به سايت وكالت خوش آمديد :: صفحه چاپ
انگار طلاق ديگر زشت نيست
همه مي‌دونن كه بچه طلاقم، اما چون مثل خودم با اين اوصاف زياده، چندان تنها نيستم.

دو ساله كه با مادرم زندگي مي‌كنم و بابام ديگه سوراغمون نمي‌ياد، توافق كردن كه ديگه با هم كاري نداشتن باشن، من ماله مامانم باشم و مامانم از مهريه‌ش بگذره!

مامانم مي‌گه اگه با بابات سر زندگي كردن توافق نداشتيم، حداقل سر طلاق به توافق رسيديم.

اما كاش همه چيز به همين توافق تموم مي‌شد، من دوازده سالمه، اما نگاه و رفتار مردم رو كه مثل خنجر به قلبمون مي‌ره رو مي‌فهمم، چه برسه به مامانم!

تا آخر هفته بايد اين خونه رو خالي كنيم، اما هنوز جايي پيدا نكرديم؛ به يه زن تنها و يه پسربچه خونه نمي‌دن، اونم وقتي مطلقه باشه!

عوضش بابام الان داره با نامزدش خونه جديد شونو نقاشي مي‌كنه و بهشون خوش مي‌گذره!

به گزارش خبرنگار گروه «اجتماعي» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، طبق آخرين اعلام معاون قضايي رييس كل دادگستري، ۸۲ درصد طلاق‌هاي كشور در سال ۸۵ توافقي بوده است و اين آمار در مرحله اول شكسته شدن قبح طلاق در بين زنان و مردان را يادآور مي‌شود.

به عبارتي شاخص‌هاي مهم طلاق نظير مسايل اقتصادي، مسايل خانوادگي و مشكلات رفتاري، جسمي و جنسي، اعتياد، فقر و غيره تا اندازه زيادي زوج‌هاي جوان را در معرض انتخاب اوليه‌ِ زندگي متاركه‌اي توافقي مي‌گذارد. اين مساله زماني بيشتر احساس مي‌شود كه گفته مي‌شود، بيشتر طلاق‌ها در پنج سال اول زندگي رخ مي‌دهد، يعني درست در دوره‌اي كه زن و مرد هنوز به شناخت درستي از هم نرسيده‌اند.


انگار ديگر طلاق جز براي بچه‌ها براي هيچ كس زشت نيست


هر كس را مي‌بيني طلاق را براي خودش يا اطرافيانش حداقل يكبار تجربه كرده؛ خاله‌اي، عمه‌اي، دختر عمويي، دوستي، حتي پدر، مادر، برادري، خواهري و يا خودش! دامنه طلاق به عنوان امري كه گفته مي‌شود «هيچ حلالي در نزد خدا منفورتر از آن نيست» از معدود موارد يك دهه پيش جامعه خودمان گذشته و حالا با آمارهاي تكان دهنده پشت ديوار خانه‌ها قرار گرفته است.

اگر اين روزها تعداد عروسي‌ها در بين فاميل‌ها كم شده، اگر دختران و پسران ۳۰ ساله و ۳۵ ساله حتي خواب ازدواج را هم نمي‌بينند، اگر بچه‌هاي كوچك ما به جاي چگونگي تحكيم بنيان خانواده با مباني حقوق زن براي گرفتن مهريه و نفقه و ... بيشتر آشنا مي‌شوند، همه و همه زنگ‌هايي است كه سال‌هاست براي ما به صدا درآمده و ما انگارنمي‌شنويم و به اين چيزها عادت كرده‌ايم.

به گزارش ايسنا، طلاق و مطلقه بودن تا چند سال پيش يكي از بدترين سرنوشت‌هاي يك زوج به شمار مي‌رفت‌؛ اما انگار پوست ما در برابر اين زخم‌هاي چركي، كلفت شده، انگار تعداد زناني كه اين اقدام را كاملا در جهت آزادي تلقي مي‌كنند و همراه با مردانشان، بهايي به پيوند گسسته شده و عواقب آن براي خود، فرزندان و البته جامعه نمي‌دهند و يا نمي‌دانند كه بايد بهايي بدهند، بيشتر شده است!

در نظر سنجي‌هاي پيمايشي دانشجويان، آمارهاي نگران كننده از افسردگي در بين كودكان طلاق فراواني بيشتري دارد، تا پدر و مادرهاي طلاق گرفته! كودكاني كه تكيه به خانواده تنها اميد آن‌ها براي ورود به اين دنياي پرفراز و نشيب بوده و حالا همين تكيه‌گاه، مثل ديواري بر سرشان فرو ريخته است!


بلاي ريختن قبح طلاق گريبان همه را مي‌گيرد

قديم‌ترها و بزرگان فاميل، كوچكترها را از اختلاف و بداخلاقي در خانواده‌هاشان نهي مي‌كردند، چرا كه مي‌دانستند يك اختلاف و طلاق در خانواده و خاندانشان همان سيب خرابي است كه همه سيب‌هاي جعبه را خراب مي‌كند، اما حالا ديگر پاي بزرگترها از خانواده‌هاي هسته‌اي روزگار ما بريده شده، ديگر پدرها و مادرها كمتر در زندگي دختر و پسرشان وارد مي‌شوند و حتي آن‌ها را به طلاق تشويق هم مي‌كنند.

آرين منش ـ عضو كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي ـ چندي پيش و پس از اعلام آخرين آمار طلاق و ازدواج در شش ماهه اول سال جاري، تاكيد كرد كه ريختن قبح طلاق مهم‌ترين عامل افزايش آن در جامعه است.

وي بر اين باور است كه پايين آمدن قبح طلاق، هزينه‌هاي متاركه را نيز پايين آورده است.

وي گفت: متاسفانه گسستن پيوند مقدس زناشويي به دليل مشكلاتي كوچك و يا بزرگ به طلاق مي‌انجامد و حتي برخي آشنايان و نزديكان زن و مرد را تشويق هم مي‌كنند.

ابراهيم رضواني ـ مدير كل امور اجتماعي استانداري تهران ـ نيز در گفت‌وگو با ايسنا با اشاره به افزايش طلاق‌هاي توافقي در چند سال گذشته تصريح كرد: افزايش طلاق توافقي ناشي از افزايش طلاق در جامعه است. بسياري از زوج‌ها با مشاهده طلاق‌هايي با دلايل مختلف در اطرافشان، همواره خود را در آستانه اين اتفاق مي‌دانند و حتي در بسياري از موارد طلاق توافقي و بي دردسر تبديل به نوعي رفتار روشنفكري درآمده است.

رضواني تاكيد كرد: طلاق توافقي علت طلاق نيست، بلكه يكي از روش‌هاي طلاق است كه به هيچ وجه پسنديده نيست.

به گزارش ايسنا، ماهيت طلاق و اثرات منفي و مخرب آن در جامعه خانواده و جامعه نه تنها كم نشده؛ اگر در خانواده‌هاي گسترده ديروز، زن يا مرد پس از مدتي طرد شدن از سوي خانواده دوباره ازدواج مي‌كردند و فرزندانشان در اين مدت به دست مادربزرگ و پدربزرگ، عمه، خاله و دايي بزرگ مي‌شدند، امروز اوضاع كاملا فرق كرده است.

زن و مرد پس از طلاق؛ انگار قله‌اي عظيم را فتح كرده‌اند و داستان اختلافات و گرفتن طلاق را براي دوستان بارها و بارها با افتخار تعريف مي‌كنند و در اين ميان هيچ آينده‌اي براي فرزندان و آينده و نگرش آن‌ها و خانواده‌اي كه از هم مي‌پاشد و خبرش به چندين و چند خانواده ديگر مي‌رسد، روشن نيست!

انگار هيچ ارگان و نهادي نيست كه به اين مساله توجه كند كه بخش عمده طلاق‌ها ناشي از نبود شناخت زن و شوهر در سال‌هاي اول است و بهترين راه جلوگيري كه همان آموزش قبل و بعد از ازدواج است، متاسفانه ارگان و سازمان‌هاي متولي در اين حوزه بسيار ضعيف و محدود عمل مي‌كنند.


هنوز هم بيشتر بار ننگ طلاق روي دوش زنان است

اگر چه گفته مي‌شود قبح طلاق در چند سال اخير در جامعه ما ريخته است، اما هنوز هم بيشترين آسيب از محل اين واقعه ناميمون به زنان مطلقه وارد مي‌شود.

هنوز هم تعداد زناني كه پس از ازدواج اول و طلاق، تنها و يا با فرزند خود زندگي مي‌كنند، بسيار بيشتر از مردان جداشده است؛ چرا كه بيشتر مردان در همان روزهاي اول پس از طلاق به فكر ازدواج بعدي هستند و ظرف مدت كوتاهي، زندگي جديد را شروع مي‌كنند.

دكتر انور صمدي راد ـ استاد دانشگاه و آسيب‌شناسي ـ در گفت‌وگو با ايسنا، خاطرنشان كرد: ۹۰ درصد زنان مطلقه مورد نظرسنجي داراي فرزند، نسبت به آينده فرزندان خود نگراني زيادي دارند، ۳۳ درصد اين زنان عنوان كرده‌اند كه فرزندانشان به خاطر طلاق در حد «زياد» و «بسيار زياد» احساس حقارت مي‌كنند، همچنين ۸۸ درصد اين زنان كه فرزند دختر داشته‌اند، نگران آينده فرزند خود در ازدواج مجدد هستند و ۷۹ درصد همين زنان نسبت به آينده و تنهايي خود احساس نگراني زيادي مي‌كنند.

وي تاكيد دارد كه ۷۰ درصد زنان مطلقه وجود باورهاي غلط و قضاو‌ت‌هاي تنگ نظرانه مردم را نسبت به طلاق و زنان مطلقه، عامل اصلي ناامني و دوري آن‌ها از ديگران و روابط عادي و فاميلي تلقي مي‌كنند.

اين محقق كه تحقيق خود را روي ۵۴۴ نفر از زنان هرگز ازدواج نكرده، دختران واقع در گروه سني ۵۵ ــ ۲۸ ساله و زنان در حال حاضر بدون همسر بر اثر طلاق و فوت شوهر انجام داده است، تاكيد مي‌كند كه ۵۵ درصد اين زنان مطلقه، از طعنه‌ها و متلك‌هاي اهالي محل معذب بوده و حدود ۶۶ درصد در معرض انواع سوء‌نيت‌ها و آزارهاي ديگران واقع شده‌اند و صدمه ديده‌اند، به گونه‌اي كه ۸۷ درصد اين زنان ميزان امنيت اجتماعي خود را «كم» و يا «هيچ» مي‌دانند.

به گزارش ايسنا، در بيشتر موارد مردان زيادي، پس از ازدواج همه علت‌هاي طلاق را به گردن همسر خود مي‌اندازند و متاسفانه جامعه نيز اين ذهنيت غلط را هنوز به همراه دارد كه زنان ناسازگاري بيشتري دارند و اگر زني طلاق گرفت، حتما خطاكار بوده است و مرد گناهي نداشته، مگر اين كه خلاف اين اتهام ثابت شود.

اگر چه قبح طلاق در جامعه ريخته، اما هنوز هم زنان مطلقه براي اجاره مسكن، اقامت تنها يا با فرزند خود در هتل‌ها، مهمانسراها و حتي حضور در مجالس ميهماني دچار همان نگاه مردسالارانه هستند.

از سوي ديگر، مراكز مشاوره و بعضا كلانتري‌ها در مرحله اول، دادگاه‌ها در مرحله بعدي و دفاتر ثبت طلاق در مرحله نهايي چرخه كامل طلاق قرار دارند؛ به عبارتي اگر كارايي مراكز مشاوره و كارگاه‌هاي آموزشي آن قدر كافي و به اندازه باشد، بخش قابل توجهي از زوج‌ها در همان مراحل اوليه، تمايل به طلاق پيدا نمي‌كنند و اختلاف در همان ابتدا حل مي‌شود، اما متاسفانه اين چرخه ناقص و معيوب است و زوج‌ها يا پس از مشاجره و كلانتري كارشان به دادگاه مي‌رسد و يا بدون طي اين مراحل، يك راست به سمت دادگاه مي‌روند و اين مساله گوياي غفلت بزرگ ماست.

http://www.vekalat.org/public.php?cat=2&newsnum=780885
چاپ شود