاني حقوق بشر1963در وين، حمايت دولت هاي شرکت کننده در کنفرانس را از تأسيس و تقويت نهادهاي ملي با لحاظ شناسايي حق هر دولت براي تعيين چهارچوب چنين نهادي اعلام کرد. ولي آنچه از اهميت بيشتري برخوردار است، نظريه عمومي شماره 2 کميته حقوق کودک است که در سال 2002 صادر شد. در اين نظريه با تفسيري که از ماده ي 4 کنوانسيون حقوق کودک ارائه مي دهد. اعلام مي کند که اين ماده متضمن تعهد دولت ها به تأسيس اين نهاد داراي اهميت است.اين نهاد به عنوان ناظر براجراي صحيح حقوق کودک و الزام مراکز به ارائه گزارش به اين نهاد، درصدد حمايت از حقوق کودکان برآمده است. در ايران نيز با عضويت در کنوانسيون حقوق کودک مسأله تأسيس نهادهاي ملي براي حسن اجراي مفاد اين کنوانسيون در جريان است. ج- پيش بيني دفتر حمايت از کودکان و نوجوانان قوه قضاييه در لايحهي حمايت از کودکان و نوجوانان اين مرکز، در ماده4 لايحه ي حمايت از کودکان و نوجوانان «بهمنظور تبيين اولويت ها و راهبردها، تنظيم برنامه ها، تدوين خطمشي، ايجاد زمينه هاي همکاري با ساير نهادها، تهيه و تنظيم طرح هاي اساسي به منظور تحقق اهداف اين قانون جهت تصويب رئيس قوه قضائيه، تهيه گزارش هاي موردي يا ادواري، انجام مطالعات و تحقيقات آماري و اطلاعاتي، پايش و ارزشيابي فعاليت هاي دفاتر استاني و شهرستاني در خصوص اجراي اين قانون در قوه قضائيه تشکيل مي شود». همچنين در ماده ي 5 اين لايحه به پيروي از نهادهاي ملي حقوق کودک به عنوان ناظر بر حسن اجراي مفاد کنوانسيون، ساختار و تشکيلات مناسبي جهت اجراي مفاد اين لايحه در صورت تصويب، پيشبيني نموده که با تشخيص رئيس قوه قضاييه در حوزههاي قضايي شهرستان تحت نظر دادستان تشکيل مي شود. از جمله وظايف اين مرکز مداخله فوري قضايي، ارائه مشاوره و معاضدت هاي حقوقي، ايجاد شرايط مناسب در خانواده ها و يا معرفي کودکان بزه ديده به بهزيستي و ساير نهادها، تهيه و ارائه گزارش و درخواست جهت اتخاذ اقدامات حمايتي و قضايي از مراجع قضايي صالح و نظارات بر حسن اجراي آراء و تصميمات صادره مرتبط با کودک يا نوجوان مي باشد. پيشگيري مشارکتي از بزه ديدگي کودکان از زمان ظهور تفکر علمي در مورد جرم و پيشيگري، همواره توجه جرم شناسان معطوف به يک عنصر تحت عنوان شخص مجرم و شيوه هاي مهاربزهکاري و يا اصلاح و درمان او بوده است. بنابراين در عرصهي سياست جنايي، مرتکب جرم نقش اصلي را ايفاء مي نمود تا اينکه از سال 1940 ميلادي عده اي از جرم شناسان به دنبال حل معماي بزهکاري و علت شناسي جرم، پژوهش هاي خود را بر روي کنشگر ديگر بزهکاري، يعني «بزه ديده» که خود بازيگرنيمي از صحنه جرم مي باشد متمرکز نمودند. به اين ترتيب براي وقوع يک جرم تقارن سه عنصر را ضروري مي دانند. اين سه عنصر عبارتند از: وجود يک مرتکب با انگيزه، مهارت و ابزار لازم براي ارتکاب جرم و وجود يک آماج محافظت نشده. با توجه به عدم امکان شناسايي مجرمان بالقوه و آگاهي به انگيزه آنان در زمينه ي ارتکاب جرم ميتوان گفت در عمل مبارزه با اين دو عنصر عملاً غيرممکن است.به اين ترتيب تنها راه مبارزه، تقليل موقعيت هاي ارتکاب جرم براي مجرمين است که از طريق تأثيرگذاري بر محيط فردي و اجتماعي اشخاص امکان پذير ميباشد. براي نيل به اين هدف کليه تدابير پيشگيرانه، با توجه به وسعت و تنوع آن مي بايست به عنوان سياست جنايي يک دولت مطرح شود و براي رسيدن به اين هدف نيز، دولت مي تواند از همياري و مشارکت گسترده مردمي و نهادهاي غيردولتي بهره مند گردد.(معظمي،1386:ص12) به عبارت ديگر، تغيير افق ديد جرم شناسان از روش هاي پيشگيري کيفري به سوي پيشگيري غيرکيفري از چند دهه قبل سياست جنايي را در اين بعد تحت تأثير قرار داده است. امروزه ارزيابي مدارک و تجربيات نيز، بيانگر آن است که استفاده از تدابير غيرکيفري در شمار کاهش يا حذف جرايم خاص تأثير بسزايي داشته است. در حال حاضر تصور يک نظام سياست جنايي بدون مشارکت جامعه ممکن به نظر نمي رسد. سياست جنايي گستره وسيعي از تدابير را در برميگيرد که چيدمان منطقي اين تدابير، ما را به اهداف آن رهنمون مي سازد در اين ميان تدابير پيشگيرانه مشارکتي به مثابه يکي از ابزار عمده تحقق سياست جنايي مشارکتي مطرح است.(جمشيدي،1388:ص256) «سياست جنايي مشارکتي در برگيرنده تدابير و اقدام هايي است که مردم مستقلاً و يا با مشارکت دولت و به صورت سازمان يافته و به منظور پيشگيري از جرم و مقابله با آن اتخاذ مي نمايند.» ميزان مشارکت مردم در سياست جنايي با توجه به نظام سياسي حاکم بر جوامع تغيير مييابد.(نجفيابرندآبادي،1380:ص223) در بسياري از موارد، اجتماعي بودن پديده جرم ايجاب ميکند تا حتي المقدور براي پيشگيري و سرکوب جرايم از تمامي ظرفيتهاي اجتماعي استفاده شود. مشارکت سازمانهاي غيردولتي در فرآيند کيفري يکي از اين ظرفيتهاست. بنابراين ميتوان گفت، با توجه به موضوع بحث، مشارکت مردم به عنوان سازمانهاي مردم نهاد مستقل از دولت در کنار سازمانهاي دولتي در حمايت از حقوق کودکان و مبارزه با خشونت و آزار عليه آنان تأثير بسزايي دارد. گروههاي مردم نهاد در راستاي حمايت از کودکان از طريق تشکل هاي چون انجمن ها، اتحاديه ها همچنين از طريق مساجد و مکانهاي آموزشي و... در حفظ حقوق کودک و مبارزه با کودکآزاري تأثيرگذار مي باشند. الف- مشروعيت قانوني سازمانهاي مردم نهاد در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، بهعنوان قانون مادر، در اصل يکصد و پنجاه و ششم به صراحت، از اصطلاح پيشگيري از جرم استفاده شده است. در اصول ديگر اين قانون نيز نظير اصل سوم، هشتم، بيستم و سي و يکم و چهل و سوم هم ردپاهايي از بحث پيشگيري، البته با جنبه هاي اجرائي و اجتماعي ديده مي شود. در همان قانون اصل بيست و ششم در خصوص مشروعيت ايجاد و فعاليت سازمان هاي غيردولتي سخن به ميان مي آورد. مقنن با اقتباس از اصل آزادي اجتماعات مندرج در ماده ي 20 اعلاميه جهاني حقوق بشر، در اصل مذکور مقرر مي دارد که «احزاب، جمعيتها، انجمن هاي سياسي و صنفي و انجمن هاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اينکه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نکنند. هيچ کس را نميتوان از شرکت در آنها منبع کرد يا به شرکت در يکي از آنها مجبور ساخت.» اين اصل به دو موضوع مرتبط با شکلگيري سازمانهاي غيردولتي مي پردازد، نخست اصل آزادي اجتماعات و ديگر اصل مشارکت آزادانه افراد در اين اجتماعات. در واقع قانونگذار با بکارگيري واژگاني چون جمعيت ها و انجمن ها خواسته است، تجمع هاي مردمي(سازمان هاي غيردولتي) را لحاظ کند. در قسمت اخير اين اصل به صراحت موضوع حق افراد براي شرکت و يا عدم شرکت در هر يک از اين تجمع ها نيز مطرح شده است.نکته ي قابل توجه در اين اصل همان دو ويژگي عدم مخالفت با اصول کلي قانون اساسي و الزامي نبودن شرکت در آنهاست که در بند «الف» ماده ي «1» آيين نامه اجرايي تأسيس و فعاليت سازمان هاي غيردولتي مصوب سال 1384 نيز آمده است. در لايحه ي پيشگيري از وقوع جرم نيز با پيش بيني کميسيون پيشگيري اجتماعي در بند«ز» ماده 7 در خصوص وظايف اين کميسيون آمده است: «توسعه فرهنگ پيشگيري مشارکتي و جلب مشارکت مردمي براي سرمايه گذاري در امر پيشگيري از وقوع جرم و تأمين امنيت» که خود بيانگر پذيرش و حمايت از اين نوع پيشگيري است. ب-تعريف سازمانهاي غيردولتي و مردم نهاد سازمانهاي غيردولتي موسوم به NGO از افرادي تشکيل مي شوند که بصورت داوطلبانه و بدون وابستگي به دولت و به طور غيرانتفاعي و عام المنفعه در جهت اهداف و موضوعات متنوع فرهنگي، اجتماعي، خيريه، زيست محيطي و امثال آن فعاليت مي کنند. اهداف اين سازمان ها بهبود وضعيت موجود در جامعه و حفاظت از منافع ملي و مصالح عمومي است. براساس تعريف سازمان ملل، NGo يا سازمانهاي غيردولتي داراي چهار مشخصه اصلي هستند: -1 از وابستگي مستقيم به هر حکومتي آزاد مي باشند. -2 فعاليت هاي سياسي و وابستگي به احزاب سياسي نداشته باشند. -3 غيرانتفاعي باشند و فعاليت هاي اقتصادي نکنند. -4 فاقد فعاليت هاي خشونت آميز بوده و با گروه هاي بزهکار مرتبط نباشند. در حقوق ايران شايد بتوان ماده 584 قانون تجارت و آيين نامه ثبت تشکيلات و موسسات غيرتجاري مصوب سال 1373 را نخستين مقرراتي دانست که سازمانهاي غيردولتي در آن تعريف شده است. را تعريف کرده اند. ماده 584 ق.ت بيان مي دارد، تشکيلات و مؤسساتي که براي مقاصد غيرتجاري تأسيس شده يا بشوند از تاريخ ثبت در دفتر مخصوصي که وزارت عدليه معين خواهد کرد شخصيت حقوقي پيدا مي کند. ماده(1) آيين نامه نيز اعلام مي دارد: «مقصود از تشکيلات و موسساتي غيرتجاري مذکور در ماده 584 قانون تجارت کليه تشکيلات و موسساتي است که براي مقاصد غيرتجاري از قبيل امور علمي يا ادبي يا امور خيريه و امثال آن تشکيل مي شود را هم از آنکه موسسين و تشکيل دهندگان قصد انتفاع داشته يا نداشته باشند.» ج-نقش سازمانهاي غيردولتي در پيشگيري مشارکتي از کودک آزاري اين قبيل سازمان ها، از جهت کارکرد داراي ماهيت غيرکيفري هستند و از وسايل و شيوه هاي پليسي و سرکوبگرانه استفاده نميکنند. شيوههاي اين سازمان ها به طور معمول غيرقهرآميز است. نهادهاي مردمي حامي کودکان، در عرصه مبارزه با خشونت آزار و استثمار عليه کودکان و دفاع از حقوق اين گروه آسيب پذير، از جهات مختلف به نظام عدالت کيفري ياري مي رسانند و از اين رهگذر اهداف خود را دنبال مي کنند. از يک سو با اعلام و گزارش جرايم عليه کودک در جهت کشف و تعقيب جرايم کمک ميکنند و از سوي ديگر با نقش آفريني خود در فرآيند کيفري به بزهديدگان اين قبيل جرايم ياري مي رسانند. همچنين با حساس سازي افکار عمومي و تبليغات و اطلاع رساني ايفاء نقش مي کنند. نقش نهادهاي مدني در پيشگيري از کودک آزاري بسيار حائز اهميت است. مشارکت مردم از رهگذر اين سازمان ها در سطوح سياست جنايي(تقنيني، قضايي و اجرايي) قابل تصور است. از جمله اين مشارکت ها، تصويب قانون حمايت از کودکان و نوجوانان است. که هسته ي اوليه آن در «انجمن حمايت از حقوق کودکان» به عنوان يک نهاد مردمي شکل گرفت. نهادهاي از اين دست مي توانند از طريق ابزارهايي چون رسانههاي گروهي، زمينه تحقق يک دادرسي عادلانه را فراهم سازند. زيرا حضور رسانه ها در جلسات دادگاه ها به منظور آگاه سازي مردم در پرتو علني بودن رسانه ها نه تنها به انجام دادرسيهاي منصفانه کمک مي کند، بلکه در نقد عادلانه و به دور از غرض ورزي دادگاهها و تصميم هاي قضايي نيز مي تواند موثر باشد. به طور مثال حضور مشاوران يا دادرسان مردمي در دادگاههاي اطفال نمودي از سياست جنايي قضايي مشارکتي است.(نجفي ابرندآبادي،1391:ص267) از جمله موارد پيش بيني شده در لايحه ي حمايت از کودکان و نوجوانان در اين راستا، ماده ي 48 است.اين ماده مقرر مي دارد: «والدين،اوليا،سرپرستان قانوني و مددکاران اجتماعي و يا نمايندگان سازمان هاي مردم نهادي که داراي مجوز فعاليت در زمينه ي حقوق کودکان و نوجوانان مي باشند، حق حضور در جلسات دادرسي و اعتراض به آراء و تصميمات صادره را دارد». همچنين در سطح سياست جنايي اجرايي يا پليسي، برخي دستگاههاي اجرايي مانند سازمان بهزيستي و يا واحد حمايت دادگستري با دستگاه قضايي و نهادهاي مربوطه همکاري دارند و در جهت کشف جرايم عليه اطفال و پيگرد مرتکبان تلاش ميکنند. در زمينه پيشگيري از بزه ديدگي اطفال مشارکت و همکاري در سطح سياست جنايي مشارکتي از جايگاه قابل توجهي برخوردار است.(نجفي ابرندآبادي،1382:ص131) در لايحه ي حمايت از کودکان و نوجوانان موارد متعددي از سياست جنايي مشارکتي پيش بيني شده است. از جمله ماده 45 که در آن آمده است: «مددکاران اجتماعي بهزيستي تحت نظر مقام قضايي و در صورت لزوم با بهره گيري از خدمات ساير افراد و نهادهاي مربوط بر نتايج اقدامات دستورات صادره نظارتها نموده و انجام صحيح و مناسب آن را پيگيري مي نمايند.» در ماده44 اين لايحه نيز آمده است که دادگاه پس از ختم رسيدگي ميتواند يکي از دستورات زير را صادر کند. از جمله حکم به نگهداري کودکان در خانه هاي امن يا واحدهاي شبانه روزي اين اينها ممکن است از نهادهاي مردمي باشند. سازمانهاي مردم نهاد اهداف خود را به وسيله ي اطلاعرساني، بسيج افکار عمومي و آموزش دنبال مي کنند.به طور کلي، سازمانها و نهادهاي مردمي حامي حقوق کودک ،نظير انجمن حمايت از حقوق کودکان، انجمن حمايت از کودکان کار و... براساس اهداف خود در اساسنامه تأثير بسزايي در کاهش وقف کودک آزاري دارند. اين سازمان ها با تمرکز بر يک موضوع خاص(کودک) با پيگيري و شناسايي موارد کودک آزاري خشونت عليه کودک، استثمار کودک، عدم تأمين امکانات رفاهي و امنيتي، نقد قوانين مرتبط با کودک و... به ارائه بيانات، مقالات، برگزاري نشست ها و کنگره ها مي پردازند. همچنين اين سازمان ها با آرامش هاي لازم براي خانواده ها، مربيان، معلمان، کودک و نوجوانان در کاهش آسيب پذيري و در نتيجه هدف جرم قرار گرفتن آنها گامي مهم در مسير پيشگيري از کودک آزاري بر مي دارند.همچنين اطلاعات تخصصي موجود در اين سازمانها مي تواند تصميمگيران و مجريات طرح هاي حمايتي از کودکان را ياري رساند. اين نهادها با تمرکز بر حقوق کودک قادر به جمع آوري داده ها و تجزيه و تحليل آنها مي باشند و از اين طريق مي توانند به عنوان کارشناس در فرآيند تصويب طرح ها و قوانين نقش بسزايي داشته باشند. در برخي مواد موجود در لايحه نيز ماهيت اين قبيل سازمانها به رسميت شناخته شده است. به طور مثال در ماده6 لايحه ي مذکور آمده است که سازمان بهزيستي کشور موظف است با همکاري و مشارکت ساير دستگاههاي اجرايي و نهادهاي غيردولتي و مردمي نسبت به شناسايي، جذب و تشخيص آسيب، نگهداري توانمندسازي کودکان بزه ديده و در معرض خطر و... و ارزيابي اقدامات ناظر بر کودکان و نوجوانان بزه ديده اقدام نمايد. د- حق دادخواهي سازمانهاي مردم نهاد تبيين نقش سازمان هاي مردم نهاد در پيشگيري مشارکتي از کودک آزاري و خشونت عليه کودکان و نوجوانان مستلزم شناسايي حق دادخواهي براي اين سازمان ها و نهادها مي باشد. شناسايي اين حق يکي از معيارهايي است که براساس آن مي توان جايگاه و اهميت اصل مشارکت را ارزيابي نمود.در حقوق ايران به طور صريح هيچ قانوني حق دسترسي سازمانهاي غيردولتي را به مراجع قضايي مورد شناسايي قرار نميدهد و چنين حقي به متوليان دولتي يا اشخاص ذينفع محدود مي شود. با توجه به ماده ي 5 قانون حمايت از کودکان و نوجوانان 1381 و همچنين ماده 34 لايحه حمايت از کودکان و نوجوانان، کودکآزاري و جرايم کودک مندرج در اين منابع از جمله جرايم عمومي هستند که نياز به شاکي خصوصي ندارند.ماده 48 لايحه حمايت از کودکان و نوجوانان نيز با پذيرش حق دادخواهي و اقامه دعوا براي اشخاص مذکور در اين ماده، راه را براي دادخواهي نهادهاي مدني هموار نموده است. اين ماده مقرر نموده: «والدين اولياء... يا نمايندگان سازمانها مردم نهادي که داراي مجوز فعاليت در زمينه حقوق کودکان و نوجوانان مي باشد حق حضور در جلسات دادرسي و اعتراض به آراء و تصميمات صادره را دارند.» همچنين ماده ي 66 لايحه جديد آيين دادرسي کيفري بيان ميدارد: «سازمان هاي مردم نهادي که اساسنامه آنها درباره حمايت از اطفال و نوجوانان... مي توانند نسبت به جرايم ارتکابي در زمينههاي فوق اعلام جرم کنند و در تمام مراحل دادرسي جهت اقامه دليل شرکت و نسبت به آراي مراجع قضايي اعتراض کنند» اين ماده در راستاي تقويت نقش سازمان هاي مردم نهاد در فرآيند کيفري و با هدف حمايت از بزهديدگان خاص نظير کودکان، به حضور موثر و مفيد آنان در فرآيند دادرسي کيفري صحنه ميگذارد. نتيجهگيري و پيشنهادها پيشگيري از بزه ديدگي کودکان به عنوان نخستين راه حل در زمينه کاهش بزه عليه اطفال و همچنين جلوگيري از تکرار جرم بر روي اطفالي که چنين تجربه تلخي دارند داراي اهميت فراواني است.همانطور که گفته شد پيشگيري غير کيفري به دليل مطالعه غير قهرآميز جرم، شناخت عوامل موثر در وقوع جرم، مطالعه بزهکار و بزه ديده و موقعيت هاي جرمزا و کنترل و مهار آنها بدون استفاده از روش اجراي مجازات ،اختلال در وضعيت ماقبل از جرم در اقسام مختلف خود در قالب پيشگيري اجتماعي و وضعي سعي در ارائه راهکار مناسب جهت پيشگيري از وقوع جرم را دارد.همچنين استفاده از نيروي انساني آحاد جامعه مستقل و يا در کنار دولت تحت عنوان پيشگيري مشارکتي بسار تاثير گذار خواهد بود هر چند به طور يقيين در صورت عدم نتجه مناسب از اين نوع پيشگيري، استفاده از ضمانت اجراي کيفري قطعا موثر خواهد بود.از جمله پيشنهادهاي محقق در اين مقاله با توجه به موضوع تلاش دولت جهت ايجاد تعادل اقتصادي، فرهنگي و آموزشي در ميان افراد جامعه، آشنايي والدين و ساير افراد بزرگسالان نظير معلمان و مسولين مدارس و حتي کودکان با معنا و مصاديق کودکآزاري و جرم شناخته شده آن، تسهيل دسترسي اطلاعرساني کودکان و ساير افراد نسبت به اعمال خشونت عليه کودک به مسولين مربوطه،آموزش والدين پيش از ازدواج، پيش از بارداري و همراهي مادر پس از بارداري جهت آموزش نگهدار فرزند و کنترل وضعيت جسمي و رواني مادر نظير دردهاي پس از زايمان يا نا تواني در شيردهي و افسردگي پس از زايمان، آموزش فنون دفاع از خود به کودکان، و همچنين تاسيس مرکزي جهت اجراي اين موارد به طور متمرکز نيز مي تواند راهگشا باشد.اين مرکز با همکاري نهادهاي قضايي و اجرايي با پيش بيني الزام درمان اطفال بزهديده از جهت جسمي و رواني و همچنين پيگيري آن از سوي محاکم يا سازمانهاي مربوطه، وجود بخشي در جهت مطالعات جرمشناسي در خصوص جرايم عليه اطفال به خصوص جرايمي که در برههاي از زمان شکل نويني به خود گرفته اند، همچنين برگزاري دورههاي آموزشي حتي در مواردي اجباري به اقشار مختلف جامعه نظير کارمندان نهادهاي دولتي و خصوصي مرتبط با امور کودک، معلمان و مسولين مدارس، والديني که سابقه آزار کودکان خود را دارند و ... ميتواند در کاهش آمار بزهديدگي اطفال موثر واقع شود. منابع: 1-مدني قهفرخي،سعيد،زينالي،اميرحمزه،(1390)،آسيب شناسي حقوق کودک در ايران،تهران،انتشارات نشر ميزان،چاپ اول 2-نقدي نژاد،مجتبي،(1390)،پيشگيري از بزه ديدگي اطفال در سياست جنايي ايران و اسناد بين المللي،تهران،انتشارات جاودانه جنگل،چاپ دوم 3-نجفي ابرندآبادي،علي حسين،(1382)،مشارکت مردم در سياست جنايي و نقش رسانه ها در افزايش اين مشارکت،شوراي عالي توسعه قضايي، 4- نجفي ابرند آبادي،علي حسين،(1381)، مباحثي در علوم جنايي،انتشارات سمت 5- معظمي،شهلا،(1386)،پيشگيري جرم شناختي،تهران،انتشارات مجد 6-گسن، ريموند،(1370)،جرم شناسي کاربردي،تهران،انتشارات مترجم 7-عباچي،مريم،(1380)،بررسي خلاء هاي قانوني در زمينه پيشگيري از بزهکاري و بزه ديدگي اطفال در حقوق ايران با توجه به اسناد سازمان ملل متحد،تهران،معاونت آموزش و تحقيقات قوه قضاييه 8-معين،محمد،(1381)،فرهنگ فارسي،تهران،انتشارات اميرکبير،چاپ نوزدهم 9-نجفي ابرندآبادي،علي حسين،(1388)،پيشگيري عادلانه از جرم،مجموعه مقالات علوم جنايي در تجليل از دکتر آشوري،انتشارات سمت 10-نجفي ابرندآبادي،علي حسين،(1380)،تقريرات درس جرم شناسي کارشناسي ارشد،دانشگاه شهيد بهشتي 11-نجفي ابرندآبادي،علي حسين،(1390)،تقريرات سياست جنايي،دانشگاه شهيد بهشتي 12-صفاري،علي،(1380)،مباني نظري پيشگيري از جرم،مجله تحقيقات حقوقي،شماره33-34 13-رايجيان اصلي،مهرداد،(1383)،رهيافتي نو به بنيانهاي نظري پيشگيري از جرم،مجله حقوقي دادگستري،شماره48-49 14-عباچي،مريم،(1383)،پيشگيري از بزهکاري و بزه ديدگي کودکان،مجله حقوقي دادگستري،شماره 4 15-جمشيدي،عليرضا،(1388)،گفتمان پيشگيري از سياست جنايي مشارکتي در لوايح قضايي،مجله تحقيقات حقوقي،ويژه نامه بهار و تابستان
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|